#سفر_پرماجرا ۱۷ ✍دل کندن سخته... از یه خونه،از یه عزیز، از یه محل و... ✨اما یه چیز، احساس غربت و تنهاییِ لحظه ی دل کندن رو کم میکنه؛ و اونم رفاقت با اهل بهشت، در همین دنیاست .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir

عید مباهله عید حقانیت اسلام و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام مبارکباد.

🔺چرا ادعا میکنیم سرنوشت انتخابات ایران، مستقیماً تعیین‌کننده سرنوشت آینده جهان است؟ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir

''بھ‌نام‌خالق‌مولایمان🧡✨''

دࢪآشوب‌فتنہ‌وبلا، عده‌اےتوࢪاگم‌میکنندو‌عده‌ای‌تو‌راپیدا، مارا‌از‌عاشقان‌و‌سربازانت‌قرار‌بده‌...! :)💚 السلام‌علیک‌یا‌صاحب‌الزمان #امام_زمانم "🛒🕊"𝐉𝐎𝐈𝐍↴ @jihadmughniyeh_ir

໑♥️⛓ • . ایـن‌سان ڪه بـا هواے تـو در خویـش رفتہ‌ام گویے عنـایـت ،، در نفـسِ مھربانِ تـوست.♥️🪐 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir

حمایت نتانیاهو از پزشکیان ! #پزشکیان #جلیلی

پزشکیان امشب به صراحت گفت «سلیمانی موی دماغ آمریکایی ها بود.» آقای پزشکیان، حاج قاسم، خار در چشم آمریکایی ها بود نه موی دماغ. برای یک رای به سردار دلها توهین نکنید! یه روزی محمدجواد ظریف تو ویس معروفش به سپهبد قاسم سلیمانی میگه مانع دیپلماسی، که مسعود پزشکیان امروز به سیدالشهدای مقاومت بگه موی دماغ! ‼️ هر رای به پزشکیان پا گذاشتن رو خون سلیمانی هاس

ثابتی: چرا از اینکه به مردم یادآوری میکنیم روحانی طرفدار پزشکیان است ناراحت میشوید؟ مگر روحانی یواشکی و بدون اجازه با او عکس انداخته؟ نماینده پزشکیان: افرایش قیمت بنزین در دولت پزشکیان دروغ است! ثابتی با پخش صدای پزشکیان وسط مناظره: اگر این هم دروغ است پس باید بر اساس چه چیزی با شما بحث کنیم؟ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir

#انتخابات 💢واکنش سخنگوی دولت به «بی‌اخلاقی سیاسی» آقای پزشکیان در نشان دادن آمار غلط: نرخ رشد نقدینگی در دولت ‎شهید رئیسی حدوداً نصف شد 🔹علی بهادری جهرمی، سخنگو و دبیر هیأت دولت درباره اشاره یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری در مناظرات به مسئله رشد نقدینگی در دولت شهید رئیسی نوشت: ادب مرد به ز دولت اوست! 🔹نرخ رشد نقدینگی در دولت ‎شهید رئیسی از ۴۲.۸ درصد در مهر ۱۴۰۰ به ۲۴.۱ درصد در فروردین ۱۴۰۳ کاهش پیدا کرد. 🔹مقابل دوربین گرفتن نموداری که انبوه نقدینگی دولت سابق را به‌اضافه نقدینگی جدید، مجموعاً با هم نشان می‌دهد، بی‌اخلاقی سیاسی است. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir

💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_هفتم چند دفعه کارهایی که می خواستم برای بسیج انجام دهم رو ، نصفه نیمه رها کردم و بعد هم با عصبانیت بهش توپیدم هر بار نتیجهٔ برعکس می داد 😐 نقشه ای سرهم کردم که خودم را گم و گور کنم و کمتر در برنامه ها و دانشگاه آفتابی بشوم ، شاید از سرش بیفتد.😕 دلم لک می زد برا برنامه های «بوی بهشت » راستش از همان جا پایم به بسیج باز شد . دوشنبه ها عصر ، یک روحانی کنار معراج شهدا تفسیر زیارت عاشورا می گفت و اکثر بچه ها آن روز را روزه می گرفتند .. بعد از نماز هم کنار شمسهٔ معراج افطار می کردیم. پنیر که ثابت بود ، ولی هر هفته ضمیمه اش فرق می کرد :هندوانه ، سبزی یا خیار ، گاهی هم می شد یکی به دلش افتاد که آش نذری بدهد قید دوتا از اردوها را هم زدم ..💔 یک کلام بودنش ترسناک بود به نظر می رسید.. حس می کردم مرغش یک پا دارد می گفتم :«جهان بینی ش نوک دماغشه! آدمِ خود مچکربین!»😒 دراردوهـایی که خواهران را می برد، کسی حق نداشت تنهـایی جایی برود، حـداقل سه نـفری😐 اصـرار داشت:((جمـعی و فقط با برنامه های کاروانن همـراه باشیـد!)) مـا از برنامه های کاروان بدمان نمی آمد، ولی می گفتیم گاهی آدم دوست دارد تنهـا باشد و خلوت کند یا احیانا دو نفر دوست دارند باهم بروند. درآن موقع،باید جوری می پیچـاندیم ودرمی رفتیم. چـند بار دراین در رفتن ها مچمان راگرفت...😬 #رمان_شهید_محمد_خانی ✨ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir