امروز در من ، منی میلاد گشت
که در من گریست
گریه بر این وادی و عبور ها
بر این پیچیدگی های هزارتوی وجود
گریه به پاس از وجودِ پاکِ کودکان
تا آموزگارانِ بزرگ بشری باشند ،
در کالبدِ عشق و خدایی های مهر !
گریستم من بر این حجمِ عظیمِ خیانت هایمان
بر اعتماد های شکسته شده
بر زنده هایی که در ما مرده اند ..!
امروز صبح
که قرن ها از میلادِ خورشید می گذرد
من در بغض و اشک های خود
میلاد گشتم به یکی شدن
میلادی که جوانه ای به بلندای آسمانِ بی محدوده جاری می گشت تا تنِ خاکستری ها
گریه بر فقرِ شعورِ بشری
گریه بر جنایت و دروغ و هرزگی
گریه بر قلب های چروک رفته در سینه های تار بسته و بن بست !
من امروز پس از سال ها
دانستم که مرد باید شدید تر از زن گریه کند
بر این زخم ها و درد ها و نا امیدی ها ..!
گریستن ما را به سیمای آرامش
در تکثیر شدنِ نگرانی های گنجشکان
ترسیم به نمادِ انسان می بَرَد
تا ایمان آورده باشیم به قدرتِ عشق
و خدایی که در نمی دانم های ما
ما را بی واسطه دوست داشته باشد ..!
گریه های من ، پُل است در راه کمال
و تو ای عشق ، مرا در خود جاوید ساز
به نیکی های مانده در پوستِ زمان ..!
#محمدعلی_خشنو
┏━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸@jomlatzibaa
┗━━━🌸🍃🌸🍃🌸🍃
کانال جملات زیبا