eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ 
علیک یا حجة الله في ارضه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◖💛🕊◗ بسم‌رب‌الرضا|❁ من‌دست‌خالی‌آمدم دست‌من‌‌ودامان‌تو.. ‹ 💛⇢ › ‹ 🕊⇢
✨ 📜 حضرت زهراء سلام‌‌الله‌‌علیها در خطبه فدکیه فرمودند: "وَطاعَتَنا نِظاماً لِلملَّةِ وَ اِمامَتنَا أماناً لِلفُرقََةِ وَالجِهادَ عِزًّا لِلإسلامِ" خداوند پیروی از ما را سبب سامان یافتن آیین، و رهبری ما را موجب ایمنی از تفرقه، و جهاد را سبب عزّت و قدرت برای اسلام قرار داده است. 📗 احتجاج طبرسی
‍ 🌷 – قسمت 2⃣7⃣ ✅ فصل شانزدهم 💥 وقتی دوباره برگشتم توی سالن، با خودم گفتم: « چه خوب، صمد راست می‌گوید این بچه چقدر خوش‌قدم است. اول که زیارت مشهد برایمان درست شد، حالا هم که ماشین. خدا کند سومی‌اش هم خیر باشد. » هنوز داشتیم فیلم سینمایی نگاه می‌کردیم که دوباره همان خانم صدایم کرد: « خانم محمدی را جلوی در کار دارند. » صمد ایستاده بود جلوی در. گفتم: « ها، چی شده؟! سومی‌اش هم به خیر شد؟! » خندید و گفت: « نه، دلم برایت تنگ شده. بیا تا اتوبوس‌ها آماده می‌شوند، برویم با هم توی خیابان قدم بزنیم. » خندیدم و گفتم: « مرد! خجالت بکش. مگرتو کار نداری؟! » گفت: « مرخصی ساعتی می‌گیرم. » گفتم: « بچه‌ها چی؟! مامانت را اذیت می‌کنند. بنده‌ی خدا حوصله ندارد. » گفت: « می‌رویم تا همین نزدیکی. آرامگاه باباطاهر و برمی‌گردیم. » گفتم: « باشد. تو برو مرخصی‌ات را بگیر و بیا، تا من هم به مادرت بگویم. » 💥 دوباره برگشتم و توی سالن نشستم. فیلم انگار تمام‌شدنی نبود. کمی بعد همان خانم آمد و گفت: « خانم‌ها اتوبوس آماده است. بفرمایید سوار شوید. » سمیه را بغل کردم. مهدی هم دستش را داد به مادرشوهرم. خدیجه و معصومه هم بال چادرم را گرفته بودند. طفلی‌ها نمی‌دانستند قرار نیست با ما به مشهد بیایند. شادی می‌کردند و می‌خواستند زودتر سوار اتوبوس شوند. توی محوطه که رسیدیم، دیدم صمد ایستاده. آمد جلو و دست خدیجه و معصومه را گرفت و گفت: « قدم! مرخصی‌ام را گرفتم، اما حیف نشد. » 💥 دلم برایش سوخت. گفتم: « عیب ندارد. برگشتنی یک شب غذا می‌پزم، می‌آییم باباطاهر. » صمد سرش را آورد نزدیک و گفت: « قدم! کاش می‌شد من را بگذاری توی ساکت با خودت ببری. » گفتم: « حالا مرا درک می‌کنی؟! ببین چقدر سخت است. » ادامه دارد...
@MaddahionlinYEKNET.IR - sorood 4 - milad hazrate zahra 1400 - narimani.mp3
زمان: حجم: 5.91M
منزلت داره نام زهرا سلام الله دریا سیراب از جام زهرا سلام الله
کاش فال شب یلدای همه این بشود یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور🤲🏻 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅️ اسرائیل در حال بمباران سوریه ایـه که دیگه ربطی به اسد نداره... 🔹️مشکلشون، حکومت اسد یا غیر اسد نیست، 🔸️ با تفکر ضدصهیونیستی با جغرافیای کشورهای بزرگ منطقه، با روحیه استقلال‌مردم مشکل دارند