آقاجـان:)♡
بيا توافقنامه امضا كنيم
من رآكتور قلبم را بـهنامت ميكنم،
تـو هم تحريم چشمانت را از من بردار ...!
.
#اللھمالرزقنـانگاهالمھدي!♥️:)
#السلامعلیڪیابقیھاللہ✨
.
7.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دوشنبههـایامـامحسنی
میخواستمکهمشقلیلی
کنم؛نوشتمحسن...💚:)
{علیاکبرحائری}
✅|#کپیآزاد
❌|#نصبهرگونهلوگوممنوع
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
:)!"🖤
مقاومتتصمیمما
ومجاهدت . . ؛
مسیرماناست !🕶☝️🏿
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
یـا ذَاالْجلالِ وَ الْاِکرام.'🌱 ✍️روایتـیمــادرانــه #مـامـا،هنـگامشهـادتامـاممهـدیراصـدازد
یـا قاضِیَ الْحاجات.'🌱
✍️روایـتـیمــادرانـه
روز هشتمِ بعد از شهادت؛
به خود میلرزید.
بازهم وضو و بازهم اشکهایی که در سحرگاهان جاری بود.
نماز صبحش را خواند و در آخرِ سلامش زیر لب نجواهای عاشقانهای داشت: «مادر جان، انشاالله که در آخرین نفسهایت امام زمان (عج) را یاد کردهای مادر...».
خورشید بهاری که طلوع کرد مردم برای عرض تسلیت و تبریک میآمدند.
همه از آنچه میدیدند و میشنیدند به شگفت آمدند.
این مادر شهید بود که به آنها دلداری میداد و آرامشان میکرد.
به دوستان فرزندش کمک میکرد. بیشترین جملهای که تکرار میکرد،
این بود: «پسرم شهید شده و پیکرش بر روی زمین است؛ درست است؛
اما بانوی ما حضرت زینب (سلام الله علیها) برادران و فرزندانش و فرزندان برادرانش به شهادت رسیدند و کسی نبود که به او دلداری دهد و تسلیت بگوید».
در آخر هم میگفت: «جز زیبایی چیزی ندیدم».
زمانی که کاری نداشت میایستاد و سخنانش را کامل میکرد و به خانواده میگفت:
«این لحظات لحظات عزت است نه لحظات ذلت و شکست».
سپس مینشست و نگاه رضایتمندانه و لبخندهای صمیمانهاش را نثار اطرافیان میکرد.
زیر لب با نجوا میکرد که: «انشاالله علی میآید».
#ادامـهدارد....🎈
هرجراحتڪھ
دلمداشت،بہمرهمبِہشد...
داغدورۍستڪھ
جزوصلتودرمانشنیست🚶🏻♂💔"
#رویـاےحرم...(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
اگر تا شام میخندی، اگر تا صبح میخوابی
تو از مُردن چه میفهمی، تو از برزخ چه میدانی؟
.
#شرحدل
#شهید_مصطفیصدرزاده
مادر پریشان است؛تمام خاطرات پسرش از مقابل چشمانش عبور میکند . . .
برق چشمانش،قد رشید و چهره زیبای پسرش را به خاطر می آورد . . .
چشمانش که به پیکر بی جان پسر می افتد امید هایش نا امید میشود...
با خود میگوید یعنی واقعا جهاد رفت؟...
بی تابی مادر امانش را بریده که پرچم گنبد امام حسین را می آورند...ندای یا حسین (ع) طنین انداز میشود . . .
نام حسین(ع) را که میشنود آرام میشود...
حالا دیگر روضه های عاشورا را مرور میکند...
به روضه علی اکبر که میرسد خجالت زده اشک هایش را پاک میکند . . .با خود میگوید جهاد "اربا اربا" نیست . . .
بمیرم برای اربابم حسین(ع) که جمع کردن پیکر علی اکبرش از دشت برایش معمایی شده بود . . .
#جهـادنا
#مهـربـونبـرادرم
15.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°وزیـدبوےخراساݧ و ناگهاݩ رد شد
ڪبوترانہ دݪـم بےقرار گـنبد شد
#ساعتبهوقتعاشقی