شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
:)!"🖤
وَ لأََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ بُكَاءَ الْفَاقِدِين..🌿
برایت گریه میکنم مثلِ آنهایی که
دنباݪ تو میگردند و خودشان گم شدهاند..
#شرحدل
کربلارفتنِخـودرابِـھرُخِمانڪشید ؛
مادرستاستنرفتیـمولۍدلداریم🙂🍃
#روایتدلتنگی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید جهاد مغنیه♥️
جوان دهه هفتادی ، وایسا کارت دارم ....
#پیشنهاددانلود📲
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
شهید جهاد مغنیه♥️ جوان دهه هفتادی ، وایسا کارت دارم .... #پیشنهاددانلود📲
هر که در عشـق
سر از قله برآرد هنر است ..
همـه تا دامنـه ی کــوه تحمل دارند ..🌿
#اخہداداشبھترازطُ
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
یـا اَرْحَمَ الرّحِمیـن'🌱 ✍️روایتـیمـادرانـه روز دوازدهم بعد از شهادت؛ دوازده روز از شهادت «علی
یـا حـیُّ یـا قیّوم.'🌱
✍️روایتـیمــادرانـه
ماشین اورژانس نزدیک میشد. صدایش بیش از هر زمان دیگری نزدیک و واضح بود.
معمولا صدای آمبولانسها را می شنیدند اما نه اینقدر نزدیک! پیکر «علی» در آن بود.
به استقبال رفت؛ قلبش آرام بود. چهرهاش همچون گل سوسن میدرخشید.
سبدی از گل سرخ و برنج آماده کرده بود، آن را در دست گرفت و شروع کرد به پخش برگ گل و دانههای برنج.
مردم همانگونه که گریه میکردند با احترام تابوت را حمل میکردند و تکبیرهای زینبی سر میدادند.
مادر هم با اشکها و لبخندهای توامان میگفت: « نزد خانم فاطمه زهراء (سلام الله علیها) رو سفید باشی.
شهادتت قبول باشد. خداوند برایت سهل و آسانی قرار دهد. خدا به همراهت... خدا به همراهت».
تابوت مدتی در خانه مستقر شد. هر کس با توجه به ارتباطش با شهید، به شیوه خود با شهید وداع کرد. همه وداع کردند جز مادرش.
ساعت را پرسید: «زمان اقامه نماز چه وقت است؟» نگاهها با حیرت به سوی او چرخید و او در حیرت و تعجب بیشتر دیگران گفت: «قبل از اقامه نماز در کنار تابوت ظاهر نخواهم شد؛ شهدا اولین هدفشان نماز بود. من 12 روز منتظر «علی» بودم، شما 10 دقیقه منتظر من بمانید تا نمازم را بخوانم».
#ادامـهدارد.... 🎈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#چهارشنبههایامامرضایی
یهکاریکنبرایاونکه
چندوقتهحرمنرفته...🥺:)
✅|#کپیآزاد
❌|#نصبهرگونهلوگوممنوع
ذرھبودمزائرشمسالشموسمکردھاند
••قطرھاۍبودمبہایندریـٰاپنـٰاھآوردھام
امـٰامرِضـٰاۍِقَلـبِمَـن...♥
#سـآعتبهوقتمشهـد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ موشن داستانی سفرنامه اربعین
🎥 قسمت دوم: شروع پیاده روی
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❎ موشن داستانی سفرنامه اربعین
🎥 این قسمت: ورود به نجف
🎒این موشن 5 قسمته، داستان سفر دو خواهر مسیحی از مادرید به عراق را به تصویر میکشد و یادآور خاطرات اربعین خواهد بود، این دو دختر اسپانیایی در طی سفر با اتفاقات جالبی روبرو میشن که در قالب گرافیکی و داستانی به نمایش در میاد.
#اربعین
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
_
شهید فیسبوکچی❗️
فیسبوکی هـاهم به بهشت میروند
به خاطر اینکه تو فیسبوک فعالیت میکرد و همیشه آنلاین بود و در جهت نشر فرهنگ مقاومت، در شبکههای اجتماعی فعالیت میکرد، دوستاش اسمشو گذاشته بودند: فیسبوکچی …
ایشون شهید محمد علی ابوحسن معروف به کاظم هستند که در منطقه قنیطره واقع در جولان سوریه، به همراه شهید جهاد مغنیه و شهید اللهداد و جمعی دیگر از مجاهدان حزبالله، توسط تیم تروریستی اسرائیل به شهادت رسیدند.💔
#الگوی_خودسازی
#شهیدمحمدعلی_ابوحسن_معروف_به_کاظم
دعاکنیم🤲🏻
براۍمبتلاشدنبهامامزمان
چونخیلۍوقتهکهبهدوریشونعادتکردیم
وعینخیالمونمنیست...🥀
#فقطحرفنباشیم_توعملنشونبدیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مـٰاندھاَمدَرپَسِاینشَهرِپُرـاَزدودوگنـٰاھ
••مَنبِدونتوچِطورنـٰاےنَفَسڪِشیدَندآرَم...!
ڪَربُبَلـٰا•••💔
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
مـٰاندھاَمدَرپَسِاینشَهرِپُرـاَزدودوگنـٰاھ ••مَنبِدونتوچِطورنـٰاےنَفَسڪِشیدَندآرَم...! ڪَر
ڪربلایت سهم ما بدها نشد این اربعین
پا برهنه میروم سمتے کھ بغضم بشکند!💔
#مـارانمیبـریبهحـرم💔😔
░🦋|
+ کاۺ ؛ صاحݕ بـٖـرسـَـد''♥️🖇''
این جواناݩ ، همه را . . . .
در رهِ خـ ـود ''پیـــر'' کُـنـد💈^^
#آمیݩ♡
#السلامعلیڪیابقیھاللہ🤍
#اللھمعجݪالولیڪاݪفࢪج🌱
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#مــردیبـودبـرایخودش 1_سال 86 بود كه اولينبار او را ديدم. نوجواني رشيد و نوراني. در حرم حضرت
2_دو سه روزي با هم بوديم.
از آن نوجوان 18 ساله چيزهاي زيادي ياد گرفتم.
استوار بود و خودساخته، مردي بود براي خودش. سال 88 دوباره ديدمش.
پشت لبهايش سبز شده بود، قدي كشيده بود براي خودش.
اين بار او ميزبان ما بود. خيلي معروف نبود. خيال ميكرديم همه اهل محل و خيابان او را بشناسند و...
ولي نميدانم چه حسي بود كه يواش ميرفت و يواش ميآمد. خانههاي ساده با ديواري با چند عكس از امام، آقا، سيدحسن و پايش عكس كوچكي از پدر.
البته روي تاقچه خانه عكس عموها هم بود و چند عكس ديگر كه نميشناختم.
دو بار ميهمان خانهشان بودم. تعريف كرد از كار، از درس، از زندگي.
كسي نميدانست، فكر ميكردم يك مرد 40 ساله دارد حرف ميزند.
#احـسـانامیـنـی
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
یـا حـیُّ یـا قیّوم.'🌱 ✍️روایتـیمــادرانـه ماشین اورژانس نزدیک میشد. صدایش بیش از هر زمان دیگری
لا اِلاَ اِلَّا الله الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین.'🌱
✍️روایتـیمـادرانـه
مراسم تشییع آغاز شد.
فضای مراسم چقدر به مراسم تولد شباهت داشت. چه فرشتگان زیادی! چه برف زیبایی...
مراسم دفن پیکر در خاک با شتاب انجام شد. فریادها بلند شد.
مادر شهید همچنان سعی داشت آرامشی همراه با خشوع و تواضع داشته باشد.
اما «ابو بلال»،
پدر شهید این جمله را بارها تکرار میکرد: «کسی را که به تو شلیک کرد نمیبخشم».
مراسم که پایان یافت مادر «علی» نزدیک مزار نشست.
سرش را به خاک نزدیک کرد و شروع کرد به صحبت با پسرش: «ماما، شهادتت مبارک. خداوند چهرهات را روشن کند «علی».
فهمیدم که بدون غسل و کفن و با لباس جهادت دفن شدی.
مبارکت باشد که به این عزت و سربلندی رسیدی. «علی» جان، پیکرت 12 روز روی زمین ماند؟ خدا کند که امام مهدی (عج) به استقبالت آمده باشد.
ماما، «علی» جان! به من اطمینان بده زمانی که به شهادت رسیدی امام مهدی را صدا زدهای؟ او را صدا زدی؟»
#پایـان
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
لا اِلاَ اِلَّا الله الْمَلِكُ الْحَقُّ الْمُبین.'🌱 ✍️روایتـیمـادرانـه مراسم تشییع آغاز شد. فضا
روایتی مادرانه از شهادت مجاهد لبنانی، «علی محمد هزیمه»؛
ماما، هنگام شهادت امام مهدی را صدا زدی؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهدا مثل آیه های قرآن مقدسند..🌿
تقدس آیه های قرآن به این است که حکایت از حق دارند و شهدا نیز💚
#جهادنا
#شهید_آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
؎•°🌺
8:00
#بهوقتمشھد
#ݜآھسلامــ علیڪ.................
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
:)!"🖤
شهادت، یعنی وارد شدن
در حریم خلوت الهی و میهمان
شدن بر سر سفرهی ضیافت الهی
این خیلی باعظمت است...!" #حضرٺــآقا