eitaa logo
🇮🇷شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
1.2هزار دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
3.9هزار ویدیو
272 فایل
"به‌نام‌عشق‌،‌به‌نام‌شہیدوشہادت(:" • #کپی_آزاد مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه ‌نمےگیریم✌️🏿✨ #شہید‌جھادمغنیھ..🎙 ارتباط با ادمین @HENAS_213 تبادل: @Jahad_256 خواستندخاکت‌کنند،جوانه‌‌زدی! #برادرم♥️
مشاهده در ایتا
دانلود
ختم قرآنی شماره 11 ✅ به نیابت از ☑️ طرح قرآنی یک ختم، به نیابت از یک شهید، جهت تعجیل در فرج مولا حضرت صاحب الزمان عج ، رفع بلای کرونا و شفای بیماران جهت مشارکت به آیدی @nabi313 پیام ارسال نمایید تا جزء خود را دریافت نمایند. 💯 شرکت کنندگان محترم بعد از گرفتن جزء‌مورد نظر از قرآن کریم و اعلام مشارکت ، پنج روز وقت دارند تا جز خود را به اتمام رسانند. 👌🏻 همه شرکت کنندگان می توانند با این روش به سادگی در مدت ۵ روز با خواندن یک جزء از قرآن کریم، در ثواب کامل یک ختم قرآنی سهیم باشند ⏱️ پایان مهلت یک جزء از ختم قرآن کریم: 19 خرداد 1399 جزء1: ✅ جزء2: ✅ جزء3: ✅ جزء4: ✅ جزء5: ✅ جزء6: ✅ جزء7: ✅ جزء8: ✅ جزء9: ✅ جزء10: ✅ جزء11: ✅ جزء12: ✅ جزء13: ✅ جزء14: ✅ جزء15: ✅ جزء16: ✅ جزء17: ✅ جزء18: ✅ جزء19: ✅ جزء20: ✅ جزء21: ✅ جزء22: ✅ جزء23: ✅ جزء24: ✅ جزء25: ✅ جزء26: ✅ جزء27: ✅ جزء28: ✅ جزء29: ✅ جزء30: ✅ 🕊 مهلت اتمام ۱۹ خرداد ماه ۱۳۹۹ 💞
🖼 لوح | سرباز روح الله 🔺تصویرسازی نمادین سپهبد قاسم سلیمانی در محضر امام خمینی @jihadmughniyeh_ir
[آن کسی که] این هر دو منصب را به حکم خدا و پیغمبر "صلی‌الله‌علیه‌و‌آله" در دست گرفت؛ یعنی منصب تفسیر و تدوین و تسریع مکتب را و منصب رهبری و زعامت و ادارهٔ راه سیاسی پیغمبر "صلی‌الله‌علیه‌و‌آله" را، علی‌بن ابی‌طالب امیرالمؤمنین "صلوات‌الله‌علیه" است... امامت برای خاطر این دو منظور و این دو هدف است: یکی تشریح مکتب، تفسیر مکتب، تدوین مکتب؛ و دیگری ادامه راه جامعهٔ اسلامی؛ یعنی زمام جامعه را در دست گرفتن و جامعه را در همان خطّ‌سیر و خطّ‌مشی‌ای که پدیدآورندهٔ انقلاب - یعنی پیامبر "صلی‌الله‌علیه‌و‌آله" - ترسیم کرده و معیّن کرده و از پیش معلوم شده، پیش بردن و کشاندن. این‌ها وظیفهٔ امام است. "علیه‌السلام" @jihadmughniyeh_ir
AUD-20200604-WA0001.
زمان: حجم: 6.05M
🔊 🎶 🎵 سبعون قلبا قد نمو فوق الثرى 🎙عباس فهدا @jihadmughniyeh_ir
1.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 همه جور آمدنی رفتن دارد، الا شهادت! شهادت تنها آمدن بدون بازگشت است. شهید که شدی مےمانی. یعنی خدا نگهت می دارد تا ابد... @jihadmughniyeh_ir
💢پلیسی که کوتاه نیامد 🔹نماز و روزه‌اش قضا نمی‌شد. از ده‌سالگی تمام واجباتش را انجام می‌داد حتی در سخت‌ترین شرایط. یک سال فصل برداشت گردو مصادف شده بود با ماه رمضان. ما هم کار کنترات گردو برداشته بودیم. باید هربار حدود 60 گونی گردو را جمع‌آوری می‌کردیم و از ارتفاعات و مناطق صعب‌العبور، تا دم خانه صاحب باغ می‌بردیم. 🔹کار سختی بود. با زبان روزه خیلی دشوار بود. هر چه به یاسر اصرار کردم که: «یک امروز را روزه نگیر! می‌روی بالای درخت گردو، وقتی معده‌ات خالی باشد، سرت گیج می‌رود و زمین می‌خوری»، قبول نکرد. می‌گفت: «بابا! من روزه‌‌م رو می‌گیرم، کارم رو هم می‌کنم. وقتی که روزه‌م، سرحال‌ترم.‌ شما ناراحت نباشید. خدا فقط یک ماه از سال را برای روزه گرفتن و مهمانی خودش اختصاص داده.» بعدا متوجه شدیم آن روز سحری هم نخورده بود. 🔹شهید مدافع وطن @jihadmughniyeh_ir
یکی هم سنه من هم سنه تو اهله همینجا بود جهادی هست تو این راه تا خون عمادی هست عمادی هست تو این رزم تا وقتی جهادی هست @jihadmughniyeh_ir
خاصیتِ شهید... رفیق شهـید یعنے: تو اوج نا اُمیدی یہ نفر پارتے بین ـتو و ـخدا بشہ! وجوری دستت رو بگیره ڪہ متوجہ نشے @jihadmughniyeh_ir
⚘﷽⚘ طلبه های جوان آمده بودند برای 👀 از جبهه 0⃣3⃣نفری بودند. که خوابیده بودیم دوسه نفربیدارم کردند وشروع کردند به پرسیدن سوال های مسخره و الکی! مثلا میگفتند: چه رنگیه برادر؟! شده بودم گقتند: بابابی خیال! توکه بیدارشدی نخور بیا بریم یکی دیگه رو کنیم! دیدم بد هم نمیگویند خلاصه همین طوری سی نفررابیدارکردیم! حالا نصف شبی جماعتی بیدارشدیم و همه مان دنبال شلوغ کاری هستیم! قرار شد یک نفر خودش را به مردن بزند و بقیه درمحوطه قرارگاه کنند! فوری پارچه سفیدی انداختیم روی محمد رضا و گرفتیم تحت هرشرایطی خودش رانگه دارد! گذاشتیمش روی بچه ها و راه افتادیم •| و زاری! یکی میگفت: ممدرضا ! نامرد چرا رفتیییی؟ یکی میگفت: تو قرار نبود شهید شی! دیگری داد میزد: دیگ چی میگی؟ مگه توجبهه نمرده! یکی میکشید یکی می کرد در مسیر بقیه بچه ها هم اضافه میشدند و چون از قضیه با خبر نبودند واقعا گریه و شیون راه می انداختند! گفتیم برویم سمت اتاق را بردیم داخل اتاق این بندگان خدا که فکر میکردند جدیه رفتند وضو گرفتند و نشستند به قران خواندن بالای سر در همین بین من به یکی از بچه ها گفتم : برو خودت رو روی محمد رضا بینداز ویک نیشگون محکم بگیر رفت گریه کنان پرید روی محمد رضاوگفت: محمد رضا این قرارمون نبود منم میخوام باهات بیااااام بعد نیشگونی گرفت که محمد رضا ازجا پرید وچنان جیغی کشید که هفت هشت نفر از بچه ها از حال رفتند! ماهم قاه قاه میخندیدیم .....خلاصه آن شب با اینکه سختی شدیم ولی حسابیی خندیدیم اللهــــم عجـــل لولیک الفــــرج ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌ @jihadmughniyeh_ir