جنابعلامهطباطباییمیگنکه
درزندگیجزبرایخداییگانه،
نبایدخضوعوکوچکینمود !
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
-
زمـانمیگذرد
ومکانهافرومیشکنند
اماحقایقباقیاست✋🏿
#آسدمرتضیآوینی
با توجه به سوالی که داشتید کتاب صوتی که در کانال قرار میدیم رایگان هست و حلال واستفاده از صوت ها مشکلی ندارد و ما قبلا به این موضوع توجه لازم رو داشتیم و داریم ...
یاعلی ✋🏿
#یابنالحسنـ⁵⁹
اَزبَسگُذَشتبےتوبِہمآتيرهروزگآر
روشَننَشُدڪهروزوشَبِمآڪدامبود
#اللهمعجللولیكالفرجبهحقعمهسادات
امــامزمــانـم💚✋️
ما گناه میکنیم
و خدا غیبت تو را
تمدید میکند !
#العجلایگلهمیشهبهار
آدمایی که خوب زندگی میکنن
خوبم میمیرن؛
به هیچی دل نمیبندند
حتی جونشون . . .
#دیالوگ🎞
#تنگه_ابوقریب📺
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#Story | #استوری -همـہعآشقوتوییدلبـــــر(: جانممولاعلـــــے💚 #یڪشنبههایعلوےفــاطمـے
عمریسٺتپشهاےدلممیگوید
یافاطمہاشفعےلناعندالله..🙂✋🏼
شهیدجهادمغنیه 🇵🇸
#عشـقِچمــران😁🚶
آن شب قرار بود مصطفی تهران بماند، عصر بود و من در اتاق عمليات نشسته بودم که ناگهان در باز شد و مصطفی وارد شد!
تعجب کرده بودم. مرا نگاه کرد و گفت: "مثل اينکه خوشحال نشدی ديدی من برگشتم؟ من امشب برای شما برگشتم."
گفتم: "نه، تو هيچ وقت به خاطر من برنگشتی. برای کارت آمدی."
با همان مهربانی گفت: "... تو می دانی من در همه عمرم از هواپيمای خصوصي استفاده نکردم ولي امشب اصرار داشتم برگردم، با هواپيمای خصوصی آمدم که اينجا باشم."
گفتم: "مصطفی من عصر که داشتم کنار کارون قدم می زدم احساس کردم اينقدر دلم پُر است که می خواهم فرياد بزنم. احساس کردم هر چه در اين رودخانه فرياد بزنم، باز نمی توانم خودم را خالي کنم. آن قدر در وجودم عشق بود که حتی تو اگر می آمدی نمی توانستی مرا تسلی بدهی."
خنديد و گفت: "تو به عشقِ بزرگتر از من نياز داری و آن عشق خداست. بايد به اين مرحله از تکامل برسی که تو را جز خدا و عشق خدا هيچ چيز راضی نکند. حالا من با اطمينان خاطر می توانم بروم...."
👈شهيد مصطفی چمران
📚نيمه پنهان ماه، ص۴۴