علامت خاشع چهار چیز است:
1ـ در پنهان و آشکار مراقبت مى کند که عملى برخلاف رضاى خداوند انجام ندهد.
2ـ همیشه بر پشت کارهاى نیک سوار شده و آنها را انجام مى دهد.
3ـ تفکر براى روز قیامت.
4ـ مناجات با خداوند متعال
عَلامَةُ الخاشِع فاربَعَةٌ: مُراقبة فى السرِّ العلانیة و رُکوبِ الجمیلِ و التفکّرُ لِیومِ القِیامَة و المناجاةُ للّه
(بحارالانوار ج۱ص۱۱۹)
@jorenab
#دو_امان_در_زمین
۱-و خدا بر آن نیست که آنان را در حالی که تو در میان آنان به سر می بری، عذاب کند و تا ایشان طلب آمرزش می کنند، خدا عذاب کننده آنان نخواهد بود.
وَمَا كَانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ وَمَا كَانَ اللّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ يَسْتَغْفِرُونَ
(سوره انفال آیه ۳۳)
۲-ابو جعفر، امام محمد باقر (ع) از حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام حكايت كند كه فرمود:
بر روى زمين مردم را از عذاب خدا، دو چيز مايه امان بود: يكى از آن دو برداشته شد و ديگرى برجاست آنرا بگيريد و بدان تمسك جوييد. آن امان كه برداشته شد رسول الله (صلى الله عليه و آله) بود. و آن امان كه برجاى ماند، استغفار است. خداى تعالى فرمايد: «تا آن گاه كه تو در ميانشان هستى، خدا عذابشان نكند و تا آن گاه كه از خدا آمرزش مى طلبند خدا عذابشان نخواهد كرد».
سيد رضى گويد: امام (ع) اين معنى را چه نيكو بيرون كشيده اند و استنباط كرده
حَكَى عَنْهُ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْبَاقِرُ (علیه السلام) أَنَّهُ (علیه السلام) قَالَ: كَانَ فِي الْأَرْضِ أَمَانَانِ مِنْ عَذَابِ اللَّهِ وَ قَدْ رُفِعَ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ الْآخَرَ، فَتَمَسَّكُوا بِهِ؛ أَمَّا الْأَمَانُ الَّذِي رُفِعَ فَهُوَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله)، وَ أَمَّا الْأَمَانُ الْبَاقِي فَالاسْتِغْفَارُ؛ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى "وَ ما كانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِيهِمْ وَ ما كانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ".
(نهج البلاغه حکمت:۸۸)
۳-نکته:
مرحوم علامه طباطبایی در المیزان می نویسد :
ازین آیات- برمی آید که برای این امت در آینده روزگاری است که استغفار از آنان منقطع گشته و دیگر مؤمنی خدا ترس که استغفار کند نمی ماند و در چنان روزگاری خداوند آنان را عذاب میکند.
(المیزان ج۹ص۹۲)
#قرآن
@jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
#تلنگر
دوستی میگفت خونه مادر بزرگم رفتم اخرسال بود گفتم بروم خانه تکانی کنم
دیدم خیلی از وسائلی که انجاست کهنه است و اصلا قابل استفاده نیست هرکدام را خواستم بندازم میگفت این ننداز بدرد میخورد میگفتم
برای چی میگفت حالا ممکنه بدرد بخورد
بهش میگفتم مادرجان اینها بدرد هیچ چی نمیخوره عتیقه هم نیست که ارزش داشته باشه اخه یک حصیر کهنه و پاره بدرد کجا میخورد
اما گوشش بدهکار نبود
فهمیدم در ذهن خود ازاین وسایل کهنه چنان وسایل زیبا وبا ارزش ساخت که نمی تواند از انها دل بکند
❗️گاهی چیزی در ذهن ما رسوب می کند ممکن است کاری از گذشته باشد یا فکری باشد تا دور انداخته نشود جا برای چیزهای جدید فکر جدید کار جدید نیست
باید بدنبال مشورت با دیگران بود واهل پرس و جو بود تا نقاط قوت وضعف در سه حوزه گفتار و کردار و افکار مشخص شود تا رشد نمود وگرنه مثل یک حصیر کهنه ای می شویم که همه می دانند بدرد جایی نمی خوریم اما خیال می کنیم در حال انجام کار مفید هستیم
@jorenab
خدایا من بنده توهستم
اگر تو به من رحم نکنی چه کسی میخواهد به من رحم کند
وَ مَنْ یَرْحَمُنِی إِنْ لَمْ تَرْحَمْنِی
#دعای_ابو_حمزه
@jorenab
#حضور_قلب
عوامل عدم تمرکز در نماز(نبودحضورقلب)دربیان نورانی امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه ثمالی
«َ اللَّهُمَّ إِنِّي كُلَّمَاقُلْتُ قَدْ تَهَيَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ وَ قُمْتُ لِلصَّلَاةِ بَيْنَ يَدَيْكَ وَ نَاجَيْتُكَ أَلْقَيْتَ عَلَيَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّيْتُ وَ سَلَبْتَنِي مُنَاجَاتَكَ إِذَا أَنَا نَاجَيْتُ مَا لِي كُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِيرَتِي وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِينَ مَجْلِسِي عَرَضَتْ لِي بَلِيَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِي وَ حَالَتْ بَيْنِي وَ بَيْنَ خِدْمَتِكَ»
خدايا من هر گاه به خود گفتم كه ديگر مهيا و مجهز شدهام و برخاستم براي خواندن نماز در برابرتو و با تو به رازونیاز پرداختم تو بر من چرت وکسالت را مسلط كردي زمانی كه داخل نماز شدم و حال مناجات را از من گرفتي وقتي كه به راز و نياز پرداختم، مرا چه شده است كه هرگاه با خود گفتم و درونم نيكو شده و محل من محل توبهكنندگان نزديك شده ، گرفتاري و پيش آمدي برمن عارض شد كه پايم لغزش پيدا كرده و ميان من و خدمتگزاريات حائل گردید
1-« سَيِّدِي لَعَلَّكَ عَنْ بَابِكَ طَرَدْتَنِي »ای اقای من شاید مرا از در خانه ات رانده ای
2-« وَ عَنْ خِدْمَتِكَ نَحَّيْتَنِي » و از خدمت خویش دورم ساخته اي
3-« أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُسْتَخِفّاً بِحَقِّكَ فَأَقْصَيْتَنِي » يا شايد ديدهاي حق تو را سبك شمردم پس دورم كردهاي
4-« أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي مُعْرِضاً عَنْكَ فَقَلَيْتَنِي » يا شايد ديدهاي از تو رو گرداندهام پس بر خشم گرفتهاي
5 -« أَوْ لَعَلَّكَ وَجَدْتَنِي فِي مَقَامِ الْكَاذِبِينَ فَرَفَضْتَنِي » يا شايد مرا در جايگاه دروغگويان ديدهاي پس طردتم كردهاي
6-« أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي غَيْرَ شَاكِرٍ لِنَعْمَائِكَ فَحَرَمْتَنِي» يا شايد ديدهاي سپاسگزار نعمتهايت نيستم پس مرا محروم ساختهاي
7-« أَوْ لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِي مِنْ مَجَالِسِ الْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِي» يا شايد مرا در مجلس علما، نيافتهاي پس خوارم كردهاي
8-« أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي فِي الْغَافِلِينَ فَمِنْ رَحْمَتِكَ آيَسْتَنِي» يا شايد مرا درشمار غافلان ديدهاي پس از رحمت خويش مأیوس كردهاي
9-« أَوْ لَعَلَّكَ رَأَيْتَنِي آلِفَ مَجَالِسِ الْبَطَّالِينَ فَبَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ خَلَّيْتَنِي» یا شایدمرا با مجالس بيهوده مأنوس ديدهاي پس مرا به آنها واگذاشتهاي
10- « أَوْ لَعَلَّكَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِي فَبَاعَدْتَنِي» دوست نداشتي دعايم را بشنوي پس مرا از درگاه خویش دور نمودهاي
11-« أَوْ لَعَلَّكَ بِجُرْمِي وَ جَرِيرَتِي كَافَيْتَنِي »يا شايد بخاطر جرم و گناهم كيفر دادهاي
12-أَوْ لَعَلَّكَ بِقِلَّةِ حَيَائِي مِنْكَ جَازَيْتَنِي » يا شايد به بخاطر کمی شرمم از تو مجازاتم كرده
@jorenab