هدایت شده از خط روایت
🚩✨﷽
〰〰〰〰〰
#مقاومت
به محض اینکه عکس زن را دیدم شناختم. هممدرسه بودیم در بابل. مثل من تهراننشین شده بود و در حملهی رژیم، خانوادگی به شهادت رسیدند. نمیدانم چرا ولی یکباره تمام ترسهایم ریخت. انگار کسی تابلویی از آینده برایم ترسیم کرده. آیندهای که زیبا و زندهتر از الان است. خون دویده به دست و پاهای یخزدهام. دارم خودم را در جغرافیای جنگ پیدا میکنم. داغدار نیستم. منتقمم. اگر اشک میریزم از غم نیست بلکه از حسرت است. وقتی قرار است تهش به این قشنگی باشد، پس از هیچ مبارزهای دست برنمیداریم!
انگار نیاز داشتم کسی نیشتر بزند به زخمم. کسی یقهام را بگیرد و بچسباندم سینهی دیوار. چیزی مثل عکسِ " زینب نبیزاده" و خانوادهاش که پَر کشیدهاند.
به دوستم میگویم اگر ما را زدند آن عکس پنج نفرهمان را پخش کن. آن عکس ترحمانگیز نیست و شاید نیشتر بزند به آدم دیگری که ترسیده.
✍ #مبارکه_اکبرنیا
〰〰〰〰〰
#خطروایت
#خط_خیبر
🔻روایتهای حماسی خود را برای ما ارسال کنید.
〰〰〰〰〰
@khatterevayat