*⚘﷽⚘
#خاڪریز_خاطرات📜
#حاج_قاســم♥️
دیدم اینطور نمیشه راپید را گذاشتم زمین و گفتم : « حاجی من اینجور نمیتونم کار کنم!.»🤭
داشتم کالک عملیات می کشیدم.
حاج قاسم مدام میگفت : «پس چی شد؟»😞
اطلاعات دیر به دستمان رسیده بود!
حالا باید فوری میکشیدم و میدادم دستش!
در جوابم گفت : «ناراحت نشو خودم الان میام کمکت »😊
رفتیم توی اتاق خودش، یک راپید گرفت دستش.
نشست ان طرف کالک. گفت: «من اینطرف رو میکشم تو اونطرف رو»
یک نفر دیگه هم امد کمکمان.
با همان دست مجروحش تند تند کالک میکشید و میآمد جلو!📝
خیلی کم روی اطلاعات نگاه میکرد. برعکس ما که هی باید سراغ اطلاعات میرفتیم و بعد پیاده میکردیم روی کالک.
بیست و سه دقیقه بعد⏰ کالک کامل عملیاتی جلویمان بود .
حاج قاسم نگاهی به من انداخت و گفت :«خسته نباشی» نگاه کردم و دیدم مثلا قرار بود من بکشم!
اما بیشتر زحمتش را حاجی کشیده بود. از بس شناسایی رفته بود و همه را به چشم دیده بود!🌹
#منبع: کتاب سلیمانی عزیز 📚
#انتقامت_فتح_قدس_است✋
¦💛⃟🌸¦⇢ 𝓳𝓸𝓲𝓷 ↷
#مستاجرخدا
ঊ🍃🌹🍃ঊ
༺♥◜ @jomlatzibaa◝♥༻