🌷 #دختر_شینا – قسمت9⃣7⃣
✅ فصل شانزدهم
💥 آن روز صبح، خانم دارابی مثل همیشه آمده بود کمکم. داشتم به بچهها میرسیدم. آمد، نشست کنارم و کمی درددل کرد. شوهرش به سختی مجروح شده بود. از طرفی خیلی هم برایش مهمان میآمد. دستتنها مانده بود و داشت از پا درمیآمد.
💥 گرم تعریف بودیم که یکدفعه در باز شد و برادرم آمد توی اتاق. من و خانم دارابی از ترس تکانی خوردیم. برادرم که دید زن غریبه توی خانه هست، در را بست و رفت بیرون.
بلند شدم و رفتم جلوی در. صمد و برادرم ایستاده بودند پایین پلهها.
💥 خانم دارابی صدای سلام و احوالپرسی ما را که شنید، از اتاق بیرون آمد و رفت. برادرم خندید و گفت: « حاجی! ما را باش. فکر میکردیم به اینها خیلی سخت میگذرد. بابا اینها که خیلی خوشاند. نیمساعت است پشت دریم. آنقدر گرم تعریفاند که صدای در را نشنیدند. »
💥 صمد گفت: « راست میگوید. نمیدانم چرا کلید توی قفل نمیچرخید. خیلی در زدیم. بالاخره در را باز کردیم. »
همین که توی اتاق آمدند، صمد رفت سراغ قنداقهی بچه. آن را برداشت و گفت: « سلام! خانمی یا آقا؟! من باباییام. مرا میشناسی؟! بابای بیمعرفت که میگویند، منم. »
💥 بعد به من نگاه کرد. چشمکی زد و گفت: « قدم جان! ببخشید. مثل همیشه بدقول و بیمعرفت و هر چه تو بگویی. »
فقط خندیدم. چیزی نمیتوانستم پیش برادرم بگویم. به برادرم نگاه کرد و گفت: « سفارش ما را پیش خواهرت بکن. »
برادرم به خنده گفت: « دعوایش نکنی. گناه دارد. »
💥 بچهها که صمد را دیده بودند، مثل همیشه دورهاش کرده بودند. همانطور که بچهها را میبوسید و دستی روی سرشان میکشید، گفت: « اسمش را چی گذاشتید؟! »
گفتم: « زهرا. »
تازه آن وقت بود که فهمید بچهی پنجمش دختر است. گفت: « چه اسم خوبی، یا زهرا! »
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
صداقت و شهادت
اتفاقی همقافیه نشدهاند!
اگر صادق باشیم حتما شهید میشویم
" ليَجْزِيَ اللَّهُ الصَّادِقِينَ بِصِدْقِهِم "
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
@Maddahionlinمداحی آنلاین - نماهنگ ع ص ب - کرمانشاهی.mp3
زمان:
حجم:
3.94M
ادبیات عرب دقت داره
واژه هاش زیر و بمش علت داره
متعاصبون ریشهاش عَ صَ بَ ست
یعنی شیعه یه رگ غیرت داره
آیت الله کشمیری:
خیلی مهم است که به نفس بها داده نشود.
از اینجا تا بهشت یک قدم است. قدم اول را بگذارید روی هوای نفس، قدم دوم در #بهشت است.
.
.
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 عاقبت پشت پا زدن به وطن و لگد پرانی به جمهوری اسلامی ؛ پشیمانی، اشک و حسرتهای مهناز افشار در برنامه زنده تلویزیونی!
مهناز افشار:
من از مهناز افشار فرار و خداحافظی کردم و حالا در تنهایی با اندوه و درد و تاوانهای خودم تنها عزاداری میکنم!
پ.ن: بازم یاد حرف حاج قاسم افتادم که والله هرکسی تیری به سمت این نظام انداخت آواره شد...
.🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
هواشناسی اعلام کرد :
هوای مهدی فاطمه
را داشته باشید
خیلی تنهاست💔
سلامتیش ۵ تا صلوات
خجالت نکش رفیق
کپی کردنش
عشق میخواد🙂