💟《 برای آرتین 》
#داستان
❣شهید آرشام سرایداران
🌱 آرتین سرایداران
اینجا پاییز است ولی آنجا هوا بهاریست در باغ سرسبزی که آرشام با نشاطی کودکانه به دور آن می دود و نسیم ملایم بهشتی، صورت کوچک و خندان او را نوازش می دهد.
پدر، آرام و با وقار، در مجلس نشسته است و گهگاهی با لبخندی ملیح، شادی کردن آرشام را نگاه می کند و لذت
می برد.
مادر هم شاد است امّا تازه وارد و ساکت؛ سرتاسر مجلس را نظاره می کند. #احمد_بن_موسی با چهره زیبا و نورانی بالای مجلس نشسته است و #شهید_دستغیب_شیرازی هم در کنار او.
همه ی خوبان جمعند و همه شهدای شیرازی
شهدای لشکر ۱۹ فجر
شهدای لشکر ۳۳ المهدی
شهید عباس دوران
و ...
مادر با لبخند محبت آمیز به همسرش نگاه می کند و بعد به #آرشام
امّا ناگهان به فکر فرو می می رود. گویا کسی از قلم افتاده است.
#آرتین
آرتین کجاست؟
نگران می شود؛ از مجلس بیرون می رود و پدر به دنبال او
فرشته ها در میانه راه با او صحبت می کنند و مجددا به او یادآوری می کنند که
تو و همسرت و پسرت آرشام در حرم شاهچراغ به شهادت رسیده اید.
پس آرتین؟
مادر از اوج آسمان آرتین را می بیند
روی تخت بیمارستان
تنها
مجروح
بی کس
بهت زده
بی مادر
دل مادر می شکند
💟 مادر است دیگر،
💟 بهشت و غیر بهشت نمی شناسد.
مادر، دوباره به مجلس بزم و سرور، باز می گردد و سراسیمه از میان بهشتیان به سوی احمد بن موسی
می دود.
در برابر احمد بن موسی می ایستد و با لحن مادرانه
می گوید :
یا احمد بن موسی دستم به دامانت؛ پسرم.
احمد بن موسی با آرامش به او نگاه می کند
مادر دوباره می گوید
پسرم را به تو سپردم
احمد بن موسی می گوید
او در پناه من است
به تو قول می دهم
همه زنهای شیرازی برای او مادرند
به تو قول می دهم
همه مردان ایرانی برای او پدرند
به تو قول می دهم
همه بچه های ایران، برای او برادرند
برای آرتین
#برای_آرتین
#شاهچراغ
#ید_واحده
#شیراز_تسلیت
#لبیک_یا_خامنه_ای
#امام_زمان
ـــــــــــــــــــــــ
ما را دنبال کنید👇👇جور دیگر ببینیم
🆔 @jore_digar_bebinim
هدایت شده از اندکی تفکر
#داستان
🌿 حرفهایت را از صافی رد کن
شخصی نزد همسایهاش رفت و گفت: گوش کن، میخواهم چیزی برایت تعریف کنم. دوستی به تازگی در مورد تو میگفت…، همسایه حرف او را قطع کرد و گفت: قبل از اینکه تعریف کنی، بگو آیا حرفت را از میان سه صافی گذراندهای یا نه؟
آن شخص گفت: کدام سه صافی؟ همسایه گفت: اول از میان صافی واقعیت. آیا مطمئنی چیزی که تعریف میکنی واقعیت دارد؟ شخص گفت: نه، من فقط آن را شنیدهام. شخصی آن را برایم تعریف کرده است. همسایه سری تکان داد و گفت: پس حتما آن را از میان صافی دوم، یعنی خوشحالی گذراندهای. یعنی چیزی را که میخواهی تعریف کنی، باعث خوشحالیام میشود؟ گفت: دوست عزیز، فکر نکنم تو را خوشحال کند. همسایه گفت: بسیار خب، پس اگر مرا خوشحال نمیکند، حتما از صافی سوم یعنی فایده، رد شده است؟ آیا چیزی که میخواهی تعریف کنی، برایم مفید است و به دردم میخورد؟ شخص گفت: نه، به هیچ وجه!همسایه گفت: پس اگر این حرف، نه واقعیت دارد، نه خوشحالکننده است و نه مفید، آن را پیش خود نگهدار و سعی کن خودت هم زود فراموشش کنی.
#کانال_اندکی_تفکر
🌷
@ttafakor
هدایت شده از قم زیبا
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁
🍃
مردی نزد عالمی از پدرش شکایت کرد. گفت: پدرم مرا بسیار آزار میدهد. پیر شده است و از من میخواهد یک روز در مزرعه گندم بکارم روز دیگر میگوید پنبه بکار و خودش هم نمیداند دنبال چیست؟ مرا با این بهانهگیریهایش خسته کرده است… بگو چه کنم؟
عالم گفت: با او بساز.
گفت: نمیتوانم!
عالم پرسید: آیا فرزند کوچکی در خانه داری؟
گفت: بلی.
گفت: اگر روزی این فرزند دیوار خانه را خراب کند آیا او را میزنی؟
گفت: نه، چون اقتضای سن اوست.
آیا او را نصیحت میکنی؟
گفت: نه چون مغزش نمیرود و…
گفت: میدانی چرا با فرزندت چنین برخورد میکنی؟!
گفت: نه.
گفت: چون تو دوران کودکی را طی کردهای و میدانی کودکی چیست، اما چون به سن پیری نرسیدهای و تجربهاش نکردهای، هرگز نمیتوانی اقتضای یک پیر را بفهمی!! “در پیری انسان زود رنج میشود، گوشهگیر میشود، عصبی میشود، احساس ناتوانی میکند و… “پس ای فرزند برو و با پدرت مدارا کن اقتضای سن پیری جز این نیست.”
🍃
🌺🍃
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی در کانال قم زیبا📚✍🏻
🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱 🌱
http://eitaa.com/joinchat/1056899072C2528af41ae