eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🥀✨⊱ . . رنـجورم‌و‌با‌تاب‌و‌توانۍ‌‌کہ‌ندارم.. دلتنـگ‌توام،‌اۍ‌توهمانۍ‌کہ‌ندارم..(:♥️! 🎞⃟🔗|⇜" ♥️⃟🔗|⇜🌱" 🌼⃟🔗|⇜🖐🏻'' •• ـــــــــــــ❁ـــــــــــــ •• .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۵ و حالا مرا این خانه کرده و به درماندگی ام میخندید... دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد.. و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد _به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، ولید این ویلا رو برامون گرفت! و ولخرجی های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم خیالبافی میکرد _البته این ویلا که مهم نیس! تو دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم! دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم 🌸خون مصطفی🌸 هم به آستینش ریخته.. و او روی همین خونها میخواست سهم مبارزه اش را به چنگ آورد.. که حالم از این و به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را صادقانه نشانم داد _فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم! دیگر رمق از قدم هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سست تر میشد.. و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده.. که با دست دیگرش شانه ام را گرفت تا زمین نخورم... بدنم را به سمت ساختمان میکشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح سوریه را از یادش نمی برد که نبوغ جنگی رفقایش را به رخم کشید _البته ولید اینجا رو فقط به خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم،..... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 26.mp3
15.41M
۲۶ ✍ مادامی که مهمترین وظیفه آدمی در دنیا، حفظ آرامش است؛ تغافل نسبت به هر آنچه که آرامش ما را متزلزل کرده، و قلب و فکرمان را بخود مشغول می‌کند؛ ❌ نه تنها یک فضیلت اخلاقی، بلکه یک وظیفه‌ی شرعی و واجب‌ترین شاخه‌ی خویشتن‌داری‌ست. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
💢 تکبیرات افتتاحیه نماز ⁉️ سؤال: تکبیرات افتتاحیه نماز چند تاست و چگونه انجام می شود؟ ✍️ پاسخ: 🔹 مستحب است، شش تکبیر بر تکبیرةالاحرام افزوده شود ، یا قبل از تکبیرةالاحرام یا بعد از آن و یا برخی قبل و برخی دیگر بعد از آن و احتیاط مستحب آن است که همه را قبل از تکبیرةالاحرام بگوید و هفتمین را تکبیرةالاحرام قرار دهد. 📚 پی نوشت: بخش استفتائات پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله خامنه ای. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
''بسم‌اللھ‌الذۍ‌خلق‌المہدے♥️''
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ نجوایی است،بر زبان ما! اما قلبمان، به ستون های دنیا،زنجیر شده است! دعایمان،بوی بی دردی می دهد؛ که به اجابت نمی رسد! 💐⃟🌤 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این سخنرانی در دهۀ هفتاد،دولت هاشمی ایراد شده است که هنوز حاج احمد خمینی ره در قید حیات بوده است،حتما گوش کنید. هاشمی اولین رئیس جمهورِ بی نخست وزیر بود که همه کارۀ دولت بوده و کلید اشرافی گری را در تمام کشور نهادینه کرد و اولین تمرد علنی از رهبری و مخالفت با ساده زیستی روحانیت و شکاف طبقاتی را کلنگ زد و افتخار کرد و در جواب اعتراضات امام خامنه ای و سخنان ضد اشرافی گری مرحوم حاج احمد خمینی ره,گفت : دوران زندگی یقه چرکی ها گذشت و هاشمی رفسنجانی،رزمندگان سپاهی و ارتشی و بسیجیِ تازه از جبهه آمده را در خطبه های نماز جمعه،جلوی چشم سی میلیون ایرانی که اکثرا از نظر اقتصادی مستضعف و از نظر ایمانی مقتدر بودندجُلَنبُر( پاره پوش- کثیف و چِرکو) خواند و گفت:در دورۀ بازسازی کشور و رفتن بسمت رفاه، طبیعی است که عده ای (فقراء) زیر دست و پای چرخ های سازندگی و تورم لِه شوند. هاشمی ادبیات انقلابی و محروم گرایی امام و نظام اسلامی را در حوزۀ سیاست و اقتصاد به نفع ادبیات غرب عوض نمود که شرح آن در این مختصر نمی گنجد. همواره به جبهۀ واقعی ولایی متذکر شده ایم که ۱-خطِ نفاق هاشمی زنده است،تا این نهضت در رسیدن به ظهور زنده است ۲-در هر تحلیلی،خط انحرافی و ضد ولایی هاشمی را ترسیم کنید ۳-در هر فتنۀ داخلی ردپای فرزندان حقیقی هاشمی(اصلاح طلبان و کارگزاران) و در خارج،آمریکا را پیگیری کرده و به حکم جهاد،تبیین کنید ۴-در هر فتنه ای،خواص فتنه را،در احزاب جستجو کنید ۵-در هر فتنه،ساکتین حوزه و دانشگاه را در هر سطحی افشاء کنید بدانیم که، حفظ نظام اوجب واجبات است.
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۶ هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو میگیریم! دیگر از درد و ضعف به سختی نفس میکشیدم.. و او به اشکهایم شک کرده و میخواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی دلم را محک زد _از اینجا با یه خمپاره میشه رو زد! اونوقت قیافه و دیدنیه! شبی که در تهران به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی میکرد، در ذهنش چه آتشی بوده... که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود. به در ساختمان رسیدیم،.. با لگدی در فلزی را باز کرد و میدید نام زینبیه دوباره دلم را زیر و رو کرده که مستانه خندید و را به تمسخر گرفت _چرا راه دور بریم؟ شیعه ها تو همین شهر سُنی نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو میکوبیم! نمیفهمیدم از کدام حرم حرف میزند،.. دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمیشنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف میلرزید... وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمیدانستم این اتاق من خواهد بود که از همان لحظه داریا بهشت سعد و جهنم من شد... را به رویم قفل کرد،.. میترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را و روی اینهمه خشونت، از عشق کشید _نازنین من هر کاری میکنم برای مراقبت از تو میکنم! اینجا به زودی جنگ میشه، من نمیخوام تو این جنگ به تو صدمه ای بخوره، پس به من کن! طعم عشقش را... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 27.mp3
14.49M
۲۷ ☄ کوچکترین فعل ما، که حرمت و تقدّس حریم شخصی افراد و امنیّت روانی آنان را خدشه‌دار کند، ظلم و تجاوز است، ولو یک نگاه... نگاه‌هایی پنهانی یا از جنس کنجکاوی و ارزیابی. خویشتنداری در نگاه را تمرین کنیم.. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
''بسم‌اللھ‌الذۍ‌خلق‌المہدے♥️''
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف 🌤پس کی می آیی یوسف زهرا ߊ‌َܠܠّܣُــܩَّ ࡃَܥܼـِّـܠܙ ܠِࡐ‌َܠࡅِّ࡙ــܭَ ߊ‌ܠܦَ̇ــــܝ‌َܥܼܢ🌤 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
✨ 💛جهاد مسئول یک پرونده بسیار حساس بود؛ «پرونده جولان اشغالی» و فرماندهی گروهی از اعضای مقاومت را در جولان عهده دار شده بود. هدف جهاد ایجاد یک فضایی از مقاومت در جولان اشغالی بود تا بدین ترتیب مقدمات آزادسازی این منطقه از تصرف صهیونیست‌ها فراهم شود. 💙البته افراد دیگری هم وی را در این مسیر همراهی می کردند. چنین جوانی با ۲۳ سال سن در نهایت در راهی به شهادت رسید که بی ارتباط با مسأله فلسطین نبود. نکته قابل تأمل در اینجا این است که چگونه فرماندهان و رهبران ارشد مقاومت به این نتیجه رسیدند که چنین پرونده مهمی را به جهاد، با وجود سن و سال کمی که داشت، واگذار و به وی اعتماد کنند. 💛اگر خوب به این سؤال بیاندیشیم، بدون شک به این واقعیت که جهاد حقیقتا شخصیت بزرگی بود، پی خواهیم برد. 💙جهاد مسئولیت فرماندهی یک گروه سه نفره را برعهده داشت که هر سه نفر آنها به شهادت رسیدند؛ شهید دانیال، شهید کاظم و شهید ایهاب. این جوانان نیز بین ۲۵ تا ۲۶ سال سن داشتند. همگی این جوانان از مهارت های بسیار فوق العاده ای برخوردار بودند. بنابراین، حتی گروهی هم که با وی کار می کردند، همچون وی، گروهی جوانان بودند. ادامه دارد .. 🌸°`🌿- .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۷ طعم عشقش را قبلاً چشیده.. و میدیدم از آن عشق جز آتشی باقی نمانده که دلم را میسوزاند.. دیگر برای من هم جز و هیچ حسی نمانده و ، وحشی گری اش شده بودم.. که میدانستم دست از پا خطا کنم🌸 مثل مصطفی🌸 مرا هم خواهد کشت. شش ماه زندانی این خانه شدم.. و از دنیا، تنها سعد را میدیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ میگفت.. و من از غصه در این غربت ذره ذره آب میشدم... اجازه نمیداد حتی با همراهی اش از خانه خارج شوم،.. تماشای مناظر سبز داریا با حضور در کنار پنجره ممکن بود و بیشتر بودم که مرا تنها برای خود میطلبید.. و حتی اگر با شکایت میکردم دیوانه وار با هر چه به دستش میرسید، تنبیهم میکرد مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم. داریا هر جمعه ضد حکومت اسدتظاهرات میشد،.. سعد تا نیمه شب به خانه برنمیگشت.. و و این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره ها میجنگیدم.. بلکه راه فراری پیدا کنم.. و آخر حریف آهن و میله های مفتولی نمیشدم.. که دوباره در گرداب گریه فرو میرفتم... دلم دامن مادرم را میخواست،.. صبوری پدر.. و مهربانی بی منت برادرم که همیشه حمایتم میکردند.. و خبر نداشتند هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا میزند.. و من هم سعد برایم چه خوابی دیده... که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت... اولین باران پاییز خیسش کرده.. و بیش از سرما تنش را لرزانده بود.. که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 28.mp3
14.96M
۲۸ 📌هنگام قضاوت دیگران، رویِ برچسب‌هایی که به رفتار و زندگی آنان میزنیم؛ درحقیقت صفاتِ نفس و ویژگی‌های شخصیتی خودمان را یادداشت میکنیم. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🌺 نمازپنجشنبه های ماه شعبان؛ در هر پنجشنبه این ماه (شعبان) دو رکعت نماز کند ؛ در هر رکعت بعد از حمد صد مرتبه توحید و بعد از سلام صد بارصلوات بفرستد تا حق تعالى برآورد هر حاجتى که دارد از امر دین و دنیاى خود 🌸 و روزه‌اش نیز فضیلت دارد. روایت شده که در هر روز پنجشنبه زینت مى‌کنند آسمانها را پس ملائکه عرض مى‌کنند . خداوندا بیامرز روزه داران این روز را و دعاى ایشان را مستجاب گردان. 📗مفاتیح‌الجنان .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
» 🌷 🌹از امام صـــادق عليه الســـــّلام پرسيدند ‌برترين ڪدامند؟ حضـــرت فـــرمودند: ➊ نــــــــــماز اوّل وقـــت ➋ نيڪی به پـدر و مـادر ➌ جــــهاد در راه خدا .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
هدایت شده از شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
''بسم‌اللھ‌الذۍ‌خلق‌المہدے♥️''
یا‌مهدی‌ادرکنی• خدایادر زمینه خدمت و یاری رسانی به امام زمان شخص دیگری را جایگزین ما نکن،که این تبدیل هر چند بر تو آسان است ولی بر ما بسی گران خواهد بود. _امام‌رضا(ع)_ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🥀✨⊱ . . یک روز من و جهاد مغنیه در فرودگاه تهران با هم قرار ملاقات گذاشته بودیم و من از قم براے دیدار وے رفتم ، جھاد به محض این که مرا دید گفت:« چقدر لاغر شده اے . . تو مگر ورزش نمے کنے؟! مگر آقا نفرموده اند:« تحصیل ، تھذیب ، ورزش! » من فهمیدم که سخنان رهبر معظم انقلاب به چه میزان تاثیر گذار بوده و براے امثال جھاد مغنیه به چه میزان با اهمیت است! راوے🎙: سید کمیل باقرزاده🖇 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🌹🕊 بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۸ صدایم زد _نازنین! با قدمهایی کوتاه به سمتش رفتم.. و مثل تمام این شبها تمایلی به همنشینی اش نداشتم.. که سرپا ایستادم و بی هیچ حرفی نگاهش کردم. موهای مشکی اش از بارش باران به هم ریخته بود، خطوط پیشانی بلندش همه در هم رفته.. و تنها یک جمله گفت _باید از این خونه بریم! برای من که بودم،.. چه فرقی میکرد در کدام زندان باشم که بی تفاوت به سمت اتاق چرخیدم.. و او هنوز حرفش تمام نشده بود که با جمله بعدی خانه را روی سرم خراب کرد _البته باید بری، من میرم ترکیه! باورم نمیشد... پس از شش ماه که لحظه ای رهایم نکرده، تنهایم بگذارد.. و میدانستم برایم در نظر گرفته.. که رنگ از صورتم پرید... دوباره به سمتش برگشتم و هرچقدر وحشی شده بود، همسرم بود ومیترسیدم مرا دست غریبه ای بسپارد که به گریه افتادم... از نگاه بیرحمش پس از ماهها محبت میچکید، انگار نرفته دلتنگم شده و با بغضی که گلوگیرش شده بود،.. زمزمه کرد _نیروها تو استان ختای ترکیه جمع شدن، منم باید برم، زود برمیگردم! و خودش هم از این رفتن بود که به من دلگرمی میداد.. تا دلش آرام شود _دیگه تا پیروزی چیزی نمونده، همه دنیا از ارتش آزاد حمایت میکنن! الان ارتش آزاد امکاناتش رو تو ترکیه جمع کرده تا با همه توان به سوریه حمله کنه! یک ماه پیش.. که خبر جدایی تعدادی از افسران ارتش سوریه و تشکیل ارتش آزاد مستش کرده و در دولت جدید خواب از سرش برده بود،... نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
کارگاه خویشتن داری 29.mp3
13.17M
۲۹ ✍ حساب و کتاب ساده است! اگر متوسط عمر انسان را شصت سال فرض کنیم و ابدیّت را به یک میلیون سال محدود کنیم، هر یک ساعت از عمر دنیا، کیفیت تقریبا دو سال زندگی آخرتیِ مان را تعیین میکند... ⏳خویشتن‌داری یعنی؛ مراقبت از زمان. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
''بسم‌اللھ‌الذۍ‌خلق‌المہدے♥️''
°•°•° 🤚 🌺 دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز 🌸 و به امید نگاهت دل ما مانده هنوز... 🌺 فقرا پیش کریمان که معطل نشوند 🌸 منتظر بر سر راه تو جدا مانده هنوز 🌺 می‎شود دیدن روی تو نصیبم یا نه؟ 🌸 دل من بین همین خوف و رجا مانده هنوز ✨🕊 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🕊✨⊱ . .‌ ماهنوزشھادت‌بـےدردمـےطلبیم.. غافل‌از‌اینکھ‌شھادت‌راجز‌بھ‌ اهل‌دردنمـےدهند:)🌿'' 🌸🌱 🌤 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
💠 پيامبر خـدا صلى‌الله‌عليه‌وآله علَيكَ بقِراءةِ القرآنِ؛ فإنّ قِراءتَهُ كَفّارةٌ للذُّنوبِ، و سَترٌ في النارِ، و أمانٌ مِن العذابِ. بر تو باد خواندن قرآن؛ زيرا خواندن آن كفّاره گناهان است و پرده‌اى در برابر آتش و موجب ايمنى از عذاب. 🌻 📚 بحار الأنوار، ج۹۲، ص۱۷، ح۱۸ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
▪️جهل بر وجوب گرفتن روزه قضا 🔹سؤال:👇 اگر شخصی بر اثر جهل به وجوب قضای روزه تا قبل از ماه رمضان سال آینده قضای روزه‌هایش را به تأخیر اندازد، چه حکمی دارد؟ ✅پاسخ:👇 فدیه تأخیر قضای روزه تا ماه رمضان سال بعد، بر اثر جهل به وجوب آن ساقط نمی‌شود. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان 🕌 قسمت ۳۹ نمیدانستم خودش هم راهی این لشگر میشود که صدایم لرزید _تو برا چی میری؟ در این مدت هربار سوالی میکردم،.. فریاد میکشید.. و سنگینی این مأموریت، تیزی زبانش را کُند کرده بود.. که به آرامی پاسخ داد _الان فرماندهی ارتش آزاد تو ترکیه تشکیل شده، اگه بخوام اینجا منتظر اومدنشون بمونم، هیچی نصیبم نمیشه! جریان خون در رگ هایم به لرزه افتاده.. و نمیدانستم با من چه خواهد کرد.. که مظلومانه التماسش کردم _بذار برگردم ایران! و فقط ترس از دست دادن من میتوانست شیشه بغضش را بشکند که صدایش خش افتاد _فکر کردی میمیرم که میخوای بذاری بری؟ معصومانه نگاهش میکردم تا دست از سر من بردارد.. و او کشیده بود که قاطعانه دستور داد _ولید یه خونواده تو داریا بهم معرفی کرده، تو میری اونجا تا من برگردم. _سپس از کیفش و بیرون کشید و مقابلم گرفت _این خانواده هستن، باید اینا رو بپوشی تا شبیه خودشون بشی. و پیش از آنکه نام وهابیت جانم را بگیرد،.. با لحنی محکم هشدار داد.. _اگه میخوای مثل دفعه قبل اذیت نشی، نباید بذاری کسی بفهمه هستی! ولید بهشون گفته تو از وهابی های افغانستانی! از میزبانان وهابی تنها خاطره برایم مانده.. و از رفتن به این خانه تا حد مرگ وحشت کرده بودم.. که با هقهق گریه به پایش افتادم _تورو خدا...بذار من برگردم ایران! و همین گریه طاقتش را تمام کرده بود.. که با هر دو دستش شانه ام را به سمت خودش کشید.. و صدایش آتش گرفت _چرا نمیفهمی نمیخوام از دستت بدم؟ خودم را از میان دستانش بیرون کشیدم که حرارت احساسش مثل... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir