🌷بسم ربالشهدا🌷
کربلای ۵
۱۹ دیماه رسید و قصهٔ عملیات غواصیِ کربلای پنج در پیش است.😭
هنگامیکه کینهٔ دشمنانِ عَدالت و انسانیت، با آتش زدنِ درِ خانهٔ عشق شروع شد، شعلههایِ سرکشِ این انتقامِ جاهلی، هنوز که هنوز است، فرزندان فاطمه(س) را رها نمیکند.🌷💥
♦️شب کربلای ۵، وقتی "یازهرا یازهرا" میگفت و با آرپیجی زیر پل کوثری رو گرفته بود تا به نیروهای حمل پل کمک کنه، با خودم گفتم: "این نوجوون سیزدهساله که الآن باید کنار مامان و باباش توی اتاق گرم خوابیده باشه و به فکر درس و مشق و کلاس و مدرسهاش باشه، تو این سرزمینِ غریبِ بَلاخیزِ پُرالتهاب، کنار پیکرهای شهدا و نالهٔ مجروحین و زیر آتش سنگین دشمن و بین این همه دود و باروت و گردوخاک و سروصدای وحشتناکِ شلیکِ توپ و خمپاره و موشک و شِلیکا و کاتیوشا و دوشیکا و ضدهوایی و آرپیجی و پِِلامین و غُرّش سهمگین مسلسلها و تیربارها، چی میخواد؟!"
♦️"حتماً یه تکلیفی روی دوشش احساس کرده که از مامان و بابا و خانه و شهر و درس و مشق و مدرسه و خوشی و تفریح و بازیهای دوران نوجوونیش گذشته و اومده تا به ندای امام و مرادش لبیک بگه".
♦️آخه تو ارتشهای مجهز دنیا، آرپیجیزنها بالای بیست، بیستوپنج سال سن دارن، این سیزدهساله چه غیرت و تعصبی داره که آرپیجیزن شده؟!
♦️دنیا باید بدونه، افتخارِ این نظامِ برآمده بر خون مطهر شهدای غیرتمندش اینه که سیزدهسالههاش برای حفظ کیان و مکتب و دین و ولایت و ناموس و نظامشون، آرپیجی برمیدارن.
♦️وای از لحظهٔ دردناکی که صدای سوختم، سوختمِ این بسیجیِ سیزدهساله که شعلههایِ سرکش و بیرحمِ آتش از پشتش زبانه میکشید، روح و روان و اعصاب همه را بههم ریخت و جگرها را آتش زد.💥
♦️خرجهایِ باروتیِ آرپیجیِ داخلِ کولهٔ بسیجی یکی پس از دیگری آتش میگرفت و دردمندانه و معصومانه نگاهمان میکرد. شرمندهٔ نگاهِ غریبانه و نگرانش شدیم که نتوانستیم کوله را که با سیمِ جنگی و سیمِ تله به بدنش محکم کرده بود، از پشتش باز کنیم.
♦️بدن نحیف و کوچک بسیجی در حالیکه پیشانیبندِ "یازهرایش" ذوب میشد، در انبوهی از آتش محو گردید و ما را مدیون نگاه نگرانش کرد که من میروم، آینده با شماست....!!!
"عکسی ز شهیدی همه اعصاب مرا ریخت بههم
زینب! تو سرِ نعشِ برادر چه کشیــــــــــــــدی؟"😭
♦️سیوچندسال است که مدیون و شرمندهٔ نگاه نگران شهدایی هستیم که چیزی جز ادای تکلیف برایشان مهم نبود.
♦️آقایان!
رئیس جمهور، رئیس مجلس، رئیس قوه قضائیه، وزیر، وکیل، مسئول، مدیر، سردار، تیمسار، سرهنگ، روحانی، استاد، دبیر، معلم و ...، برای رفعِ دغدغهٔ شهدایی که سوختند و تکهتکه شدند و غریبانه، معصومانه و مظلومانه تا عرش خدا پَرکشیدند و نگرانِ وضعِ امروزِ دین و نظام و ولایت و مردم و میهن و حجاب بودند، چه کردهاید؟
به خداییِ همان خدایی که میپرستید، شهدا یقهٔ همهتان را خواهند گرفت و به سینجیمتان خواهند کشید که: "قرارمان این نبود!"
♦️اگر لحظهلحظههایِ آتش گرفتن و دستِ بسته زندهبهگورشدن و در آتشِ موادِ مُذابِ بشکههایِ ناپالم و فوگاز سوختن و در انبوه گازهای شیمیایی نفسنفس زدن و زندهزنده زیر تانک رفتن و پودرشدن را میفهمید، غیرت نشان دهید.
♦️این چند صباح فرصت جبران را از دست ندهید که:
♦️اِنّ رَبّکَ لَبِالْمِرْصادْ.🌷
#سردار_شهید_قاسم_سلیمانی
#حمیدجهانگیر_فیض_آبادی
#کربلای_۴
#کربلای_۵
#بسیجی_سیزده_ساله
#خرج_آرپی_جی
#جنون_مجنون
#کتاب_سال
دیماه ۹۹
#خبر_دهید_به_لیلا
#جنون_مجنون_را🥀
@jonoonemajnoon
🌷🌷