فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎊 فرا رسیدن یکم ذی الحجه سالروز ازدواج حضرت علی علیهالسلام و حضرت فاطمه سلامالله علیها و #روز_ازدواج تبریک و تهنیت باد.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•♥️🖇•
.
از دل رود هر آنکه از دیده دور شد
گفتند پیشینیانِ ما؛
باور نمی کنم
نه!
که چون دور شد زِ من،
جاودانه شد . . ( :♥️✨
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
hamed_zamani_eshghe_paak 128.mp3
2.95M
چه صاف و ساده شروع شد:)))♥️
حکایت دوتاعاشق،دوتادریا💕🎀
#حامدزمانی
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_وهفت
لحنش شبیه شربت قند و گلاب،💞خوش عطر و طعم بود..
که لب هایم بی اختیار به رویش خندید☺️😃 و همین خنده دلش را خنک کرد 😍که هر دو دستم را با یک دستش گرفت...
و دست دیگر را به سمت چشمانم بلند کرد، به جای اشک از روی گونه تا زیر چانه ام دست کشید..
و دلبرانه پرسید
_ممنونم که خندیدی! حالا بگو چی کار کنم؟😊
اینهمه زخمی که روی دلم مانده بود #مرهمی_جزحرم نداشت که در آغوش چشمانش حرف دلم را زدم
_میشه منو ببری حرم؟😢💚
و ای کاش این تمنا در دلم مانده بود و به رویش نمیآوردم که آینه نگاهش شکست،😓😞 دستش از روی صورتم پایین آمد و چشمانش شرمنده به زیر افتاد...😞😓
هنوز خاک درگیری روی موهایش مانده و تازه دیدم گوشه گردنش خراش بلندی خورده😨 و خط نازکی از خون روی یقه پیراهن سفیدش افتاده بود..😢
که صدا زدم
_مصطفی! گردنت چی شده؟😢
بی توجه به سوالم، دوباره سرش را بالا آورد و با شیشه شرمی که در گلویش مانده بود، صدایش به خس خس افتاد
_هنوز یه ساعت نیس تو رو از چنگشون دراوردم! الان که نمیدونستن کی تو این ساختمونه، فقط به خاطر اینکه دفتر 🍃سیدعلی خامنه ای🍃 بود، همه جا رو به گلوله بستن!😕 حالا اگه تو رو بشناسن من چیکار کنم؟😥🙁
میدانستم نمیشود...
و دلم بی اختیار بهانه گیر حرم شده بود که با همه احساسم پرسیدم
_میشه رفتی حرم، بجا منم زیارت کنی؟😢🤲
از معصومیت خوابیده در لحنم، دلش برایم رفت و به رویم خندید
_چرا نمیشه عزیزدلم؟😊😍💚
در سکوتی ساده محو چشمانم شده و حرفی پشت لبهایش بیقراری میکرد که کسی به در اتاق زد...
هر دو...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 74.mp3
11.61M
#خانواده_آسمانی ۷۴
#استاد_شجاعی
#استاد_رائفی_پور
#حجتالاسلام_قرائتی
✘ راه بعضی آدمها، هرگز به آسمان باز نمیشود!
هـــرگز ...
حتی با عبادات طولانی، زیارتهای پشت هم، استادهای قوی، ریاضتهای سنگین، راهشان برای تطهیر روح، ارتباط با آسمان، و قدرتهای معنوی باز نمیشود؛
🔺چـــــــــرا ...
💥آخــه چـــــرا؟
#انسان_شناسی
#موانع_استجابت_دعا
#بن_بست_های_معنوی #مال_حرام
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
#سلام_امام_زمانم❣
دل اگـر پاڪــ نباشد نمیـآید آقــا
نوع عابر بہ تمیزےِ گذر وابستہ اسٺ
گوشہ چشمے نڪند زندگےِ ما مرگ اسٺ
مثل طفلےڪہ بہ الطاف پدر وابستہ اسٺ
باید از دورے آقــا همگے دق بڪنیم
تابداند ڪہ دل ما چقدر وابستہ است
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بھ دنبال معجزهام ،
در حالـے ڪھ معجزه تویۍ ایشھید !
معجزه خورشیدِ نگاھ توست . .
تنھا یڪ نگاهت کافـے است
تا سراسر وجود یخ زدهیِ زندگۍام را
گرم کند از نورِ خدا :))♥️
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_وهشت
هر دو به سمت در چرخیدیم..
و او انگار منتظر ابوالفضل بود که برابرم قد کشید و همزمان پاسخ داد
_دارم میام!😊
باورم نمیشد دوباره میخواهد برود..
که دلم به زمین افتاد و از جا بلند شدم. چند قدمی دنبالش رفتم..😥❤️
و صدای قلبم را شنید که به سمتم چرخید و لحنش غرق غم شد
_زینبیه گُر گرفته، باید بریم!😔😊
هنوز پیراهن دامادی به تنش بود،..
#دلم راضی نمیشد راهی اش کنم و پای #حرم در میان بود که قلبم را #قربانی حضرت زینب(س) کردم..
و بیصدا پرسیدم
_قول دادی به نیتم زیارت کنی، یادت نمیره؟😢💚
دستش به سمت دستگیره رفت وعاشقانه عهد بست
_به چشمای قشنگت قسم میخورم همین امشب به نیتت زیارت کنم!💞✨
و دیگر فرصتی برای عاشقی نمانده بود که با متانت از در بیرون رفت..
و پشت سرش همه وجودم در هم شکست...
در تنهایی از درد دلتنگی به خودم می پیچیدم، ثانیه ها را میشمردم بلکه زودتر برگردند..
و به جای همسر و برادرم،..
تکفیری ها👹😈
با بمب💣 به جان زینبیه افتادند..
که یک لحظه تمام خانه لرزید و جیغم در گلو شکست...😰😱😱😭😭😵😵😵😵😰😰
از اتاق بیرون دویدم...
و دیدم مادر مصطفی گوشه آشپزخانه از ترس زمین خورده😰😢 و دیگر نمیتواند برخیزد...
خودم را بالای سرش رساندم،..
دلهره حال ابوالفضل و مصطفی جانم را گرفته بود..
و میخواستم به او دلداری دهم که مرتب زمزمه میکردم
_حتماً دوباره انتحاری بوده!
به کمک دستان من و به زحمت از روی
زمین خودش را بلند کرد،..😥
تا مبل کنار اتاق پاهایش را به سختی کشید و میدیدم قلب نگاهش برای مصطفی میلرزد..
که موبایلم زنگ خورد...
از خدا فقط صدای مصطفی 🌸📲را میخواستم و آرزویم برآورده شد که لحن نگرانش...
ادامه دارد....
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 75.mp3
13.01M
#خانواده_آسمانی ۷۵
#استاد_شجاعی
#استاد_انصاریان
❣پیامبر مهربانیها،
خطاب به امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرمایند؛
وَ شیعَتُکَ عَلى مَنابِرَ مِنْ نُورٍ، مُبْیَضَّهً وُجُوهُهُمْ حَوْلى فِى الْجَنَّهِ، وَ هُمْ جیرانى
✨ شيعيان تو بر منبرهائى از نورند، چهرهايشان سفيد و درخشان، در اطراف من در بهشت ... و آنان همسايگان منند!
❓واقعاً این سرنوشتِ همهی شیعیان است؟
❓پس بدکارانِ امّت شیعه، چه میشوند؟
❓آیا پیامبر در این باره، مبالغه میکنند؟
#انسان_شناسی
#روانشناسی_قلب
#عشق_حقیقی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خصوصیات معنوی و ایمانی ماه ذیحجّه
خصوصیّت هر یک از دهههای ماه ذیحجّه از زبان رهبر معظم انقلاب
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
انگُشت به لَب ماندهام از قاعِدهٔ عِشق
ما یـار نَدیـده تَـبِ مَعشـوق کِشیدیــم...
#صائب_تبریزی
سلام باباجان💐
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
໑♥️⛓
•
.
خدایٰا
هیچکس از مَن نپُرسید
که شــَــهادَت
دَر نظــرَم چگـونِه است؟
اَمـا مَـنّ
هَرشب
فریٰاد میزنم !
اَحْلیٰ مِنَ الْعَسَل...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
YEKNET.IR - shoor - shabe 7 moharram1399 - narimani.mp3
5.88M
🍃سلام همهی زندگیم
🍃سلام امام حسین من
#سید_رضا_نریمانی
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوبیست_ونه
لحن نگرانش در گوشم نشست..
و پیش از آنکه او حرفی بزند، با دلواپسی پاپیچش شدم
_چه خبر شده مصطفی؟ حالتون خوبه؟
ابوالفضل خوبه؟😰❤️😭
و نمیدانستم این انفجار تنها #رمزشروع عملیات بوده و تکفیریها به کوچه های زینبیه حمله کرده اند که پشت تلفن به نفس نفس افتاد
_الان ما از حرم اومدیم بیرون، ٢٠٠ متری حرم یه ماشین🚘💣 منفجر شده، تکفیری ها به درمانگاه و بیمارستان زینبیه حمله کردن!
ترس تنهایی ما نفسش را گرفته بود...
و انگار میترسید دیگر دستش به من نرسد..
که مظلومانه التماسم میکرد
_زینب جان! هر کسی در زد، در رو باز نکنید! یا من یا ابوالفضل الان میایم خونه!😥
ضربان صدایش جام وحشت را در جانم پیمانه کرد..
و دلم میخواست هر چه زودتر به خانه برگردد که من دیگر تحمل ترس و تنهایی را نداشتم...😥😰
کنار مادرش روی مبل کز کرده بودم، نمیخواستم به او حرفی بزنم..
و میشنیدم رگبار گلوله هر لحظه به خانه نزدیکتر میشود..
که شالم را به سرم پیچیدم و برای او بهانه آوردم
_شاید الان مصطفی بیاد بخوایم بریم حرم!✨💚
و به همین بهانه روسری بلندش را برایش آوردم..
تا اگر تکفیری ها وارد خانه شدند #حجابمان کامل باشد که دلم نمیخواست حتی سر بریده ام بی حجاب به دستشان بیفتد!..
دیگر نه فقط قلبم که تمام بدنم از ترس میتپید..😥😥😥😣😣و از همین راه دور تپش قلب مصطفی و ابوالفضل را حس میکردم...
که کسی با #لگد به در خانه زد..
و دنیا را برایم به آخر رساند.😰😱فریادشان را از پشت در میشنیدم که تهدید میکردند در را باز کنیم،...
بدنم رعشه گرفته و راهی برای فرار نبود که زیر لب اشهدم را خواندم...
و دست پیرزن را...
ادامه دارد....
🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
خانواده آسمانی 76.mp3
12.2M
#خانواده_آسمانی ۷۶
#استاد_شجاعی
#استاد_عالی
📌 بزرگترین ترس آدمیزاد؛ نشان میدهد او چقدر میارزد!
آنجا که نشاط چهرهاش بناگاه، از بین میرود، و آثار ترس و نگرانی در وجودش نمایان میشود؛ همانجا معلوم میشود وزن روحِ او چقدر است؟
♨️ شما از چه چیزی، میترسید؟
#انسان_شناسی
#خویشتن_داری
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حمایت استاد شجاعی از دکتر جلیلی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨یک تصور زیبا و بدردبخور برای دل نبستن به دنیا...
🎙استاد عالی
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
سلام امام زمانم ✋️💖
من بدترین غلام حقیر ولایتم
ای بهترین امام بیا خوب میشوم
با این همه بدی به ظهور شما قسم
با یک نسیم کرببلا خوب میشوم
🌺🍃اللهمـ عجل لولیڪ الفرج🍃🌺
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
•🔗🌷•
+شهیدجهادعمادمغنیه(داداشجانما)
پدرمهمیشهدرمیدانمبارزهبر اسرائیلوارتشپرادعاوتوخالےاش پیروزشداودرمیدانشهادتهمبرآنها پیروزشدآنهاباتروراو باعثشدنمردمبیشترےاورابشناسند وهرکساورابشناسداو، وراهشرادوستخواهدداشت بهعلاوهاوشاگردانےمثلوبهقدرتخود برجاےگذاشتهاست حاجرضوانهمیشهاززمانبهدرستے استفادهمیکردبخشےازوقتخودرا بهکارشاختصاصمےدادوبخشدیگر وقتخودراصرفخانوادهمیکرد ماهمگےهمفکرومعتقدبهآرمانهاے پدرمهستیمودنبالروسیدحسننصرالله مااینراهراباقدرتادامهخواهیمداد بهحاجرضوانپدرممےگویمدرآرزوےدیدارتودربهشتهستم وبهتوملحقخواهمشد .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #صدوسی
دست پیرزن را گرفتم و میکشیدم..
بلکه در اتاقی پنهان
شویم و نانجیب #امان_نمیداد که دیگر نه با لگد بلکه در فلزی خانه را به گلوله بست😣😰 و قفل را از جا کَند...🔓
ما میان اتاق خشکمان زده و آنها #وحشیانه به داخل خانه #حمله کردند که فقط فرصت کردیم کنج اتاق به تن سرد دیوار پناه ببریم..
و تنها از ترس جیغ میزدیم...😵😰😱
چشمانم طوری سیاهی میرفت که نمیدیدم چند نفر هستند..
و فقط میدیدم مثل #حیوان به سمتمان حمله میکنند که دیگر به مرگم راضی شدم...
مادر مصطفی بی اختیار ضجه میزد..😩😭تا کسی نجاتمان دهد و این گریه ها به گوش کسی نمیرسید..
که صدای تیراندازی از خانه های اطراف همه شنیده میشد..
و آتش به دامن همه مردم زینبیه افتاده بود....
دیگر روح از بدنم رفته بود،..😰😣😭
تنم یخ کرده و انگار قلبم در سینه مصطفی میتپید..
که ترسم را حس کرد و دوباره زنگ زد...
نام و تصویر زیبایش💞 را که روی گوشی📲 دیدم دلم برای گرمای آغوشش پرید..
و مقابل #نگاه_نجس آنها به گریه افتادم.😭😭😭
چند نفرشان دور خانه حلقه زده..
و یکی با قدم هایی که در زمین فرو میرفت تا بالای سرم آمد،..
برای گرفتن موبایل طوری به انگشتانم چنگ زد که دستم خراش افتاد... 😖😭
یک لحظه به صفحه گوشی خیره ماند، تلفن را وصل کرد..
و دل مصطفی برایم بال بال میزد که بی خبر از این همه گوش نامحرم به فدایم رفت
_قربونت بشم زینب جان! ما اطراف حرم درگیر شدیم! ابوالفضل داره خودش رو میرسونه خونه!😊😨
لحن گرم مصطفی دلم را طوری سوزاند
که از داغ نبودنش تا مغز استخوانم آتش گرفت..
و با اشک هایم به ابوالفضل التماس میکردم...😰😰😰😭😭😭😭😭😭🤲🤲🤲🤲🤲
ادامه دارد....
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir