eitaa logo
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8هزار عکس
3.3هزار ویدیو
271 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین : @ya_gadimalehsan جهت تبادل به ایدی زیر پیام دهید : @sarb_z_313. خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام واحترام عزیزی دربستر بیماری هستند ، لطف کنید دراین لحظات واپسین ماه پرنورمحرم برای سلامتی بیماران علی الخصوص بیمار مدنظر که از پزشکان خوب جهادگر هستند واخیرا درمناطق محروم خدمت میکردن ،دعاکنید که انشاءالله سریعتر رخت عافیت به تن کنند . لطف میفرمایید اگریه حمد شفاقرائت کنید
هدف واضح ، مشخص شده و دقیق است ! نابودی اسراییل ... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
اول وقت که نماز بخوانی شتر قربانی کرده‌ای، آخر وقت یک گنجشک ...! 💚💚💚 آیت‌الله حق‌شناس ❤️ 🔺🔺🔺
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 خیلی دوست داشتم پشت سرش نماز را به جماعت بخوانم. از دوران دانشجویی تجربه کرده بودم. همان دورانی که به خوابم هم نمی آمد روزی با او ازدواج کنم😂 در اردوها،کنار معراج شهدای گمنام دانشگاه، آقایان می ایستادند ما هم پشت سرشان ، صوت و لحن خوبی داشت. بعداز ازدواج فرقی نمی کرد خانه خودمان باشد یا خانه پدر مادر هایمان، گاهی آن ها هم می آمدند پشت سرش اقتدا می کردند😁 مواقعی که نمازش را زود شروع می کرد، بلندبلند می گفتم: (وَاللهٌ یٌحِبٌ الصـابِرِین.) مقید بود به نماز اول وقت درمسافرت ها زمان حرکت را طوری تنظیم می کرد که وقت نماز بین راه نباشیم. و زمان هایی که در اختیار ماشین دست خودش نبود و با کسی همراه بودیم، اولین فرصت در نمازخانه های بین راهی یا پمپ بنزین می گفت:((نگه دارین!))🙃 اغلب در قنوتش این آیه از قران را می خواند: ((ربنا هب لنامن ازواجنا وذریاتنا قرة اعین واجعلنا للمتقین اماما.)) قرآنی جیبی داشت وبعضی وقت ها که فرصتی پیش می آمد، میخواند. گاهی اوقات هم از داخل موبایلش قرآن می خواند. باموبایل بازی می کرد. انگری بردز!😐 و یکی دیگر هم هندوانه ای بود که با انگشت آن را قاچ قاچ می کرد، که اسمش را نمی دانم . و یک بازی قورباغه که بعضی مرحله هایش را کمکش می کردم. اگر هم من در مرحله ای می ماندم، برایم رد می کرد😂 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 41.mp3
5.13M
۴۱ ✍نفسِ تَــنگ....یعنی قبـرِ تنــگ یه کم فکر کن؛ همینجا چقدر تحملِ فقر و انقباض رو داری؟ اونوقت برای زمانی که هیچ پایانی نداره، میتونی تحمل کنی؟ ❌الآن فرصت انتخابه .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
توییت ایدی کوهین: شما ایرانی ها الان متوجه شدید چه کسی هلیکوپتر را هدف قرار داده است؟ . عجب😐😑😐 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرا امید وصال تو زنده مےدارد وگرنه هر دمم از هجر توست بیم هلاڪ ... السلام‌علیڪ‌یاخلیفة‌الله‌فےارضھ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"شَـک‌مڪن‌بَـردِلِ‌عبـٰاس‌‌مُقَـرَّب‌بـودھ.. آن‌شھید؎ڪہ‌نمڪ‌خوردھ‌زینـبۜ‌بـودھ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حق... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پیاده روی اربعین با شهدا آخرین پیاده روی اربعین شهید مدافع حرم نوید صفری سال ۹۵ .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 می گفتم:((نمی شه وقتی بازی می کنی،صدای مداحی هم پخش بشه؟)) بازی را جوری تنظیم کرده بود که وقتی بازی می کردم به جای آهنگش، مداحی گوش می دادیم😍 اهل سینما نبود، ولی فیلم اخراجی هارا باهم رفتیم دیدیم. بعداز فیلم نشستیم به نقد و تحلیل. کلی از حاجی گیرینف های جامعه را فهرست کردیم، چقدر خندیدیم! طرف مقابلش را با چند برخورد شناسایی می کرد و سلیقه اش را می شناخت. ازهمان روزهای اول، متوجه شد که جانم برای لواشک درمی رود هفته ای یک بار راحتما گل می خرید ، همه جوره می خرید❤️ گاهی یک شاخه ساده،گاهی دسته تزیین شده. بعضی وقت ها یک بسته لواشک، پاستیل یا قره قورت هم می گذاشت کنارش😄 اوایل چند دفعه بو بردم از سرچهار راه می خرد. بهش گفتم:((واقعا برای من خریدی یا دلت برای اون بچه گل فروش سوخت؟)) از آن به بعد فقط می رفت گل فروشی😂 دل رحمی هایش را دیده بودم ، مقید بود پیاده های کنار خیابان را سوار کند، به خصوص خانواده هارا .. یک بار در صندوق عقب ماشین عکس رادیولوژی دیدم ، ازش پرسیدم: ((این مال کیه؟)) گفت:((راستش مادر و پسری رو سوار کردم که شهرستانی بودن واومده بودن برای دوا درمون. پول کم آورده بودن و داشتن بر می گشتن شهرستون!)) به مقدارنیاز، پول برایشان کارت به کارت کرده بود و دویست هزار تومان هم دستی به آن ها داده بود😍 بعد برگشته بود وآن ها را رسانده بود بیمارستان. می گفت:((ازبس اون زن خوشحال شده بود،یادش رفته عکسش رو برداره!)) رفته بود بیمارستان که صاحب عکس را پیدا کند یا نشانی ازشان بگیرد و بفرستد برایشان. .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
سفر پر ماجرا 42.mp3
6.47M
۴۲ 💢بالاخره چِـــکاره ای؟ می خوای یه بی نهایت، در آرامش باشی؟ یا نـَــه؟ اگه می خوای؛ که باید قصد کنی، و براش برنامه های دقیق بچینی .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
افتابے ، نفس صبح دل اࢪایێ تو مَہ من ،شاخ گل نࢪگس ࢪعنایێ تو چشمهای من اگࢪ رخصت دیداࢪ نیافت رو به هࢪ سوی نماند دلم،انجایۍ تو عجل لولیک فࢪج
در محفل عاشقان نمےرقصیدیم... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 گاهی به بهزیستی سرمی زد وکمک مالی می کرد. وقتی پول نداشت،نصف روز می رفت با بچه ها بازی می کرد😁 یک جا نمی رفت ، هردفعه مکان جدیدی.. برای من که جای خود داشت ، بهانه پیدا می کرد برای هدیه دادن. اگر در مناسبتی دستش تنگ بود ، می دیدی چند وقت بعد با کادو آمده و می گفت:((این به مناسبت فلان روز که برات هدیه نخریدم!)) یا مناسبت بعدی ، عیدی می داد در حد دوتا عیدی .سنگ تمام می گذاشت💗 اگر بخواهم مثال بزنم ، مثلا روز ازدواج حضرت فاطمه علیه السلام وحضرت علی علیه اسلام رفته بود عراق برای ماموریت. بعد که امد ، یک عطر وتکه ای از سنگ حرم امام حسین علیه السلام برایم آورده بود،گفت: ((این سنگ هم سوغاتی تو . عطر هم برای روز ازدواج حضرت فاطمه علیه اسلام وحضرت علی علیه اسلام!)) درهمان ماموریت خوشحال بود که همه عتبات عراق را دل سیر زیارت کرده است. درکاظمین ، محل اسکانش به قدری نزدیک حرم بوده که وقتی پنجره را باز می کرد ، گنبد را به راحتی می دید😍 شب جمعه ها که می رفتند کربلا،بهش می گفتم: ((خوش به حالت ، داری حال می کنی از این زیارت به اون زیارت!)) درماموریت ها دست به نقد تبریک می گفت.. گلی پیدامی کردو ازش عکس می گرفت وبرایم می فرستاد.🙃 گاهی هم عکس سلفی اش را می فرستاد یا عکسی که قبلا باهم گرفته بودیم. همه را نگه داشته ام ، به خصوص هدایای جلسه خواستگاری را: کفن و پلاک و تسبیح شهید. درکل چیزهایی را که از تفحص آورده بود ، یادگاری نگه داشته ام برای بچه ام... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir