◆ #نمــــــاز اول وقت سیره شهدا ◆
یکی از آشنایان ، خواب شهید «سیداحمد پلارک» را میبیند. و از ایشان تقاضای #شفاعت میکند.
شهید پلارک در جواب میگوید:
«من نمیتوانم شما را شفاعت کنم. تنها وقتی میتوانم شما را شفاعت کنم که شما #نماز بخوانید و به آن توجه و عنایت داشته باشید، همچنین #زبانهایتان را نگه دارید. در غیر این صورت، هیچ کاری از دست من بر نمیآید.»
#شهید_سیداحمد_پلارک❥
#شفاعت
✦❀♥❀✦
@jihadmughniyeh_ir
تومیگی
+من میخوام زیبایی هام دیده بشن
من میگم
-زیبایی هام برای خودمه
تومیگی:
+چرا با پسرا حرف نزنیم مگه اونا آدم نیستن؟
من میگم
-چرا حرف بزن ولی نه باعشوه!
تومیگی:چادر نماد فقره
من میگم
-همین فقره منو نجات داده
_ ما مثل هم نیستیم!
#حق
@jihadmughniyeh_ir
هر آقا پسرۍ؛
نمیتونہ لباس ائمه رو تن کنھ..
اما دختر خانوما؛
همشون اجازه دارن
چادر حضرت زهرا(س)رو سرڪنن..✨
چادرم تاج بندگی من است...😌
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕊🌿
ان شاالله شهید بشید
ان شاالله نمیرید حیفید..
#حاج_حسین_یکتا
#ارسالی_ممبرفعالمون🌹
@jihadmughniyeh_ir
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
🕊🌿 ان شاالله شهید بشید ان شاالله نمیرید حیفید.. #حاج_حسین_یکتا #ارسالی_ممبرفعالمون🌹 @jihadmughniye
خستـھام.!
ازهَـرآنچـھڪِھمَـراوَصـلِایندنیـانمـوده،
دِلَمحـالوهَـواۍِجمـعِشھیـدانرامۍخواهـد.!
💔
.
محبوبدلممیدانیفراقچیست؟!
تنگاستدلم؛قرارمیخواهدخب💔(:"
#مخاطب_خاصم
.
3.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری_چریکی🪖📽
ای که به غارت میزنی..
تیغ از کمین
تیر از کمان..🤜😎
#ارسالی_ممبرفعالمون
@jihadmughniyeh_ir
👆 این تصویر برای بازی جنگی نیست
این تصویرِ رزمایشِ ارتشِ جمهوریِ اسلامیِ ایرانه
افتخار افرین😍
#ما_پای_انقلابمان_می_مانیم
@jihadmughniyeh_ir
♦️شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت♦️
●#شهید_یوسف_قربانی
محل تولد : زنجان
تاریخ تولد : ۱۳۴۵
تاریخ شهادت : ۱۳۶۵/۱۰/۱۹
نام عملیات: کربلای۵
منطقه عملیاتی: شلمچه – پاسگاه کوت سواری
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
۶ ماهش بود که پدرش را از دست داد
در ۶ سالگی مادر و در ۸ سالگی مادر بزرگش را هم از دست داد
برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمانی هم که شهید میشه ، غریبانه دفنش می کنند🖤🔗
چند دقیقه قبل از عملیات، یکی از همرزمان خبرنگارش از او پرسیده بود: آقا یوسف! غواص یعنی چی؟
او پاسخ داده بود: غواص یعنی مرغابی امام زمان عجالله
نامه برای آب...
همرزم یوسف میگوید هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هر روز.
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم که
بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و در گروههایی که هستیم ارسال کنیم تا سیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم .
تا ابد مدیون شهداء هستیم...♥️
#شهــیدانہ🥀
@jihadmughniyeh_ir