خانواده آسمانی 05.mp3
11.99M
#خانواده_آسمانی ۵
#استاد_شجاعی 🎤
#شهید_مطهری
🚫 تمام افسردگیها، اضطرابها، تنشها، غصهها و... همهی اسپندِ رویِ آتش شدنها ؛
نتیجهی زندانی کردنِ روح در یک قالب محدود است!
☜ تعریفِ ما از ریشهی خودمان، اگر به همین تَن و پدر و مادری که آنرا به دنیا آوردند؛ منحصر شود؛
تمام روابطمان در همین چهارچوب زندانی میشوند !
♨️ روح نامحدود، ارتباط محدود، ارضائش نمیکند!
※ پس چکار باید کرد؟
#من_و_خانواده_آسمانی
#خودشناسی
#اضطراب
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
#سلام_امام_زمانم🌺🤚🏻*
خورشید من از دیار شب ڪرده عبور
ای ڪاش ڪند ز مشرق عشــق ظهور
هـــر لحــظه در انتـــظار آنـــم بـرسـد
با خــود ببــرد مـــرا بـه مهمانـی نــور
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج✨🕊
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‹🎥✨›
جہاد از کودکی هشیار بود !
"قسمت¹📺"
"سخنان #الحاجهناهدهمغنیه🎙 عمه شہید جہاد مغنیه در مورد شہید🌤"
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشق_شهرعشق
🕌 قسمت ۵۹
خواست حرفی بزند که مادرش صدایمان کرد
_بفرمایید!
شش ماه بود سعد غذای آماده از بیرون میخرید..
و عطر دستپخت او مثل رایحه دستان #مادرم بود..
که دخترانه پای سفره نشستم..
و باز از گلوی خشکم یک لقمه پایین نمیرفت...
مصطفی میدید دستانم هنوز برای گرفتن قاشق #میلرزد و ندیده حس میکرد چه بلایی سرم آمده که کلافه با غذا بازی میکرد...
احساس میکردم حرفی در دلش مانده که تا سفره جمع شد و مادرش به آشپزخانه رفت، از همان سمت اتاق آهسته صدایم کرد
_خواهرم!
نگاهم تا چشمانش رفت و او نمیخواست دیدن این چهره شکسته دوباره زخم غیرتش را بشکافد.. که #سربه_زیر زمزمه کرد
_من نمیخوام شما رو زندانی کنم، شما تو این خونه آزادید!
و از نبض نفسهایش پیدا بود ترسی به تنش افتاده که صدایش بیشتر گرفت
_شاید اونا هنوز دنبالتون باشن، خواهش میکنم هر کاری داشتید یا هر جا خواستید برید، به من بگید!
از پژواک پریشانی اش #ترسیدم، فهمیدم این کابووس هنوز تمام #نشده..
و تمام تنم از درد و خستگی خمیازه میکشید که با وحشت در بستر خواب خزیدم...
و از طنین تکبیرش بیدار شدم...
هنگامه سحر رسیده..
و من دیگر #زینب بودم که به عزم نماز صبح از جا بلند شدم...✨
سالها بود به سجده نرفته بودم، از خدا خجالت میکشیدم...
و میترسیدم نمازم را نپذیرد که از #شرم و #وحشت سرنوشتم گلویم از گریه پُر شده و چشمانم بیدریغ میبارید...
نمازم که تمام شد...
از پنجره اتاق دیدم مصطفی در تاریک و روشن هوا با متانت طول حیاط را طی کرد و از در بیرون رفت...
در آرامش این خانه دلم میخواست...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 06.mp3
11.19M
#خانواده_آسمانی ۶
#استاد_شجاعی 🎤
#استاد_پناهیان
#شهید_بهشتی
🌎 تمام قصهی فراموشیِ بشر بعد از سفرش به زمین،
و محصور شدن او در زندان دنیا؛ که تصور میکند خیلی بزرگ است، فقط محصول این است که؛ ↓
⚡️ با چشمی که به همه چیز عادت کرده، به همه چیز مینگرد ... و در حقیقت به هیچ چیز فکر نمیکند!
※ #اهل_تفکر چگونه اند؟
- به چه چیزی فکر میکنند؟
#انسان_شناسی
#حجاب_عادت
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir