دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند
از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد
تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند
مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند
وحی نبوّتش نسب، جود و فتوّتش حسب
قصّه ای از مروّتش سوره «هل اتی» کند
دامن کبریای او دسترس خیال نی
پایه قدر او بسی پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او کلک قضا به شست او
تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت، حکمران، در ملکوت، قهرمان
در نشئات کن فکان حکم به ما تشا کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او،
سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفخه قدس بوی او جذبه انس خوی او
منطق او خبر ز «لا ینطق عن هوی» کند
قبله خلق، روی او، کعبه عشق کوی
او چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود زهره کمینه مشتری
چشمه خور شود اگر چشم سوی سُها کند
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند
( ایت الله محمد حسین اصفهانی )
https://eitaa.com/jorenab
ارزش زن از نگاه امام صادق ( علیه السلام)
از امام صادق ( علیه السلام ) نقل شده است که زن قیمت ندارد چه خوب باشدو صالح وچه بد باشد و طالح اما زن خوب و صالح طلا ونقره قیمتش نیست زیرا او بهتر از طلا ونقره است اما بد وطالح به خاک هم نمی ارزد وخاک از او بهتر است
«وَ لَيْسَ لِامْرَأَةٍ خَطَرٌ لَا لِصَالِحَتِهِنَّ وَ لَا لِطَالِحَتِهِنَّ فَأَمَّا صَالِحَتُهُنَّ فَلَيْسَ خَطَرُهَا الذَّهَبَ وَ الْفِضَّةَ هِيَ خَيْرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ أَمَّا طَالِحَتُهُنَّ فَلَيْسَ خَطَرُهَا التُّرَابَ التُّرَابُ خَيْرٌ مِنْهَا»
می گویم : به نظر می رسد سرش آن باشد که زن خوب نه تنها خودش را بسلامت به مقصد می رساند بلکه همسر وفرزند خویش را بسوی مسیر درست رهنمون می شود وهدایت افراد با طلا ونقره قابل محاسبه نیست چون احیای یکفرد معادل احیای همه انسانهاست واگر بد باشد نه تنها خودش را بهلاکت می کشاند بلکه دیگران را نیز بسوی نابود ی سوق می دهدزیرا نابودی یک فرد هم وزن نابودی همه انسانهاست «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِي الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمِيعاً وَ مَنْ أَحْياها فَكَأَنَّما أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعا»( سوره نور35)
https://eitaa.com/jorenab
رهبر انقلاب: مداحی، موسیقیِ پاپ نیست
🔹نوآوری در مداحی نباید به هنجارشکنی و تغییر هویت مداحی منجر شود و اجرای مداح را به سمت اموری که مداحی نیست بلغزاند؛ چرا که مداحی، موسیقیِ پاپ نیست.
🔹مراقب باشید، جذب جوانان به هر قیمتی نباشد و اینگونه نشود که برای جذب جوان، از برخی آهنگها و نواهای نامناسب استفاده شود. باید مراقبت شود تا ترکیب مداحی و حقیقت و هویت آن از بین نرود.
@Farsna
امیرالمومنین« علیه السلام» در حکمت ۲۳۷ می فرماید.
« إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ،»
این عده ای که خدا را عبادت می کنند برای اینکه چیزی گیرشان بیاید این عبادت تجار است چرا؟
چون به دنبال آن است در مقابل نمازی که میخواند روزه که می گیرد خداوند چیزی برای او در نظر بگیرد
یعنی نماز خواندن را با رفتن به بهشت معامله می کند و اگر رفتن به بهشت نباشد نماز نمیخواند
پس نماز میخواند نه ازین جهت وظیفه اش را انجام دهد بلکه اثر خواندن نماز رسیدن به میوه بهشتی مثلا است
گاهی برای رسیدن به نعمتی نیست بلکه
برای ترس است .
به تعبیر بعضی از اساتید وقتی وارد بهشت شدیم باید در و دیوار جهنم را ببوسیم برای اینکه اگر این نبود شاید عبادت نمی کردیم.
( سوره مبارکه الرحمن آیه ۳۵،۳۶) می فرماید:
« يُرْسَلُ عَلَيْكُمَا شُوَاظٌ مِنْ نَارٍ وَنُحَاسٌ فَلَا تَنْتَصِرَانِ * فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ»
« نحاس» بعضی می گویند دود غلیظ، بعضی میگویند: مس گداخته، میگویند شعله های آتش، دود غلیظ، مس گداخته، روی سر شما می ریزد
و بعد میفرماید:« فَبِایِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِبَانِ» کدام نعمت خدا را تکذیب می کنید؟
این تهدید ،باعث خواندن به نماز می شود واگر چنین ترسی نبود سراغ نماز نمی رفت
وچون می ترسد به جهنم برود نماز میخواند یا به دیگران کمک می کند
«وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الْعَبِیدِ»
میترسد بنده است، ترس باعث عبادت می شود، لذا نماز شب نمی خواند چون جهنم ندارد اما نماز صبح می خواند چون اگر نخواند جهنم میرود
«وَإِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ شُکْراً فَتِلْکَ عِبَادَةُ الاَْحْرَارِ»
می گوید: خدا من تو را عبادت نمی کنم: برای اینکه از تو میترسم.
عبادت نمی کنم: از این جهت که بگویم من را جهنم می برد.
نه:
« لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»
چون دیدم لیاقت داری عبادتت می کنم.
ببینید این تعبیر بلند حضرت است که میفرماید:
«مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَلاَ طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك»
خدایا تو را به طمع بهشت و ترس دوزخ عبادت نمی کنم بلکه چون تو را شایسته دیدم عبادت می کنم
این عبادت از ترس جهنم و شوق بهشت نه اینکه بد باشد، قرآن کریم میفرماید:
« یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً »( آیه ۱۶، سوره مبارکه سجده)
این خوب است منتهی نکته ای که است:
آن چیزی که انسان بیابَد خدا را، و تلاشش را تا جایی که در توانش است انجام دهد تا آن طوری که شایسته است خدا را عبادت کنند این همان، اصل مهم است.
«أوَّلُ ما يَجِبُ علَيكُم للّه ِِ سبحانَهُ ، شُكرُ أيادِيهِ وابتِغاءُ مَراضِيهِ»
اولین چیزی که واجب است بر شما، نعمتهای خدا را شکر کنید و موجبات رضایت الهی را فراهم آورید.
در نتیجه: اینکه انسان بیاید خدا را عبادت کند فقط برای « شکراً» برای نعمتهای که به انسان عطا کرد، این جایگاه کمی نیست.
https://eitaa.com/jorenab
چو حافظ در قناعت کوش و از دنیای دون بگذر
که یک جو منت دونان دو صد من زر نمیارزد
https://eitaa.com/jorenabچ
فاعبدوا ماشئتم من دونه قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامه الا ذلک هو الخسران المبین(زمر/۱۵ )
هرکس غیر از او را می خواهید بپرستید بگو بدرستیکه زیانکاران آنهائی هستند که در نفسشان و اهلشان در روز قیامت دچار زیان شدند براستی که این خسرانی روشن و آشکاری است.
خداوند می فرماید خسران و ضرر و زیان کردن به این نیت نیست که انسانی مالی را از دست دهد یا مقامی از دست دهد بلکه خسران بزرگ آن است که انسان نفس خود را ببازد،مرحوم علامه طبابائی در تفسیر شریف المیزان می فرماید اینکه فرمود:"اَلا ذلک هوالخسران المبین"این خسران بزرگ و روشنی است برای چند امراست:
۱_آن خسرانی که متعلق به دنیاست(یا خسران در مال است یا خسران در مقام)سریع الزوال است و بالاخره تمام می شود اما خسران و زیان آخرت همیشگی است نه زوال پذیر است و نه منقطع می شود هرچه می خواهد شود در این دنیاست در اخرت آنگونه که هستی می مانی برای همیشه.
۲_اگر مال یا مقام دنیائی از دست برود امکان دارد مثل آن دوباره برای انسان حاصل شود و یا حتی بهتر از آن بدست بیاید اما اگر نفس از دست رفت دیگر نه چیزی جایگزین می شود و نه بدست می آید(المیزان/۲۶۴/۱۷،ج اسلامیه عربی).
در آیه دیگر علت این خسران را بیان می کند یعنی چگونه می شود انسان دچار زیان نفس می شود نفس خود را از دست می دهد می فرماید"ولا تکونوا کالذین نسواالله فانساهم انفسهم(حشر/۱۹ ) "از آن دسته نباشید که خدارا فراموش کردند و خداوند نیز کاری کرد که خود را فراموش کردند علامه طبابائی در المیزان در توضیح اینکه چگونه می شود کسی خدا را فراموش کرد باعث می شود خودش را هم فراموش کند می فرماید:انسان وقتی خدا را فراموش کرد بخودش مستقلاً نگاه می کند دررحالیکه باید پروردگارش توجه داشته باشد و خودش را وجود مستقلی می داند که ضرر و زیان خود را می فهمد در حالیکه این نیست او موجودی ضعیف و متعلق الوجود است همه اش فقر،حاجت است و آنچه از کمال و عزت است مال خداست پس خودش را فراموش کرد نتیجه این است که خدا را فراموش کرد(المیزان۲۳۰/۱۸)
https://eitaa.com/jorenab
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
و عَجّل فَرَجَهم
https://eitaa.com/jorenab
از نور روی اوست که عالم منور است
حسنی چنین لطیف چه حاجت به زیور است
زوج بتول باب امامین مرتضی
سردار اولیا و وصی پیامبر است
شاه نعمتالله ولی
https://eitaa.com/jorenab
قال رسول اللّه صلى الله عليه و آله:
لا يُرَدُّ دُعاءٌ أَوَّلُهُ بِسْمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله می فرمایند:
دعايى كه با بسم اللّه الرحمن الرحيم شروع شود، رد نمى شود.
الدعوات، ص ۵۲
https://eitaa.com/jorenab
《الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم》
https://eitaa.com/jorenab
#تفاوت_صفح_و_عفو
وَ إنْ تَعْفوا وَ تَصْفَحوا وَ تَغْفِروا فَإنَّ اللهَ غَفورٌ رحیمٌ
صفح- چنان که در گذشته هم گفتهایم- با عفو تفاوت دارد. وقتی کسی کار خطایی میکند هم استحقاق معاقبه و مجازات دارد و هم استحقاق ملامت. عفو، گذشت از مجازات است ولی صفح یک درجه بالاتر است. صفح این است که انسان نه تنها آن مجازات معمول را انجام نمیدهد بلکه اصلًا نامش را هم نمیبرد، به روی طرف هم نمیآورد، اسمش را هم نمیبرد و لهذا اولیاءالله همیشه مقامی بالاتر از عفو دارند یعنی عفو آنها بهصورت صفح است.
انَس بن مالک در خانه رسول خدا صلی الله علیه و آله خدمت میکرد. میگوید رسول اکرم صلی الله علیه و آله در بسیاری از اوقات روزه میگرفتند و بعد هم غذای بسیار سادهای، چه هنگام سحر و چه افطار، میخوردند و معمولاً افطاری ایشان یک مقدار شیر بود که من تهیه میکردم. یک شب که ایشان با عدهای از صحابه بودند خیلی دیر به منزل آمدند، آن قدر دیر که من خیال کردم ایشان در منزل یکی از اصحاب افطار کردهاند.
من هم شیر را خودم خوردم وبعد هم رفتم و خوابیدم. وقتی که رسول اکرم آمدند حس کردم که ایشان هنوز افطار نکردهاند (ظاهراً انس بن مالک از کسی پرسید که آیا رسول اکرم صلی الله علیه و آله امشب جایی مهمان بودند و او گفت نه). هیچ چیز دیگری هم در دسترس نبود. رفتم و خودم را مخفی کردم. ایشان وقتی دیدند چیزی موجود نیست رفتند و خوابیدند. انس که خود قصه را بازگو کرده است و نه رسول اکرم، میگوید: رسول اکرم صلی الله علیه و آله تا زنده بودند چیزی در این مورد به روی من نیاوردند.
این را میگویند صفح. قرآن میفرماید عفو کنید و صفح کنید.
«وَ تَغْفِروا». غفران از «غَفْر» به معنای پوشاندن است. باز «پوشاندن» درجه بالاتری است؛ یعنی روی [گناه] را با رحمت پوشاندن
استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج 7، ص204
https://eitaa.com/jorenab