#شجاعت_عباس
حضرت عباس در کنار امام علی در جنگ صفین حضور داشت. در یکی از روزهای جنگ صفّین،نوجوانی نقابدار از سپاه علی (ع) به میدان آمد. ترس و دلهره سپاه معاویه رادربرگرفت. هر کس ازدیگری می پرسید این نوجوان کیست که این طور شجاعانه پابه میدان جنگ نهاده است؟ از سپاه معاویه کسی جرأت نکرد پا به میدان بگذارد.
معاویه به سردار نامی خود، ابن شعثاء، دستور داد تا به جنگ این نوجوان برود؛ ابن شعثاء در جواب گفت:مرا حریف ده هزار نفردرجنگ می دانند، چگونه مرا به جنگ با کودکی می فرستی؟بهتر است یکی ازپسرانم رابرای کشتن او بفرستیم.
معاویه قبول کردو ابن شعثاء فرزند بزرگ خود را برای جنگ بااین نوجوان به میدان فرستاد.امّا او دریک چشم به هم زدن به دست این نوجوان کشته شد.ابن شعثاء فرزنددوم خودرا فرستاد، او نیز کشته شدو به این ترتیب هرهفت پسر او کشته شدند و خود او با عصبانیّت پا به میدان گذاشت و به آن نوجوان دلاور گفت:تو پسران مرا کشتی، به خدا قسم پدر و مادرت را به عزایت خواهم نشاند. ولی خود او نیز در مدّت کوتاهی به پسرانش پیوست.
همه با تعجّب به این نوجوان شجاع نگاه می کردند. امام(ع) اورا پیش خود خواند و نقاب او را برداشت وپیشانی اورا بوسید. همه با تعجّب دیدند که او عباس پسر امیرالمؤمنین است. (موسوی مقرم، العبّاس(ع)، 1427ق، ص242؛ خراسانی قاینی بیرجندی، کبریت الاحمر، 1386ق، ص385. )
او در این جنگ از جمله افرادی بود که به فرماندهی مالک اشتر در جنگ صفین به فرات حمله کردند و برای لشگریان امام علی(ع) آب برداشتند. (موسوی مقرم، العبّاس(ع)، 1427ق، ص242)
حضرت عباس (ع ) در واقعه کربلا
حضرت عباس (ع ) درهمه دوران زندگی اش،همراه برادرش امام حسین(ع) بود و عمر خودرا صرف خدمت به امام حسین (ع) کرد. حضرت عباس در روز هشتم ذی الحجه خطبه ای را بر فراز بام کعبه ایراد کرد و در آن با اشاره به جایگاه امام حسین(ع) و معرفی یزید به عنوان شراب خوار، به بیعت مردم با یزید انتقاد کرد.
او در ضمن خطبه عنوان کرد که تا زمانی که او زنده است اجازه نخواهد داد کسی امام حسین(ع) را به شهادت برساند و تنها راه شهادت امام، کشتن عباس است. (یونسیان، خطیب کعبه، 1386ش، ص46-48. )
در روز 7 محرم وقتی عبیدالله بن زیاد اجازه استفاده از آب فرات را نداد، امام حسین، عباس(ع) را فراخواند تا مشک ها را پر از آب نمایند و به اردوگاه ببرند. عباس(ع) توانست محاصره دشمن را بشکند و آب را به اردوگاه برساند. (طبری، تاریخ الأمم و الملوک، 1967م، ج5، ص412 )
در کربلا دو امان نامه برای حضرت عباس و برادرانش فرستاده شد. امان نامه اول را عبدالله بن ابی المحل بن حزام عامری آورد که برادرزاده ام البنین، مادر عباس(ع) بود، فرستاد و امان نامه دوم را شمر بن ذی الجوشن در ظهر عاشورا به عباس و برادرانش پیشنهاد کرد و او را با عنوان «پسر عمه » صدا زد، اما جوابی نشنید.
حضرت عباس، او و امان نامه اش را لعنت کرد و گفت:«ای دشمن خدا! مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرامی خوانی.» (ابن اثیر، الکامل، 1371ش، ج11، ص162)
برادران حضرت عباس در روز عاشورا پیش از او به شهادت رسیدند. جعفر در 29 سالگی، عبدالله در 25 سالگی و عثمان در 21 سالگی شهید شدند. (اردوبادی، موسوعة العلامة الأردوبادی، 1436ق، ج9، ص 73 – 84 )
پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی هاشم، عباس قصد کرد تا برای خیمه ها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند.
عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی حسین افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد. (مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج45، ص41 )
در راه برگشت، دشمن به او حمله کرد. او در نخلستان با دشمن نبرد می کرد و به سمت خیمه ها می رفت که زید بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربه ای به دست راستش وارد کرد. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد.
حکیم بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربه ای به دست چپش وارد کرد و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند. (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، 1376ق، ج3، ص256 )
وقتی عباس(ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود:اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی:اکنون کمرم شکست و چاره ام اندک شد. (خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، 1374ش، ج2، ص34 )
محل دفن حضرت ابوالفضل (ع)
محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا در 378 متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد و یکی از مهمترین زیارتگاه های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین می نامند.
#جملات_طلایی_علماء_وشهدا
@jomalat_talaei_olama_shohada