من که مردم ناله ام خاموش میگردد رفیق. لب چو بستم شعر من دم نوش میگردد رفیق. حالیا گر بد نوشتم قصه را معذور دار. برف سرد گفته ام خود جوش میگردد رفیق. بد نگفتم تا کسی رنجیده باشد خاطرش. هر که باشد یارمن مدهوش میگردد رفیق. از ته دل سعی کردم اخم وتخمی وا کنم. زین سبب این دفترم گلنوش میگردد رفیق. این حقیری را که فرادیی به خاکش بسپرند. سبگ گفتارش یقین پاپوش میگردد رفیق. مهرتان تا روز حشر در سینه دارم مستمر. بعدحشرهم روحمان همدوش میگردد رفیق. بر سر قبرم اگر روزی گذر بود از قضا. جسمتان از آه من بیهوش میگردد رفیق. یک رفیقی گفت افخم اسم خود تکرارکن. بعد چندی شعر تو مخدوش میگردد رفیق. #حسین_افخمی_عقدا ┏━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸@jomlatzibaa ┗━━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کانال جملات زیبا

خریدی خاک اون دشت بلاچون کیمیاکردی. خوشا برخاک خونباری که برچشمش نگا کردی. به خون خویش خوشبوکردی ونامش بهادادی. بنای دیگری چون کعبه در دلها بنا کردی. چوصاحب خانه ومیهمان پذیران سفره گستردی. مقام عرش پیشاپیش وقف علیا کردی. بریدن کوفیان گرتشنه اون رأس تو ای مولا. شدی باب الحوایج آب را ام الشفا کردی. بهرجاه قطره ای از آن خضاب خونتان افتاد. بصیرا گشت خاک و تربتش ام القرا کردی. خیام وخیمه گاه وقتلگاه هست ملک تو آقا. ِغربیت پس چرا خوانم تن ازغربت رهاکردی. بلطفت ای حسین جان جن وانسان گشتند مستغنی. به زیر قبحه و طاق حرم ما را دعا کردی. #حسین_افخمی_عقدا ┏━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸@jomlatzibaa ┗━━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃 کانال جملات زیبا

حق ندارید مرا برسر دیوار کشید: بت بسازید و چو تندیس به بازار کشید: با هزاران رقم و رنگ ولعاب چون طاوس: عکس ما را بفروشید و به الوار کشید: #حسین_افخمی_عقدا ┏━━♡💓♡💓♡ 💞@jomlatzibaa ┗━━━♡💓♡💓♡ کانال جملات زیبا

زعشق کربلا کربلا ز عشق تو رو شوئیم و تن نسیان کنیم* دیده و دل در رهت بازیم و سرمستان کنیم* جمله گی بی دست وبی پا مقدمت بوسیم وبس* شکر ایزد زین تقرب با دلی شادان کنیم* تربت پاکی که هفتاد ودو تن مه پاره تن* دست وسر دادندزرسازیم ودر چشمان کنیم* درحریم اهل بیت مصطفی و مرتضی* وز فیوض خون اصغر عقل را درمان کنیم* آتش خصم از صلای رزم مظلومان چو دود* سنگر داعش به تیغ عزم خود ویران کنیم* در دفاع از مکتب و مذهب نباشد عافیت* صد تن وجان را فدای نادی قرآن کنیم* خسروان در رزم خونین تذکرت آرند دست* افخمی آشفته حال و ملتمس مهمان کنیم* #حسین_افخمی_عقدا ┏━━♡💓♡💓♡ 💞@jomlatzibaa ┗━━━♡💓♡💓♡ کانال جملات زیبا

نظر کنم به کریمی که نیک سلطان است. به طوس همچو چراغی به ملک ایران است. بچشم سر بکشم خاکِ این سرای بزرگ. که ملک شاهی او خانه گدایان است. ندیم و خادم این شاه توان شمارش نیست. غلامی در این خانه کار شیران است. عجب بود که غریبش چرا چنین خوانند. در این زمان که محبانشان فراوان است. چه خوب گنبد زیبا چه خوب صحن و سرا. زحب آل علی واین یک از هزاران است. به یک نظر ز امامان خاک عین طلاست. شفاعت من و تو شیعه زاده آسان است. پناه زده به ستونی که بست مقصوره است. بنای مسجد و رکنش ز دخت شاهان است. به دست بسته بداده سلام به وارث نوح. دخیلِ پنجره فولاد شفایش عنوان است. توان نقش و قلم نیست وصف آن خورشید. چنانکه آهوی ضامن همیشه حیران است. دوجمله بیش نگفتی تو افخم از مولی. بگو فقیر وغنی نزد شاه یکسان است. خوشا بحال تو بادا که زائرش بودی. بوقت مرگ و شب قبرکارت آسان است. #حسین_افخمی_عقدا 🌸🌸🌸

نم نمک گوشه چشمم ز تری خم شده است. اشک چشمم کمکی از نمکش کم شده است. در درون دل من غصه نبوده است آن ماه. اول این مه نو خانه ماتم شده است. وقت آن گشته که پوشیده شود رخت سیاه. حزن و اندو به دل حضرت خاتم شده است. کاروان در ره و آشوب و بلاها در پیش. گل و بلبل همه در وادیه درهم شده است. روضه ومرثیه و نوحه نخواندید سکوت. خطبه ظهرحسین ع مکتب عالم شده است. عرشیان روی زمین ناله زنان گریان کنان. ظلم بر اهل حرم از من آدم شده است. ننوشتم زعطش آب فرات گریه طفل. مهر انگشتر شه قصه زمزم شده است. نسرودم چه کسی تیر به حلقوم نشاند. در نظر بود بگویم که محرم شده است. #حسین_افخمی_عقدا 🏴🏴

در آب کفِ دست چه اشکی بچکاندی. چشمی که زخشکی ز چک آب بری بود. هست معجزه از آب گذشتن نچشیدن. این جلوه ای ازجنگ نمای بصری بود. دریا به خروش آمدو جوش آمدو گفتا. مردم ز خجالت که نگاهت حسنی بود. درسینه این علقمه بس خاطره ها هست. از روز ازل آب هوا خواه علی بود. #حسین_افخمی_عقدا 🏴🏴