#خطبه_غرا_بیست
« فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِيَ الْهَرَمِ » کلمه «حوانی» جمع «حانیه» به معنای میل وعلتی که باعث انحراف بدن از ایستادگی میشود یعنی آیا کسی که دارای طراوت ونشاط جوانی است جز فرتوتی ومیل به پیری را انتظار دارد زیرا هر چه سن انسان بیشتر می شود در یک زمانی به سوی قدرت ونشاط می رود وبعدازآن آرام ارام به سوی انحطاط وپیری می رود « وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ»(یس:۶۸ ) ودر آیه ای به طور بسیار جالب این سیر را بیان می کند. اوست خدايى كه شما را از خاك (ناچيز) و سپس از قطره آب نطفه و آن گاه از خون بسته علقه آ فريد ، سپس شما را (از رحم مادر) طفلى بيرون آورد تا آنكه به سنّ رشد و كمال برسيد و پيرى سالخورده شويد و برخى از شما پيش از سنّ پيرى وفات كنند و تا همه به اجلى معين برسيد و (اين چنين كرديم تا) مگر (قدرت خدا را) تعقّل كند « َ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون »(غافر:۶۷ )
« وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ »کلمه «غضاره» به معنای نعمت و خوشی درزندگی است یعنی سلامت جسم در طول زمان آرام آرام به سوی نحیفی می رود وگرفتاری ها ومریضی ها به انسان هجوم میآورد وانسان دیگر آن توان جسمی را ندارد ودیگر جسم مانند گذشته توانائی همراهی روح و روان را ندارد لذا دل انسان میخواهد کاری کند اما نمی تواند
« وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ »کلمه« آونه» جمع «اوان» -مثل ازمنه جمع زمان- به معنای لحظه وزمان است وآیا کسی که باقی وبرقرار است ودر عالم زندگی می کند جز نابودی وفناء را انتظار می کشد ؟
آنچه در این سه جمله بیان شده است در حقیقت مصادیق یک قانون کلی است که حضرت درصدد توجه دادن به آن است وآن اینکه همه چیز در عالم مادی در حال تغییر است خواه جوانی باشد ویا سلامت باشد وعمر باشد یعنی چیزی ثابت نمی ماند وانسان نباید به امور متغیر دل خوش کند بلکه باید ازین عالم در حال تغییر ودگرگونی برای عالم باقی توشه بگیرد
« مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ » کلمه «زیال» مصدر از « زایل»-مزایله وزیال- به معنای زائل شدن وجدائی با نزدیک بودن جدائی از این عالم
« وَ أُزُوفِ الِانْتِقَالِ »کلمه «ازوف» به معنای نزدیک یعنی انتقال به آخرت نزدیک است سپس نشانه های این نزدیکی را بیان میکند
« وَ عَلَزِ الْقَلَقِ » کلمه «علز» به معنای لرزشی است که بیمار گرفتارآن می شود یعنی نشانه ای اینکه رفتن نزدیک است لرزشی است که انسانها به هنگام بیماری دچارآن می شوند ودستان دچار رعشه می شوند وپاها توان راه رفتن ندارند
بیاد دارم روزی را که با پدر بزرگوارم از مسیری می رفتیم جلوتر ازما پیرمردی عصا زنان وبه سختی حرکت می کرد به او رسیدیم پدرم سلام کردو منهم سلام کردم وبعداز احوال پرسی از او جدا شدیم وجلو افتادیم پدر م گفت ایشان کسی است که در منطقه ما ( حدود شانزده روستا) کسی نمی تواست در کشتی براو پیروز شود از جای دیگر پهلوانی آوردند تا با او مبارزه کند وآن آقا هرچه کرد نتواست اورا به زمین بزند مجبور شد اورا هول بدهد درون تیغ ها پاهایش پراز خون شد اما بالاخره توانست آن مرد را شکست بدهد.الان من وقتی میدیدم پیرمردی فرتوتی شده بود که بازحمت تمام حرکت می کرد.
« وَ أَلَمِ الْمَضَضِ » نشانه دیگری که حضرت ذکر می کند دردهائی است که انسان را گرفتار می کند واین دردها در حقیقت زنگ کوچ به عالم آخرت است
« وَ غُصَصِ الْجَرَضِ » کلمه «غصص» جمع «غصه» وکلمه «جرض» به آب دهان گفته می شود یعنی از غصه وغم آب دهان را به سختی فرو بردن نشانه آن است که کوچ کردن نزدیک است
« وَ تَلَفُّتِالِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ » دراین حالت سختی که پیدا می کند بدنبال کمک گرفتن از نوه ها نزدیکان وعزیزانش است سپس به صورت سوالی بیان می کند آیا نزدیکان می توانند این بیماری وسختی هارا از وی دفع کنند آیا گریه های نزدیکان برای او فایده ای دارد ؟ در حقیقت این سوال انکاری است یعنی نه گریه آنها سودی بحالش دارد ونه می توانند درد اورا تسکین دهند.« لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة »( ممتحنه:۳)
https://eitaa.com/jorenab