بشربن شریح بصری می گوید به امام باقر علیه السلام گفتم
امید بخش ترین آیه کدام است
حضرت پرسد قوم تو (یعنی آهل سنت)چی می گویند
گفتم میگویند ای بندگان خدا از رحمت الهی نا امید نشوید
حضرت فرمود ولی ما این آیه را امید بخش ترین آیه نمی دانیم
به حضرت گفتم شما کدام آیه را می گویید
حضرت فرمود به زودی خداوند آنقدر به تو خواهد داد که راضی شوی
بخدا قسم مراد شفاعت است بخدا قسم مراد شفاعت است
بِشْرِ بْنِ شُرَیْحٍ الْبَصْرِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ علیهما السلام أَیَّةُ آیَةٍ فِی كِتَابِ اللَّهِ أَرْجَی قَالَ مَا یَقُولُ فِیهَا قَوْمُكَ قَالَ قُلْتُ یَقُولُونَ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلی أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ قَالَ لَكِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لَا نَقُولُ ذَلِكَ قَالَ قُلْتُ فَأَیَّ شَیْ ءٍ تَقُولُونَ فِیهَا قَالَ نَقُولُ وَ لَسَوْفَ یُعْطِیكَ رَبُّكَ فَتَرْضی الشَّفَاعَةُ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَةُ وَ اللَّهِ الشَّفَاعَةُ.
« بحارالانوار الأنوار ج ۸، ص ۵۷»
@jorenab
#ویژگی_شیعیان_در_کلام_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
شخصی همسرش را به نزد فاطمهی زهرا سلام الله علیها فرستاد تا از ایشان سوال کند: آیا من شیعه ی شما هستم؟
قالت فاطمه الزهرا: اِن کُنْتَ تَعْمَلُ بِما أَمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَما زَجَرْناکَ عَنْهُ فَأَنْتَ مِنْ شیعَتِنا وَ اِلاّ فَلا.
حضرت فاطمهی زهرا علیها السلام فرمودند:(اگر به آن چه به شما امر می کنیم، عمل می کنی و از آن چه شما را بر حذر می داریم، دوری می کنی از شیعیان مایی و الاّ هرگز!!)
آن شخص پس از شنیدن پاسخی کلّی، مضطرب شد وبا توجه به ضعفها و سستی های خود گفت: وای بر من که همیشه در آتش جهنم خواهم بود.
همسرش نگرانی و زاری او را باسخنان مطرح شده، خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بازگو نمود.
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) پاسخ داد.
قالت: «قُولی لَهُ: لَیْسَ هکَذا.
شیعَتُنا مِنْ خِیارِ أَهْلِ الْجَنَّةِ، وَ کُلُّ مُحِبّیِنا وَ مَوالی أَوْلِیائِنا وَ مُعادی أَعْدَائِنا،
وَ الْمُسْلِمُ بِقَلْبِهِ وَ لِسَانِهِ لَنا.لَیْسُوا مِنْ شیعَتِنَا اِذا خَالَفُوا أَوَ امِرَنَا وَ نَواهینا فِی سَائِرِ الْمُوبِقَاتِ، وَ هُمْ مَعَ ذلِکَ فِی الْجَنَّةِ.
وَ لکِنْ بَعْدَ مَا یُطَهَّرُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ بِالْبَلایَا وَ الرَّزَایَا
أَوْ فی عَرَصَاتِ الْقِیامَةِ بِأَنْواعِ شَدَائِدِها
أَوْ فیِ الطَّبَقِ الأَعْلَی مِنْ جَهَنَّمَ بعَِذابِها اِلَی اَنْ نَسْتَنْقِذَهُمْ بِحُبِّنا وَ نَنْقُلَهُمْ اءِلَی حَضْرَتِنا.»
( «از طرف من» به همسرت بگو چنین نیست (که او قضاوت کرده است).
شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشتند و همه دوستان ما و دوستانِ دوستان ما و دشمنانِ دشمنان ما همه در بهشت خواهند بود.
آری کسی که با قلب و زبان تسلیم ما اهل بیت شده، اما از أوامر ما سرپیچی کند و نواهی و موارد پرهیز را محترم نشمرد از شیعیان واقعی ما نخواهد بود.
گر چه این گروه نیز پس از پاک شدن از گناهان،
یا تحمل مشکلات روز قیامت
یا قرار گرفتن اندک زمانی در طبقات بالای جهنم و چشیدن عذاب، اهل بهشت خواهند بود و ما به خاطر دوستی شان با ما نجاتشان داده و آنان را به پیشگاه خودمان انتقال خواهیم داد).
(فرهنگ سخنان حضرت زهرا (سلام الله عليها) ، محمد دشتي ، ص 178).
@jorenab
در حدیث معراج آمده است که حضرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود خداوند متعال به من فرمود درباره دخترت
۱- بعد از تو مظلوم و محروم واقع میشود،
۲- حقّ او را غصب میکنند (یعنی باغ فدک را از او میگیرند)
۳- و درحال بارداری او را مورد ضرب قرار میدهند
۴- و بدون اجازه به خانهی او داخل میشوند و بعد هم به وی اهانت میکنند و بد میگویند
۵-، بعد هم آنچه را که در شکمش بوده سقط میکند
۵-و عاقبت هم از همین ضرب میمیرد.
◾️سپس فرمود اینگونه نیست این ظلم بی پاسخ بماند
در مورد دخترت،
۱- او را نزد عرش قرار میدهم،
۲- پس به او (حضرت زهرا (سلام الله علیها)) گفته میشود: خداوند تو را در میان خلقش حاکم قرار داد، پس کسی که به تو و به فرزندانت ظلم نموده در مورد او هر حکمی میخواهی بکن و من حکم تو را بر ایشان اجراء خواهم نمود،
۳- آن حضرت در عرصهی قیامت حاضر شده و وقتی اشخاصی که به او ظلم و ستم کردهاند. در آنجا ایستادند امر میکنم که ایشان را در آتش بیاندازند».
۴- پس ظالم میگوید: فریاد وا حسرتا بر آورده و گوید: ای وای بر من که جانب خدا را فروگذارده و در حق خود ظلم و تفریط کردم.
۶- و بهدنبال آن آرزوی بازگشت به دنیا را میکند؛ ای کاش من در دنیا با رسول حقّ راه دوستی و طاعت پیش میگرفتم. وای بر من کاش فلان کافر و فلان فاسق را دوست خود قرار نمیدادم.
أَمَّا ابْنَتُکَ فَتُظْلَمُ وَ تُحْرَمُ وَ یُؤْخَذُ حَقُّهَا غَصْباً الَّذِی تَجْعَلُهُ لَهَا وَ تُضْرَبُ وَ هِیَ حَامِلٌ وَ یُدْخَلُ عَلَی حَرِیمِهَا وَ مَنْزِلِهَا بِغَیْرِ إِذْنٍ ثُمَّ یَمَسُّهَا هَوَانٌ وَ ذُلٌّ ثُمَّ لَا تَجِدُ مَانِعاً وَ تَطْرَحُ مَا فِی بَطْنِهَا مِنَ الضَّرْبِ وَ تَمُوتُ مِنْ ذَلِکَ الضَّرْبِ.....أَمَّا ابْنَتُکَ فَجَزَاؤُها عِنْدِی فَإِنِّی أُوْقِفُهَا عِنْدَ عَرْشِی فَیُقَالُ لَهَا إِنَّ اللَّهَ قَدْ حَکَّمَکِ فِی خَلْقِهِ فَمَنْ ظَلَمَکِ وَ ظَلَمَ وُلْدَکِ فَاحْکُمِی فِیهِ بِمَا أَحْبَبْتِ فَإِنِّی أُجِیزُ حُکُومَتَکِ فِیهِمْ فَتَشْهَدُ الْعَرْصَهًَْ فَإِذَا أُوقِفَ مَنْ ظَلَمَهَا أَمَرَتْ بِهِ إِلَی النَّارِ فَیَقُولُ الظَّالِمُ وَا حَسْرَتَاهْ عَلی ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللهِ وَ یَتَمَنَّی الْکَرَّهًَْ وَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلی یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا (زمر/۵۶)یا وَیْلَتی لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا (فرقان/۲۸)
(بحارالانوار ج۲۸ص۶۴)
@jorenab
.
🌸 درس زندگی حضرت زهرا سلاماللهعلیها برای ما
رهبر انقلاب: درس زندگی صدّیقه طاهره، فاطمه زهرا سلاماللهعلیها این است برای ما:
«تلاش، اجتهاد، کوشش، پاک زندگی کردن»
همچنانکه آن بزرگوار، یکپارچه معنویّت و نور و صفا بود: الطُّهرَةِ الطّاهِرَةِ المُطَهَّرَةِ التَّقیَّةِ النَّقیَّةِ -الرَّضیَّة- الزَّکیَة
پاکی و آراستگی و تقوا و نورانیّت آن بزرگوار، همان چیزی است که در طول تاریخ تشیّع بر معارف ما سایهافکن بوده است.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان اهل بیت علیهمالسلام ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
@jorenab
🌸 رهبر انقلاب: اساس زندگی مؤمنانه صداقت در بندگی است
میخواهم عرض کنم :
که ارزش فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) به عبودیت و بندگی خداست.
اگر بندگی خدا در فاطمهی زهرا (سلاماللَّهعلیها) نبود، او صدیقهی کبری نبود.
صدّیق یعنی چه؟
صدّیق کسی است که آنچه را میاندیشد و می گوید، صادقانه در عمل آن را نشان دهد. هرچه این صدق بیشتر باشد، ارزش انسان بیشتر است؛ میشود صدّیق؛
«اولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین». «صدّیقین» پشت سر «نبیین»اند.
این بزرگوار صدیقه کبری است؛ یعنی برترین زن صدیق. این صدیق بودن به بندگی خداست. اگر بندگی خدا نمی کرد، صدّیقهی کبری نمیشد. اساس، بندگی خداست.
برادران و خواهران عزیز! من و شما باید دنبال عبودیت خدا باشیم. تمجید از فاطمهی زهرا نتیجهاش باید این باشد.
بیانات در دیدار جمعی از مداحان ۱۳۸۴/۰۵/۰۵
@jorenab
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فَاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَ نَبِيِّكَ
وَ أُمِّ أَحِبَّائِكَ وَ أَصْفِيَائِكَ الَّتِي انْتَجَبْتَهَا وَ فَضَّلْتَهَا وَ اخْتَرْتَهَا عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ
اللَّهُمَّ كُنِ الطَّالِبَ لَهَا مِمَّنْ ظَلَمَهَا وَ اسْتَخَفَّ بِحَقِّهَا وَ كُنِ الثَّائِرَ اللَّهُمَّ بِدَمِ أَوْلاَدِهَا
اللَّهُمَّ وَ كَمَا جَعَلْتَهَا أُمَّ الْأَئِمَّةِ الْهُدَى وَ حَلِيلَةَ صَاحِبِ اللِّوَاءِ وَ الْكَرِيمَةَ عِنْدَ الْمَلَإِ الْأَعْلَى
فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ عَلَى أُمِّهَا صَلاَةً تُكْرِمُ بِهَا وَجْهَ مُحَمَّدٍ (أَبِيهَا) صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
وَ تُقِرُّ بِهَا أَعْيُنَ ذُرِّيَّتِهَا وَ أَبْلِغْهُمْ عَنِّي فِي هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِيَّةِ وَ السَّلاَم
(مفاتیح الجنان ص ۵۶۳)
@jorenab
در (كشف الغمه) و غيره روايت كرده اند كه چون وفات حضرت فاطمه عليه السلام نزديك شد، (اسماء بنت عميس) را فرمود كه آبى بياور كه من وضو بسازم، پس وضو ساخت و بروايتى غسل كرد، نيكوترين غسلها و بوى خوش طلبيد و خود را خوشبو گردانيد و جامه هاى نو طلبيد و پوشيد و فرمود: اى اسماء! جبرئيل در وقت وفات پدرم چهل درهم كافور آورد از بهشت، پدرم
آنرا سه قسمت كرد يكحصه را براى خود گذاشت و يكى از براى من و يكى از براى على، آن كافور را بياور كه مرا بان حنوط كنند، چون كافور را آورد، فرمود: نزديك سر من بگذار، پس پاى خود را رو بقبله كد و خوبيد و جامه بر روى خود كشيد و فرمود: اى اسماء! ساعتى صبركن، بعد از آن مرا بخوان اگر جواب نگويم على را طلب كن و بدانكه من بپدر خود ملحق گرديده ام.
(اسماء) ساعتى انتظار كشيد بعد از آن آنحضرترا ندا كرد صدائى نشنيد، پس گفت: اى دختر مصطفى اى دختر بهترين فرزندان آدم! ايدختر بهترين كسيكه روى زمين راه رفته است اى دختر آنكسى كه در شب معراج بمرتبه قاب قوسين اوادنى رسيده است! چون جواب نشنيد جامه را از روى مباركش برداشت ديد كه مرغ روحش برياض جنت پرواز كرده است، پس بر روى آنحضرت افتاد و آنحضرت را ميبوسيد و ميگفت: چون بخدمت حضرت رسول برسى، سلام (اسماء) بنت عميس را بآنحضرت برسان
در اين حال (حسنين) از در در آمدند و گفتند: اى (اسماء)! مادر ما، در اين وقت چرا بخواب رفته است؟ (اسماء) گفت: مادر شما بخواب نرفته وليكن برحمت رب - الارباب واصل گرديده است، پس حضرت امام حسن خود را بر روى مادر افكند و روى انورش را ميبوسيد و ميگفت: ايمادر بامن سخن بگو، پيش از آنكه روحم از جسد مفارقت كند و حضرت امام حسين بر پايش
افتاد و ميبوسيد آنرا و ميگفت: ايمادر بزرگوار منم، فرزند تو حسين، بامن سخن بگو پيش از آنكه دلم شكافته شود و از دنيا مفارقت كنم.
پس (اسماء) گفت: اى دو جگر گوشه رسولخدا! برويد و پدر بزگوار خود را خبر كنيد و وفات مادر خود را باو برسانيد، پس ايشان بيرون رفتند چون نزديك بمسجد رسيدند، صدا بگريه بلند كردند، پس صحابه باستقبال ايشان دو يدند، گفتند سبب گريه شما چيست! ايفرزندان رسولخدا! حق تعالى هرگز ديده شما را گريان نگرداند مگر جاى جد خود را خالى ديده ايد و گريان شده ايد از شوق ملاقات او.
گفتند: مادر ما از دنيا مفارقت كرد چون حضرت امير، اين خبر وحشت اثر را شنيد بر رو در آمد و فرمود: بعد از تو خود را به كه تسلى دهم، پس اين دو شعر را در مصيبت آنحضرت ادا فرمود:
( (لكل اجتماع من خليلين فرقة
و كل الذى دون الفراق قليل
و ان افتقادى واحدا بعدواحد
دليل على ان لايدوم خليل) )
چون خبر وفات حضرت فاطمه در (مدينه) منتشر گرديد، مردان و زنان همه گريان شدند در مصيبت آنحضرت و صداى شيون از خانه هاى (مدينه) بلند شد زنان و مردان بسوى خانه آنحضرت دويدند و زنان بنى هاشم در خانه آنحضرت جمع شدند و نزديك شد كه از صداى شيون ايشان مدينه بلرزه در آيد و ايشان مى گفتند: اى سيده و خاتون زنان اى دختر پيغمبر آخر زمان! مردم فوج فوج بتعزيه بسيوى حضرت امير المؤ
منين (ع) مى آمدند آنحضرت نشسته بود و حسنين (ع) در پيش آنحضرت نشسته بودند و ميگريستند و مردم از گريه ايشان ميگريستند (ام كلثوم) بنزد قبر رسولخدا (ص) آمد و گفت: يا ابتاه يارسول الله! امروز مصيبت تو بر ما تازه شد و امروز تو از دنيا رفتى. دختر خود را بسوى خود بردى.
مردم جمع شده بودند و گريه ميكردند و انتظار بيرون آمدن جنازه را ميكشيدند، پس ابوذر بيرون آمد و گفت اى مردم! بيرون آوردن جنازه تاءخير افتاد پس مردم متفرق شدند و برگشتند.
چون پاسى از شب گذشت و ديدهها بخواب رفت، جنازه را بيرون آوردند و حضرت امير المؤ منين و حسنين و (عمار) و (مقداد) و (عقيل) و (زبير) و (ابوذر) و (سلمان) و (بريده) و گروهى از بنى هاشم و خواص آنحضرت بر حضرت فاطمه نماز كردند و در همان شب او را دفن كردند.
حضرت امير بر دور قبر او هفت قبردیگر ساخت
(فیض الاعلام. شیخ عباس قمی ص۲۸۷)
@jorenab
#سخنان_امیرالمومنین_کنار_قبر_حضرت_زهرا_یک
« السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ »
(نهج البلاغه خطبه ۲۰۲)
ای رسول خدا از طرف من ودخترشما که اینک در جوارت فرودآمده وباشتاب به تو پیوست سلام
یکی از اسمهای خداوند متعال « سلام » است (حشر : 23 )و در تعقیبات مشترکه می خوانیم «اللَّهُمَّ أَنْتَ السَّلَامُ وَ مِنْكَ السَّلَامُ وَ لَكَ السَّلَامُ وَ إِلَيْكَ يَعُودُ السَّلَامُ » (مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 51 ) و در بهشت کلامی جز سلا م نیست « لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً»(واقعه :25 –26 ) زیرا هم فرشتگان در بهشت به مؤمنین سلام می کنند« قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَيْكُمْ »(زمر : 73 ) و هم مؤمنین بهم سلام می کنند« تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلام» (یونس :10 )
و از آنجا که دربهشت علاوه بر نبود سخن لهو و بیهوده ؛ غل و کینه نیست و دلها صاف و بیغش هست « وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِينَ»(حجر :47 ) پس سلام نشانه صداقت , راستی, صافی و بی کینه بودن دل هست که امری بزرگ و مطلب مهمی است ازینرو یکی از دعاهای مؤمنان دردنیا این است که خدا یا دل ما را از کینه و حقد خالی فرما «وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا، رَبَّنا إِنَّكَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ » ( حشر : 10) یعنی بوسیله سلام نمودن نسبت به همدیگر راه را برای ورود به بهشت آماده می کنیم و بدین وسیله نشانه های بهشت را درخودمان زنده می نماییم .
و چون سلام نشانه درون بی حقد و کینه است و تمرین برای زندگی عزت مندانه است که در بهشت نصیب انسان می شود قران کریم می فرماید هرگاه بهم سلام می کنید به بهترین وجه سلام بکنید « وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوه» (نساء : 86 )
شروع به سلام در کلام حضرت
الف- بیانگر حیات اهل بیت عصمت وطهارت بعداز رحلت وشنیدن سخنان ما ست زیرا انسان به کسی که زنده است وحرفش را می شنود سلام می کند
ب- نشانه تربیت مومنین به ذکر سلام در ابتدای هر ملاقات است واینکه نسبت به هم کیشان خویش دلی بی کینه داشته باشند تا بتوانند اهل بهشت شوند
« وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ » وباشتاب به تو پیوست
به اتفاق فریقین بعداز رسول خدا صلی لله علیه وآله وسلم اولین کسی که به حضرت ملحق شد ودر کنار پدر گرامیش آرام گرفت حضرت زهرا سلام الله علیه واله وسلم بود
درباره شریف آن حضرت اختلاف فروانی است که امکان ضبط آن نیست ولی مشهور آن است که حضرت هیجده ساله یا بیست وسه ساله بودند که به شهادت رسیدند (ک منهاج البراعه خوئی ج13ص11-15)
درباره علت شهادت آن حضرت نیز اختلاف فروانی است وعده ای از اهل سنت معتقد هستند که به مرگ طبیعی رحلت کرده است ودر برخی منابع اهل سنت مانند تاریخ طبری طبقات ابن سعد وکتب شیعی مثل بحار الانوار
نحوه شهادت حضرت آمده است اینکه چگونه غلامی به نام قُنفُذ با غلاف شمیر به دست یا پهلوی مبارک حضرت زده است که بعداز آن جریان حضرت همیشه در ناراحتی واندوه بود تا به جوار حق شتافت وحتی آمده است عمر گفته بود اگر از خانه خارج نشوید خانه را به آتش می کشم گفته شد هرچند حضرت زهرا داخل خانه باشد گفت حتی اگر زهرا باشد (تاریخ الطبری ج۳ ص۱۹۸ )
می گویم : با توجه به گستردگی منابع اهل سنت وشیعه هیچ انسان منصفی نمی تواند کتمان کند بعداز رحلت حضرت نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم برای اخذ بیعت به خانه حضرت امیرالمومنین علیه السلام یورش بردند واتفاقات ناگواری درآنجا به وقوع پیوست که خشم حضرت زهرا سلام الله علیها ودر نتیجه خشم خداوند متعال ورسول گرامی اسلام را بر انگیخت هرچند نتوان به طور دقیق بخاطر گذشتن زمان وقوع حادثه واینکه حاکمان وقت خود چنین اقدامی را مرتکب شدند وسعی نمودند آنرا کتمان کنند جزئیات آن ماجرا را مشخص کرد
@jorenab