°
📜 رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
"یا سلمانُ حُبُّ فاطمةَ یَنْفَعُ فی مائةِ مَوطنٍ ایسَرُ تلکَ المواطنِ: الموتُ و القبرُ و المیزانُ و المحشرُ و الصراطُ و المحاسبةُ"
ای سلمان محبت فاطمه و دوست داشتن او در صد موقف و جایگاه از مواقف قیامت سودمند است، آسان ترین این مواقف: مرگ و قبر و میزان و محشر و (پل) صراط و موقف محاسبه اعمال است.
📗 بحارالانوار
تا حواسِ همهی شهر به برف است بیا
گرم کن این بغلِ سردِ زمستانی را...
#السلامعلیکیااباصالحالمهدی
خوشاآنانکہنامشان
زمزمہےنیمہشبملکوتیاناست
ودرآسمانمشہورتراززمیناند
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
🌷 #دختر_شینا – قسمت8⃣7⃣
✅ فصل شانزدهم
💥 گوشی تلفن را که برداشتم، نفسم بالا نمیآمد. صمد از آنطرف خط گفت: « قدم جان تویی؟! »
گفتم: « سلام. »
تا صدایم را شنید، مثل همیشه شروع کرد به احوالپرسی؛ میخواست بداند بچه به دنیا آمده یا نه؛ اما انگار کسی پیشش بود و خجالت میکشید. به همین خاطر پشت سر هم میگفت: « تو خوبی، سالمی، حالت خوب است؟! »
💥 من هم از او بدتر چون زن همسایه و معصومه کنارم نشسته بودند، خجالت میکشیدم بگویم: « آره. بچه به دنیا آمده. »
میگفتم: « من حالم خوب است. تو چطوری؟! خوبی؟! سالمی؟! »
💥 معصومه با ایما و اشاره میگفت: « بگو بچه به دنیا آمد، بگو. »
از همسایه خجالت میکشیدم. معصومه که از دستم کفری شده بود، گوشی را گرفت و بعد از سلام و احوالپرسی گفت: « حاجآقا! مژده بده. بچه به دنیا آمد. قدم راحت شد. »
💥 صمد آنقدر ذوقزده شده بود که یادش رفت بپرسد حالا بچه دختر است یا پسر. گفته بود: « خودم را فردا میرسانم. »
💥 از فردا صبح چشمم به در بود. تا صدای تقهی در میآمد، به هول از جا بلند میشدم و میگفتم حتماً صمد است. آن روز که نیامد، هیچ. هفتهی بعد هم نیامد. دو هفته گذشت. از صمد خبری نشد. همه رفته بودند و دستتنها مانده بودم؛ با پنج تا بچه و کلی کار و خرید و پخت و پز و رُفت و روب.
💥 خانم دارابی تنها کسی بود که وقت و بیوقت به کمکم میآمد. اما او هم گرفتار شوهرش بود که به تازگی مجروح شده بود.
صبح زود بندهی خدا میآمد کمی به من کمک میکرد. بعد میرفت سراغ کارهای خودش. گاهی هم میایستاد پیش بچهها تا به خرید بروم.
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ آلزایمر - سجاد محمدی.mp3
زمان:
حجم:
2.52M
مثل هوای خوب بعد بارون
شبیه قصهی لیلا و مجنون
13.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دربِ باغ شهادت را به اشکِ
نیمه شب باز کن..
اگر خونِ جگر خوردی،
تو هم جزءِ شهیدانی . .
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir