1.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ملا نصرالدین وارد یک دهی شد
خیلی هم گرسنه بود
و داشت ازگرسنگی میمرد ....!
گفتن که شماطبابت بلدی؟
گفت: بله من قبلا حکیم باشی بودم ...!
بردنش بالای سر بیمار
نبضش رو گرفت و یه نگاهی کرد
گفت: دوتا سیخ کباب بیارید ...
نشست خورد ...
و گفت دو تا هم تخم مرغ بیارید ...
بعد هم کره و عسل ....
در این هنگام بیمار مُرد !
گفتن که؛
تو که دکتر نیستی بیخودی ادعا میکنی
نتونستی نجاتش بدی
گفت: چرا ...دو نفر داشتن میمردن
اینکه من داشتم میمردم خودمو نجات دادم !
🎙#دکترالهیقمشهای
@jomlatzibaa
۱ شهریور ۱۴۰۲
ملا نصرالدین وارد یک دهی شد
خیلی هم گرسنه بود
و داشت ازگرسنگی میمرد ....!
گفتن که شماطبابت بلدی؟
گفت: بله من قبلا حکیم باشی بودم ...!
بردنش بالای سر بیمار
نبضش رو گرفت و یه نگاهی کرد
گفت: دوتا سیخ کباب بیارید ...
نشست خورد ...
و گفت دو تا هم تخم مرغ بیارید ...
بعد هم کره و عسل ....
در این هنگام بیمار مُرد !
گفتن که؛
تو که دکتر نیستی بیخودی ادعا میکنی
نتونستی نجاتش بدی
گفت: چرا ...دو نفر داشتن میمردن
اینکه من داشتم میمردم خودمو نجات دادم !
🎙#دکترالهیقمشهای
@jomlatzibaa
۴ مهر ۱۴۰۲