eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
✦السّلامُ عَلَیْڪَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا شَریڪَ الْقُرْآنِ ، ✦اَلسَّلامُ عَلَیْڪَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اشڪ غمٺ بہ ساحل پلڪ ترم نشسٺ سنگ فراق شیشہ‌ے قلب مرا شڪسٺ امن یجیب خواندن من بےنتیجہ ماند زهرا_یتیم گشٺ و پدر بےخدیجہ ماند ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
دعای روز_دهم ماه مبارک رمضان
6.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 مقام حضرت خدیجه (سلام الله علیها) 🔺 استاد مسعود عالی
17.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
غافلگیری بر سر مزار شهید سیدحسن نصرالله ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
💚رمان عاشقانه، جذاب، آموزنده و شهدایی 🤍 ❤️ +شوهرم؟ _آره دیگه، کشک بادمجون منو برداشت برد و خورد. یکی نیست بگه تو که هر روز برات غذا درست میکنه، عین منِ بدبخت نیستی که مامانش از بوی غذا بدش میاد و غذا نمیپزه! +کم پشت سر مادرت حرف بزن احسان خان! _چشم پدر من! +بیا بریم دیگه! مامانت الان عصبانی میشه ها! احسان از میز پایین پرید و مقابل رها ایستاد، دستش را گرفت و به سمت خود کشید... رها روی زانو مقابل او نشست. _تو خیلی خوبی رهایی، مامان میگه عمو صدرا حیف شد؛ اما تو خیلی خوبی! من خیلی دوستت دارم، میشه با من دوست بشی؟! رها احسان را در آغوش کشید: _مگه میشه که نشه عزیز دل رها؟ احسان در آغوش رها بود که صدای صدرا آمد: _تو که هنوز اینجایی، برو پیش مامانت تا جیغ‌جیغش شروع نشده! احسان نگاهی به صدرا کرد: _خب رهایی رو دوست دارم، رهایی هم منو دوست داره! احسان رفت... رها بلند شد و خود را مشغول کار کرد، صدرا رفت...نمیدانست چرا بی‌تاب است؛ نمیدانست چرا پاهایش گاه به این سمت کشیده میشود! صدای زنی را از پشت سرش شنید. شب سختی برای رها بود و انگار این سختی بی‌پایان شده بود: -پس رها تویی؟ تو صدرا رو از من گرفتی؟ تو آرزوهای منو خراب کردی! تو با این چادر گلگلی! تو اُمل عقب مونده! تو لیاقت هم‌صحبتی با خانواده‌ی ما رو هم نداری رها هیچ نگفت...خوب میدانست که باید سکوت کند. سکوت کردن را از مادرش یاد گرفته بود. _دوست ندارم جلوی چشم صدرا باشی،البته دخترایی مثل تو به چشم اون نمیان! از خانواده‌ی قاتل برادرشی! توی این خونه هیچی نیستی؛ اما بازم دوست ندارم دور و برش بچرخی! +چی شده رویا جان؟ رویا پوزخندی زد: _اومده بودم هووم رو ببینم! +این حرفا چیه میزنی؟ ما صحبت کردیم. _صحبت چی؟ اسم این دختره تو شناسنامه‌ی توئه! چرا نذاشتی عقد عموت بشه؟ اون تصمیم گرفت جای قصاص این دختر رو بگیره، چرا نذاشتی؟ چرا زندگیمونو خراب کردی؟ +آروم باش رویا، این حرفا چیه میزنی؟! ما قبلا درباره‌ی این موضوع صحبت کردیم! رویا اشک ریخت، حس کسی را داشت که اموالش را غارت کرده‌اند. _زندگیمونو خراب کردی! +این حرفا چیه؟ هیچی عوض نشده! الان قرار شده که بعد سالگرد سینا مراسم بگیریم و بریم سر خونه زندگیمون، رها هم پیش مامان میمونه! _من طبقه‌ی بالا زندگی کنم، اینم طبقه پایین؟ که همه‌ش جلوی چشمت باشه؟ +رویا... الان خرابش نکن، بعدا صحبت کنیم! با رویا از آشپزخانه خارج شدند و رفتند... بدون توجه به دختری که قلبش درد میکرد، بدون توجه به قرصی که در دستان لرزانش داشت، بدون توجه به اشکهایی که روی صورتش غلتان بود. شب سختی بود برای معصومه، برای رویا، برای صدرا و برای رها... شبی که سخت بود، اما گذشت.... صدرا: _چرا بیداری؟ +هنوز کارام تموم نشده. _باقیشو بذار صبح انجام بده. +تموم میکنم بعد میخوابم. _به خاطر امشب ممنونم! این مهمونی کار یه نفر نبود. رها هیچ نگفت... رها نگفت سختتر از کار این خانه درِد نبوِد احسان است...درِد سربار شدن روی زندگی مردی که عاشق است. رها هیچ نگفت از دردهایش... _چند سالته رها؟ +بیست و نه! _چرا تا حالا..... 💚ادامه دارد..... 🤍 نویسنده؛ سَنیه منصوری ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌱. ᴊᴏɪɴ↴ @jihadmughniyeh_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
7.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕯🔗_ پیامبر‌ اکرم ﷺ ‌: مثل خدیجه پیدا نخواهد شد . خدیجه در آن هنگام که مردم مرا تکذیب کردند ، مرا تصدیق نمود ، و مرا با ثروت خود برای پیشرفت دین خدا یاری نمود .خدا به من دستور داد خدیجه را به قصر زمرّدی که در بهشت دارد و هیچ رنج و زحمتی در آن نیست ، بشارت دهم . +بحارالأنوارج‏۴۳،ص۱۳۱ ' '
شبی حضرت زهرا سلام الله علیها در عالم مکاشفه به ایشان (مرحوم قدرت الله لطیفی نسب ره) می‌فرماید: در مخصوص «من» اسم مادرم حضرت خدیجه علیها السلام را هم بیاورید و بدین کیفیت بفرستید: «اللّهمّ صلِّ عَلَى فاطِمَهَ وَ أبِیها وَ بَعلِها وَ أُمِّها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بِه عِلمُک وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏.» لذا همان گونه که عرض کردم وجود مقدسه حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند: چرا بر مادرم حضرت خدیجه نمی فرستید؟! و لذا عرض کردم که بگوییم: اللّهمّ صلِّ عَلَى فاطِمَهَ وَ أبِیها وَ بَعلِها وَ أُمِّها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بِه عِلمُک ، و نام حضرت خدیجه را به این اضافه کردیم. البته بنده اضافه نکردم بلکه امر خودشان بوده که باید این گونه صلوات فرستاد. اللّهمّ صلِّ عَلَى فاطِمَهَ وَ أبِیها وَ بَعلِها وَ أُمِّها وَ بَنیها ، حتما باید اُمشان حضرت خدیجه در این صلوات باشد، این خواسته ی وجود مقدسه حضرت زهرا سلام الله علیها می باشد. 📚راه وصال صفحه ١٢۶ 🖤✨🖤✨ 🥀َدَه رمضان شد و روز وفات ✨بر روح مطهر خدیجه صدها صلوات 🥀همسرنبی، مادر زهرا شافی روز جزا ✨هم بر پدر و مادر و دختر صلوات 🖤✨🖤 📣🔻با نشر مطالب در ثواب آنها سهیم باشیم.
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
شبی حضرت زهرا سلام الله علیها در عالم مکاشفه به ایشان (مرحوم قدرت الله لطیفی نسب ره) می‌فرماید: در
بزرگواران به نیابت از چهارده معصوم 14 بار صلوات حضرت زهرا(س) را به این صورت بفرستید👇🏻👇🏻 اللّهمّ صلِّ عَلَى فاطِمَهَ وَ أبِیها وَ بَعلِها وَ أُمِّها وَ بَنیها بِعَدَدِ ما أحاطَ بِه عِلمُک وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم‏ 🌸