eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
عليك يا بقية الله في ارضه
10.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اے شھید، دلتنگے‌هایم را دیده‌اے؟! گاهے دلتنگے‌هایم زیر نقاب سڪوت‌ پنہان مےشود… و من باز هم بےصدا دلتنگتم! .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
@Maddahionlin4_5922567022792672916.mp3
زمان: حجم: 3.54M
🌸 (س) 💐اومده اون کسی که یار حیدره 💐یک نفره برا علی یه لشکره
الحمدالله که مادرمی💕 .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام آقاجان 💐💐💐💐💐 علیک یا حجة الله في ارضه
تـاشہید‌هست‌ࢪفیق‌دل‌من.. میل‌همراه‌شدن‌بادگران‌نیست‌مرا! .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
@Maddahionlinمداحی آنلاین - قوت بازوی مولایی به مولا فاطمه - مطیعی.mp3
زمان: حجم: 6.63M
در میان شعر تو بانو اگر حاضر شدم خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
‍ 🌷 – قسمت 5⃣7⃣ ✅ فصل شانزدهم 💥 فردای آن روز با هواپیما برگشتیم تهران. توی فرودگاه یک پیکان صفر منتظرمان بود. آن‌وقت‌ها پیکان جزو بهترین ماشین‌ها بود. با کلی عزت و احترام سوار ماشین شدیم و آمدیم همدان. سر کوچه که رسیدیم، دیدم جلوی در آب و جارو شده. صمد جلوی در ایستاده بود. خدیجه و معصومه هم کنارش بودند. به استقبالمان آمد. ساک‌ها را از ماشین پایین آورد و بچه‌ها را گرفت. 💥 روی بالکن فرش پهن کرده بود و حیاط را شسته بود. باغچه آب‌پاشی شده و بوی گل‌ها درآمده بود. سماوری گذاشته بود گوشه‌ی بالکن. برایمان چای ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچه‌ها که از دیدنم ذوق‌زده شده بودند توی بغلم نشستند. صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: « می‌گویند زن بلاست. الهی هیچ خانه‌ای بی‌بلا نباشد. » 💥 زودتر از آن چیزی که فکرش را می‌کردم، کارهایش درست شد و به مکه مشرّف شد. موقع رفتن ناله می‌کردم و اشک می‌ریختم و می‌گفتم: « بی‌انصاف! لااقل این یک ‌جا مرا با خودت ببر. » گفت: « غصه نخور. تو هم می‌روی. انگار قسمت ما نیست با هم باشیم. » 💥 رفتن و آمدنش چهل روز طول کشید. تا آمد و مهمانی‌هایش را داد، ده روز هم گذشت. هر چه روزها می‌گذشت، بی‌تاب‌تر می‌شد. می‌گفت: « دیگر دارم دیوانه می‌شوم. پنجاه روز است از بچه‌ها خبر ندارم. نمی‌دانم در چه وضعیتی هستند. باید زودتر بروم. » 💥 بالاخره رفت. می‌دانستم به این زودی‌ها نباید منتظرش باشم. هر چهل‌وپنج روز یک بار می‌آمد. یکی دو روز پیش ما بود و برمی‌گشت. تابستان گذشت. پاییز هم آمد و رفت. ادامه دارد... .🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
2.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️امام صادق علیه السلام: ... وَ هِيَ أُمُّ الْمُؤْمِنِين‏ 💬 ... و فاطمه مادر مومنان است. 📚 تفسیر فرات کوفیص۵۸۱
بخشی از وصیت نامه شهید حاج قاسم سلیمانی در مورد والدینشان خداوندا! تو را سپاس که مرا از پدر و مادر فقیر، اما متدیّن و عاشق اهل بیت و پیوسته در مسیر پاکی بهره مند نمودی. از تو عاجزانه می‌خواهم آنها را در بهشتت و با اولیائت قرین کنی و مرا در عالم آخرت از درک محضرشان بهره مند فرما.