هدایت شده از حسینیه هنر سبزوار
🔻روایت ششم؛ درس اخلاق در هوای برفی
🎙️راوی: امیرحسین ارشادی؛ نماینده ستاد مردمی پشتیبانی جبهه مقاومت در سبزوار
رفتیم حسینیۀ اسکان نازحین. دو جوان آمدند به درددل که «اینجا مازوت و امکانات و برق نیست.» حسینیه، اتاقهایی داشت. داخل هر اتاقِ ده پانزدهمتری، ده نفر زندگی میکردند.
گفتیم بچههای سوری را جمع کنیم و مسابقه بگذاریم. حاجآقای وافی به برندهها انگشتر هدیه داد و گفت: «ایران چندین ساله که توی محاصرۀ اقتصادیه. اما مردم ایران اینها رو برای شما فرستادن.»
راه افتادیم و به آشپرخانه مرکزی هرمل رسیدیم. پیاده شدیم. صدای بلند روضه و گریه میآمد. فکر کردیم صوت است. نزدیک شدیم. دیدیم چند مرد با لباس خادمی آستان قدس نشستهاند و یکیشان دارد روضه میخواند. ما هم نشستیم. دلها خیلی آماده بود...
برگشتیم محلّ اسکان. وسایلمان را برداشتیم. مقصد بعدیمان بیروت بود. بین راه اذان مغرب را گفتند. جلوی مسجدی کنار جاده ایستادیم. درش بسته بود. در زدیم. خادم آمد و بازش کرد. هرچه گشتیم مُهر پیدا نکردیم. مسجد اهل تسنن بود. از حیاط سنگ برداشتیم. نماز جماعت خواندیم.
من بین راه کارهای رسانهای را انجام میدادم. نرسیده به بیروت برف گرفت. ایستادیم و چند فیلم توی هوای برفی ضبط کردیم. یکشنبهها، حاجآقای حسینپور توی سبزوار شرح چهل حدیث امام ره را میگفت. گفتیم از همینجا مجازی برگزار کنیم. دوستان در کانال اعلام کردند و ساعت ۷:۳۰ بهوقت بیروت شروع کردیم. حاجی معنی طاغوت اکبر و جهاد اکبر را گفت. دیدگاه امام ره را دربارهٔ مسئلهٔ فلسطین توضیح داد. دستهایم داشت یخ میزد. نمیتوانستم گوشی را خوب نگهدارم. حاجی هم لرزهش گرفته بود. ارتباط را قطع کردیم و باقی درس اخلاق را توی ماشین ادامه دادیم.
ادامه دارد...
📍 بیروت، یکشنبه ۹ دی ۱۴۰۳
🖊️ هادی سیاوشکیا
#سربداران_همدل
🚩 همراه «حسینیه هنر سبزوار» باشید
@hoseinieh_honar_sabzevar