#سه_شنبه_های_جمکرانی
جان مولا دگرازجمعه بکش دست بیا
دلمان تنگ شده گرچه سه شنبست بیا
#مولانامهدے{💚}
#السلام_علیک_یابقیه_الله_فی_ارضه ✨
🆔 @jomlax
سالها منتظر سیصدواندے مرد است
آنقـدر مرد نبـودیم ڪہ یـارش باشیم
#یا_صاحب_الزمان
...♡...
🆔 @jomlax
💠 11 آذر سالروز شهادت #میرزا_کوچکخان_جنگلی، رهبر نهضت جنگل، نهضتی که با نفوذ بیگانه و خیانت یاران فروپاشید
🍂 به یاد او که در گرماگرم نبرد گفت:
" بزرگترین درد اجتماع بشری، بی عدالتی است.
ما به شرافت زیست کرده ایم و با شرافت مراحل انقلابی را طی کرده ایم و با شرافت خواهیم مرد..."🍂
#میرزا_کوچک_خان_جنگلی
🆔 @jomlax
این دلم را همچو یک شیشه شکستی توولی
من به عشقت مبتلاگشتم،شکستن عار نیست
#مجید_حیدری
🆔 @jomlax
#سیره_شهید
✍مادرش میگوید ، یکی از دوستان احمدرضا با منزل همسایه مان تماس گرفت ، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت !
پرسیدم احمدرضا که بود؟! گفت ،
یکی از دوستانم بود ، پرسیدم ، چکار داشت؟!
گفت ، هیچی ، خبر قبول شدنم را در #دانشگاه داد!
گفتم ، چی؟؟ ، گفت ، می گوید رتبه اول کنکور شده ای !!
من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم ،
رتبه اول؟؟ ، پس چرا خوشحال نیستی؟؟!!
احمدرضا گفت ، اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم !
در همان حال آستین ها را بالا زد وضو گرفت و رفت مسجد !!!
یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود ، همراه عمو بزرگش می رفت بنّایی ، می گفتم احمدرضا تو الان ، پزشکی قبول شده ای ، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
می گفت ، می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم!...
#شهید_احمدرضا_احدی 🌷
#شهدایی
🆔 @jomlax
چشمان تو صد طعنه به شيطان رجيم است😑🙈
لبها چو عقيقِ جگري "ناز و حجيم" است😍😍
اَسْـتَـغْـفُـرُالله... از اين مدح كه گفتم..._😶
مي بوسمت اين بار، خداوند رحيم است
خسته ام مثل جوانی که پس از سربازی
بشنود یک نفر از نامزدش دل برده
مثل یک افسر تحقیق شرافتمندی
که به پرونده جرم پسرش برخورده
خسته ام مثل پسربچه که در جای شلوغ
بین دعوای پدرمادرِ خود گم شده است
خسته مثل زن راضی شده به مهرِ طلاق
که پر از چشمِ بد و تهمتِ مردم شده است
خسته مثل پدری که پسر معتادش
غرق در درد خماری شده فریاد زده
مثل یک پیرزنی که شده سربار عروس
پسرش ، پیشِ زنش ، بر سرِ او داده زده ...
خسته ام مثل زنی حامله که ماه نهم
دکترش گفته به دردِ سرطان مشکوک است
مثلِ مردی که قسم خورده خیانت نکند
زنش اما به قسم خوردنِ آن مشکوک است
خسته مثل پدری گوشه آسایشگاه
که کسی غیر پرستار سراغش نرود
خسته ام بیشتر از پیرزنی تنها که
عـــــید باشد ... نوه اش سمت اتاقش نرود !
خسته ام ! کاش کسی حال مرا می فهمید ...
غیر از این بغض که در راهِ گلو سد شده است
شدم ام مثل مریضی که پس از قطع امید
در پی معجزه ای ... راهی مشهد شده است
🆔 @jomlax