eitaa logo
جملات طلایی علماء وشهدا
18.6هزار دنبال‌کننده
13.7هزار عکس
13.2هزار ویدیو
53 فایل
بزرگی می‌فرمود: 《اگر خواهی شوی با خبر بزن بر هوای نفس تبر》 استفاده از مطالب کانال با ذکر صلوات جهت سلامتی امام زمان علیه السلام بلامانع استفاده از نام کانال اشکال داره کپی بنر و ریپ کانال ممنوع مدیر کانال جهت تبادل و تبلیغ @shahiid61
مشاهده در ایتا
دانلود
در مازندران فردی به نام ملّا عبّاس چاووش زندگی می کرد که هر سال پرچمی به دوش می گرفت و هـمراه عـدّه ای از مردم عازم کربلا می شد. یه سال برا ش یه مشکلی پیش اومد که تصمیم گرفت به کربلا نره ، حدود سی نفر از جوانان روستا اومدند وگفتند : ملّا عبّاس بیا بریم کربلا .گفت : من امسال گرفتارم نمی تونم بیام ، اونا بهش کمک کردند تا گرفتاریش برطرف شد. ملّا عبّاس هم پرچم رو برداشت عازم کربلا شد، جمعّیتی ازمردم هم همراش شدند،شهر به شهر روطی کردند تا به نزدیکی های کربلا رسیدن، درمنزلگاهی توّقف کردن . سرشب ملّا عبّاس گفت : رفقا امشب چـه شبـیه ؟ گفتند : شب جمعه است . گفت : رفقا اون چراغها که می بینید چراغ های گلدسته های حرم حسینه  می دونم خسته اید امّا بیایید چون شب جمعه است ،خودمون رو به حرم برسونیم راهی شدن تا به حرم رسیدن ، جوونا دورش رو گرفتن گفتن : ملّا عبّاس مثل شبای جمعه دهمون که برامون نوحه می خوندی ،نوحه بخون تا سینه بزنیم، ملّا عبّـاس گفت : بالای سرامام حسیناومدیم دفترچۀ نوحه رو درآوردم ، وقتی بازش کردم دیدم سرصفحه ،نوحۀ علی اکبره ، فهمیدم این اشارۀ خودِ ابی عبداللهِ. نوحۀ علی اکبررا خوندم ، یه حال عجیبی این جوونا تو اون شب جمعه،پیدا کردن، شب در عالم رؤیا دیدم کسی درِ اتاق رو مـی زنـه ، دیـدم غـلام سیـاهیه ، به مـن سلام کرد گفـت : ملّا عبّـاس چـاووش شمـایید ؟ گفتم : بله .گفت : آقا م فرمودند به رفقات بگی آماده شن ، خود آقا می خوان به دیدنتون بیان . گفتم : آقات کیه ؟ گفت : آقا م همونیه که این همه راه را به عشق و علاقة اش اومدید .گفتم :آقـا امـام حسین رو می گی .گفت :بله . گفتم : کجا هستن ؟ ما بریم پا بوسشون گفت : نه آقا فرموده من خودم می آم . ملّا عبّاس می گه : در عـالم رؤیا رفقـا رو خبرکردم ، همه مؤدّب نشـستیم کـه الآن آقا میآن . طولی نکشید که دیدم درِاتاق باز شد ، مثل اینکه خورشید طلوع کرده باشه ، نوری ظاهرشد . من و رفقام اومدیم بلند شیم که آقا اشاره کرده و فرمودند : ملّا عبّاس شما رو جان حسین(ع) بنشینید ! خسته اید ، تازه رسیده اید راحت باشید . احوال یک یک ما را پرسیدند . فرمودند : ملّا عبّاس. می دانی چرا امشب اینجا اومدم ؟ گفتم: نه آقـاجـان . فـرمود : من بـا شمـا سه کار داشتم اولاً بدونید هرکِه زائر ما باشه ، ما هم به دیدنش می ریم . ثانیا شب هــای جمعـه وقتی در مـازندران جلسـه دارید و دور هـم جمع می شید ، پیرمردی دمِ در می شینه وکفش ها را مرتّب می کنه ، سلام حسینرا به او برسونید ! اما کار سوّمم اینه اگردو مرتبه بارفقات شب جمعه حرم اومدی . دیدم اینجا بغض راه گلوی آقا رو گرفـته .گفتم : فدات بشم چی شد آقا، فـرمـود : ملّا عبّـاس اگر دو مرتبه رفقات را شب جمعه به حرم آوردی و خواستی نوحه بخونی ، دیگر نوحۀ علی اکبررو نخـون .گفتـم : چرا نخـونم ، مگر بد خـوندم یا غلـط خـوندم مولا؟ ! فـرمود : نه .گفتم : پس چـرا نخـونم ؟ فرمود : ملّا عبّاس ، مگه نمی دونی شب های جمعه مادرم زهرا  به کربلا می آد .😢😭😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ټٰایـمِـ⏰ ؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞؞🥀🖤 " یه حرم فقط...رفیق با معرفت...💔🥀 🎥 روح الله رحیمیان 😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
enc_16311099014415993361577.mp3
4.25M
🍃رفیق یه روز میاد نشون میدی 😭😭شونه های منو تو قبر تکان میدهی😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀 شب سوم:حضرت رقیه (س) رقیه (س) دختر سه ساله اباعبدالله الحسین (ع) است که در سفر کربلا به همراه ایشان بود. نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند ریاض الاحزان از او با نام فاطمه صغری یاد کرده اند. رقیه (س) به همراه اسرای دیگر به شام برده شد، شبی پدر را به خواب دید و پس از بیدار شدن بسیار گریسته و بی تابی کرد. خبر به یزید رسید . به دستور او سر مطهر امام حسین (ع) را نزد او بردند و او از این منظره به شدت ناراحت و رنجور گشت. ایشان در روز پنجم صفر سال 61 ه ق در خرابه شام ( که محل اقامت موقت اهل بیت بود) از دنیا رفت. شاید دلیل نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک این بوده است که در مراسمهای عزاداری ایام محرم، یادی از مظلومیت او شود. آه رقیه😭😭😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 شب چهارم: حضرت حر(ع) روز و شب چهارم محرم ماه : حضرت حر بن ریاحی شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد. البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده‌اند. حر الگوی توبه و حقیقت جویی است. او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته‌ای نداشت و به گفته خودش مامور بود و معذور! اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد. حر، جذاب‌ترین الگوی توبه برای خطاکاران است. 😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 عبدالله بن حسن بن علي بن ابيطالب «عبدالله» کودک چند ساله امام مجتبی(علیه السلام) است. مادر عبدالله دختر «شلیل بن عبدالله بجلّی» بوده است. (1) شیخ مفید چنین نقل می‌کند: پس از آن که «مالک بن نسر کندی» با شمشیرش به سر مبارک امام حسین(علیه السلام) زد، امام پارچه‌ای درخواست فرمود و با آن سر مبارکش را محکم بست و عمامه‌ای بر کلاه خود بست. شمر و دیگران هم به جایگاه خود بازگشتند. زمانی گذشت تا امام بار دیگر به میدان بازگشت و آنها هم بازگشتند و آن حضرت را محاصره کردند. عبدالله پسر امام مجتبی(علیه السلام) هنوز به حد بلوغ نرسیده بود و در خیمه‌گاه با زنان به سر می‌برد. هنگامی که متوجه حمله دشمن به جانب امام شد، از خیمه‌گاه بیرون دوید. او سراسیمه و شتابان رو به جانب امام حسین(علیه السلام) رفت و در کنار عمویش ایستاد. حضرت زینب (علیهاالسلام) او را دنبال کرد و به او رسیده بود. او تلاش کرد که آن کودک را نگه دارد. امام حسین(علیه السلام) به خواهرش فرمود: «احبسیه یا اخیه؛ ای خواهرم! او را نگهدارید.» آن کودک از این که بازداشته شود، سخت امتناع می‌ورزید. او به عمه‌اش گفت: «والله لا افارق عمّی(2)؛ سوگند به خدا، از عمویم جدا نمی‌شوم.»  نحوه شهادت عبدالله بن الحسن(علیه السلام) ناگاه «ابجر بن کعب» شمشیر خود را به سوی امام پایین آورد. عبدالله فریاد زد: «ای پسر زن ناپاک! وای بر تو! آیا می‌خواهی عمویم را بکشی؟» بَحر قصد ضربه زدن به امام را داشت.ناگاه عبدالله دستش را پیش آورد تا ضربه را از امام دور سازد. ولی دست مبارکش تا پوست قطع شد و دست آویزان گشت. کودک فریادش بلند شد: «یا امتاه؛ ای مادرم!» حسین(علیه السلام) او را در بر گرفت و به سینه چسبایند و فرمود: «ای فرزند برادرم! بر آنچه به تو رسیده صبر کن و آن را به حساب خیر بگذار؛ چرا که خداوندا تو را به پدران صالحت ملحق خواهد کرد.»(3) امام دست خود را به آسمان بلند کرد: «پروردگارا! قطرات باران را از اینها دریغ بدار و برکات زمینت را از اینها باز دار؛ پروردگارا! پس اگر تا هنگام (مرگ) آنها را مهلت داده و بهره‌مند می‌سازی، بین آنها تفرقه بینداز و هر کدام را به راهی جداگانه بدار؛ و سردمداران را هرگز از اینها راضی مدار؛ چرا که اینها ما را دعوت کردند تا که یاریمان کنند، سپس بر ما دشمنی کردند و ما را کشتند.» (4) ابوالفرج گوید: در نهایت عبدالله به دست «حرملة بن الکاهل الاسدی» به شهادت رسید.(5) در زیارت ناحیه مقدسه آمده: «السلام علی عبدالله بن الحسن بن علی الزکی» و سپس بر قاتل او به نام «حرملة بن کاهل الاسدی» نفرین شده است. 😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 روز ششم محرم ؛ روز حضرت قاسم بن الحسن (علیه اسلام) یادگار امام حسن (ع) در روز عاشورا قاسم (علیه السلام) در سال 50 ه.ق وقتی کار سمّ جعده ملعونه – همسر امام حسن (علیه السلام) - به آنجا کشید که پاره‌های جگر امام در اثر آن، از دهان مبارکش، بیرون آمد، در لحظه‌های آخر، همه اهل و عیال خود را به امام حسین (علیه السلام) واگذاشت. یکی از فرزندان امام حسن (علیه السلام) که در این لحظات، شاهد ماجرا بود و چشم از چشم عمو، بر نمی‌داشت، قاسم (علیه السلام) بود. کودکی که حدود سه بهار از عمر شریفش سپری نگردیده بود. با نقشه‌ای که معاویه بن ابوسفیان کشید تا یزید را به جای خود بنشاند، حضرت حسین (علیه السلام)، برای بیعت نکردن با یزید- که جرثومه فساد بود - مجبور به ترک مدینه شد. در قافله ای که به سوی حجاز رهسپار بود، اهل و عیال امام مجتبی (علیه السلام) هم بودند. مکه، برای امام حسین (علیه السلام) امن نبود – که یزیدیان در زیر لباس‌های احرام، شمشیر بسته و قصد کشتن امام را داشتند – بنابراین بر اساس نامه دعوت کوفیان – که مسلم بن عقیل (علیه السلام) هم آن را تایید کرده‌بود – روز هشتم ذیحجه که حجاج، در تدارک رفتن به عرفات بودند، از مکه بیرون آمد. کار کاروان سرگردان حسینی به کربلا کشید و در محاصره قرار گرفت تا شب عاشورا فرا رسید. اینک قاسم بن الحسن (علیه السلام)، سیزده ساله شده و در مدتی که پدرش را از دست داده بود، امام حسین (علیه السلام) چنان در تربیت قاسم کوشیده و با او انس داشت که او را ”یا بنیّ" – ای پسرکم - خطاب می-کرد. ابوحمزه ثمالی (ره) می‌گوید، از حضرت زین العابدین (علیه السلام) شنیدم که می‌فرمود: چون شب عاشورا فرا رسید، پدرم تمامی اصحاب و یاران خود را جمع کرد و به آن‌ها فرمود: ای یاران و پیروان من، تاریکی شب را مرکب خود قرار داده و جان خود را نجات دهید که مطلوب این قوم ، جز من کسی نیست و ... پس از امتناع آنان، آن حضرت فرمود: همانا فردا من کشته می-شوم و همه کسانی که با من هستند، نیز کشته خواهند شد. و از شما احدی باقی نخواهد ماند ... قاسم ابن الحسن (علیه السلام) که در این جمع حاضر بود، مشتاقانه پرسید: آیا من هم به میدان میروم. (ع)😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 امام حسین (علیه السلام) با محبتی پدرانه به او فرمود: یا بنیّ، کیف الموت عندک پسرم، مرگ در نزد تو چگونه است؟ و قاسم، بدون لحظه ای درنگ، پاسخ داد: یا عمّ احلی من العسل عمو جان از عسل شیرین‌تر است. امام حسین (علیه السلام) هم فرمود: عمویت فدایت شود آری والله، تو یکی از مردانی هستی که در رکاب من به شهادت خواهی رسید. روز عاشورا ، پس از آن که نوبت به قاسم ابن الحسن رسید، در خیمه ها ولوله‌ای دیگر بود و میدان رفتن او تماشایی. عاشورا به روایت لهوف راوی گفت: دیدم جوانی بیرون آمد که صورتش مانند پاره ماه بود، و مشغول جنگ شد. همین که مقابل مردم ایستاد فریادش بلند شد: ان تنکرونی فانا ابن الحسن/ سبط النبی المصطفی الموتمن مردم اگر مرا نمی شناسید ، من پسر حسن بن علی بن ابیطالبم. هذا الحسین کالاسیر المرتهن / بین اناس لاسقوا صوب المزن این مردی که این جا می بینید و گرفتار شما است، عموی من حسین بن علی بن ابیطالب است. ابن فضیل ازدی چنان بر فرقش زد که سرش را شکافت و او با صورت به زمین افتاد و فریاد زد: عمو جان، به دادم برس. امام حسین (علیه السلام) مانند باز شکاری از اوج، به کنار او فرود آمد و همچون شیر خشمگین بر دشمنان حمله ور شد، شمیشری بر ابن فضیل زد که دست سپر شده او از آرنج جدا شد، ابن فضیل چنان فریادی زد که همه لشکر شنیدند و برای نجاتش تاختند که باعث شد بدن او زیر سم اسب‌ها بماند و به هلاکت برسد. گرد و غبار که فرو نشست، امام حسین (علیه السلام) کنار قاسم (علیه السلام) ایستاده بود در حالی که او از شدت درد پای بر زمین می‌سایید. امام فرمود : از رحمت خدا دور باد گروهی را که تو را کشتند و جدّ و پدرت در روز قیامت از آنان دادخواهی خواهند کرد . سپس فرمود: به خدا قسم بر عمویت دشوار است که تو او را به یاری بخواهی و او دعوت تو را اجابت نکند یا اجابت کند ولی به حال تو سودی نبخشد. به خدا قسم امروز روزی است که برای عمویت کینه‌جو فراوان است و یاور اندک. بعد از آن پیکر قاسم (علیه السلام) را به سینه گرفت و با خود به خیمه ها رساند و در میان کشتگان بنی هاشم قرار داد. سهم امام حسن مجتبی (علیه السلام) - که قبر بی شمع و چراغش در بقیع خاموش است - در کربلای حسینی، قربانی به نامهای: ابی‌بکر، قاسم، عبدالله، عمر، بُشر و احمد (محمد) بن الحسن می-باشد، که در منای عشق خود را فدای عمو کردند. @jomalat_talaei_olama_shohada
🥀در زیارت ناحیه مقدسه با عبارت «أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ؛ سلام بر آن شیرخوار کوچک» به او سلام داده شده است.😭😭 نام: علی‌اصغر نقش: فرزند امام حسین(ع) زادگاه: مدینه درگذشت: روز عاشورا سال ۶۱ قمری مدفن: کربلا محل زندگی: مدینه لقب(ها): عبدالله رضیع پدر:امام حسین(ع) مادر:رباب شیعیان به عنوان باب الحوائج به او متوسل می‌شوند. در دهه محرم معمولا شب و روز هفتم محرم به سوگواری برای علی‌اصغر اختصاص دارد. مراسم همایش شیرخوارگان حسینی نیز هر ساله در اولین جمعه ماه محرم در بزرگداشت او برگزار می‌گردد. @jomalat_talaei_olama_shohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مثلا تو رو تاب میدم؛ مثلا به تو آب میدم مثلا تو صدام کردی؛ من با خنده جواب میدم مثلا عمو برگشته؛ شدم آره خیالاتی مثلا همه جمعیم و توی آغوش باباتی یه مادر وقتی لالایی نخونه ... 😭😭😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 در کربلا دو امان نامه برای حضرت عباس و برادرانش فرستاده شد. امان نامه اول را بن ابی المحل بن حزام عامری آورد که برادرزاده ام البنین، مادر عباس(ع) بود، فرستاد و امان نامه دوم را بن ذی الجوشن در ظهر عاشورا به عباس و برادرانش پیشنهاد کرد و او را با عنوان «پسر عمه » صدا زد، اما جوابی نشنید. حضرت عباس، او و امان نامه اش را لعنت کرد و گفت:«ای دشمن خدا! مرگ بر تو که ما را به اطاعت از کفر و ترک همراهی برادرم حسین(ع) فرامی خوانی.» (ابن اثیر، الکامل، 1371ش، ج11، ص162) برادران حضرت عباس در روز عاشورا پیش از او به شهادت رسیدند. در 29 سالگی، در 25 سالگی و در 21 سالگی شهید شدند. (اردوبادی، موسوعة العلامة الأردوبادی، 1436ق، ج9، ص 73 – 84 ) پس از شهادت همه اصحاب و خاندان بنی هاشم، قصد کرد تا برای خیمه ها آب بیاورد. او به سمت شریعه فرات حمله کرد و توانست از بین نگهبانان شریعه خود را به آب برساند. عباس وقتی وارد شریعه فرات شد، دو دستش را پر از آب کرد تا بنوشد، اما وقتی آن را به صورت نزدیک کرد به یاد تشنگی افتاد و آب را رها کرد و با لب تشنه به همراه مشکی پر از آب از فرات بیرون آمد. (مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج45، ص41 ) در راه برگشت، دشمن به او حمله کرد. او در نخلستان با دشمن نبرد می کرد و به سمت خیمه ها می رفت که بن ورقاء جهنی از پشت نخلی بیرون پرید و ضربه ای به دست راستش وارد کرد😭. عباس شمشیر را به دست چپش گرفت و به نبرد با دشمن ادامه داد. بن طفیل طائی که پشت درختی خود را پنهان کرده بود ضربه ای به دست چپش وارد کرد😭 و بعد از آن نیز عمودی بر سر عباس وارد کرد و او را به شهادت رساند.😭😭 (ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، 1376ق، ج3، ص256 ) وقتی (ع) شهید شد امام حسین(ع) بر نعش برادر حاضر شد، به شدت گریه کرد و فرمود:اَلآنَ اِنکَسَرَ ظَهری وَ قَلَّت حیلَتی:اکنون کمرم شکست و چاره ام اندک شد. (خوارزمی، مقتل الحسین(ع)، 1374ش، ج2، ص34 ) محل دفن حضرت ابوالفضل (ع) محل دفن حضرت عباس در شهر کربلا در 378 متری شمال شرقی حرم امام حسین(ع) قرار دارد و یکی از مهمترین زیارتگاه های شیعیان است. حد فاصل حرم حضرت عباس و حرم امام حسین (ع) را بین الحرمین می نامند.😭😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada
عرب ها به عباس بن علی میگویند : کفیل! کفیل یعنی کسی که کفالت میکند کسی که کنارت هست و کارهایت را راست و ریست میکند. درد و غم و امورت را عهده دار میشود.]🌿🖤 😭😭 😭😭 @jomalat_talaei_olama_shohada