حُرڪنمراڪھجـٰانِمَنازشرمپرشده
منراڪھراهنیستبـھجمعحبیبها
🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
@Maddahionlinمداحی_آنلاین_در_این_سینه_تیر_محبت_نشسته_محمود_کریمی.mp3
زمان:
حجم:
3.76M
در این سینه تیر محبت نشسته
و چشمم به امید الفت نشسته
🌷 #دختر_شینا – قسمت 5⃣0⃣1⃣
✅ فصل نوزدهم
💥 کمی بعد همسایهها یکییکی از راه رسیدند. با گریه بغلم میکردند. بچههایم را میبوسیدند.
خانم دارابی که آمد، نالهام به هوا رفت. دستهایش را توی هوا تکان میداد و با حالت مویه و عزاداری میگفت: « جگرم را سوزاندی قدم خانم. تو و بچههایت آتشم زدید قدم خانم. غصهی تو کبابم کرد قدم خانم. »
💥 زار زدم: « تو زودتر از همه خبر داشتی بچههایم یتیم شدند. »
خانم دارابی گریه میکرد و دستها و سرش را تکان میداد. بنده خدا نفسش بالا نمیآمد. داشت از هوش میرفت.
آن شب تا صبح پرپر زدم. همین که بچهها میخوابیدند، میرفتم بالای سرشان و یکییکی میبوسیدمشان ومینالیدم. طفلیها با گریهی من از خواب بیدار میشدند.
💥 آن شب جگرم کباب شد. تا صبح زار زدم. گریه کردم. نالیدم و برای تنهایی بچههایم اشک ریختم.
از درون مثل یک پارهآتش بودم و از بیرون تنم یخ کرده بود. همسایهها تا صبح مثل پروانه دورم چرخیدند و پابهپایم گریه کردند.
نمیتوانستم زهرا را شیر بدهم. طفلکم گرسنه بود و جیغمیکشید. همسایهها زهرا و سمیه را بردند.
💥 فردا صبح، دوست و آشنا و فامیل با چندمینیبوس از قایش آمدند؛ با چشمهای سرخ و ورمکرده. دوستان صمد آمدند و گفتند: « صمد را آوردهاند سپاه.»
آماده شدیم و رفتیم دیدنش. صمدم را گذاشته بودند توی یک ماشین بزرگ یخچالی. با شهدای دیگر آمده بود. در ماشین را باز کردند. تابوتها روی هم چیده شده بودند. برادرشوهرم، تیمور،کنارم ایستاده بود. گفتم: « صمد! صمد مرا بیاورید. خیلی وقت است همدیگر را ندیدیم. »
💥 آقا تیمور از ماشین بالا رفت. چند تا تابوت را با کمک چند نفر دیگر پایین آورد. صمد بین آنها نبود. آقا تیمور تابوتی را گذاشت جلوی پایم و گفت: « داداش است. »
ادامه دارد...
🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
11.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وظیفهما
در،دورانغیبتچیه
از زبانشهیدجھادمغنیه
🌱. ᴊᴏɪɴ↴
@jihadmughniyeh_ir
#حدیث
🔸در آن شب، هیچ درخواستکنندهای دستخالی نمیماند!
❖ حضرت امام صادق علیهالسلام فرمودند دربارۀ فضیلت شب نیمه شعبان از حضرت امام باقر علیهالسلام سوال شد. ایشان فرمودند:
« آن شب بهترین شب پس از شب قدر است که خدای متعال، فضل خویش را به بندگانش ارزانی میفرماید و آنها را از روی منّت و کرَم خویش میآمرزد. پس در تقرب جستن به سوی خداوند در آن بکوشید زیرا آن شبی است که خدای متعال به ذات مقدسش سوگند خورده است که هیچ درخواستکنندهای را در آن محروم نکند مادامی که معصیتی را درخواست نکند...»
[سُئِلَ الْبَاقِرُ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) عَنْ فَضْلِ لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَانَ، فَقَالَ: هِيَ أَفْضَلُ لَيْلَةٍ بَعْدَ لَيْلَةِ الْقَدْرِ، فِيهَا يَمْنَحُ اللَّهُ (تَعَالَى) الْعِبَادَ فَضْلَهُ، وَ يَغْفِرُ لَهُمْ بِمَنِّهِ، فَاجْتَهِدُوا فِي الْقُرْبَةِ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى) فِيهَا، فَإِنَّهَا لَيْلَةٌ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ أَلَّا يَرُدَّ سَائِلًا لَهُ فِيهَا مَا لَمْ يَسْأَلْ مَعْصِيَةً]
📘الأمالي (للطوسي)؛ ص297
#نیمه_شعبان