#ضرورت_باز_خوانی_غصب_حق_اهل_بیت ( علیهم السلام)
در روزدوشنبه بیست و هشتم صفر سال دهم هجری واقعه ای دراسلام روی داد ([1])که به عقیده شیعه برخلاف دستورات صریح نبوی بودودر حالیکه حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله و سلم )در غدیرخم برای آخرین بار جانشین خود را معرفی کرد ه بود و بنا به نص قرآن کریم اگرخدا و رسولش دستوری د ادند همه با ید فرمان پذیرباشند « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَه»([2])اما عده ای در محل قوم بنی ساعده برای شور درمسایل خویش بنا کرده بودند اجتماع کرده و فردی را به عنوان خلیفه انتخاب نمودند .
ضروت باز خوانی غصب خلافت اهل بیت
نکته ای که توجه به آن لازم است آنکه آیا لازم است واقعه ایکه هزار و اندی سال ازآن میگذرد بازخوانی و مورد بررسی مجدد قرارگیرد ؟
برای روشن شدن جواب باید توجه داشت آنچه در آن عصرو درآن مکان روی داد، میتواند چند احتمال داشته باشد .
اول – یک مسئله سیاسی بوده و گروهی درآن مکان جمع شدند و فردیرا به عنوان خلیفه انتخاب کردند و گروه دیگر هم آنرا نپذیرفتند .
دوم – عده ای معتقد بودند حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله و سلم ) برای خویش جانشینی انتخاب نموده اما این جانشین از سوی مردم مورد استقبال قرار نگرفت و آنان خود برای خویش خلیفه انتخاب کردند.
سوم- گروهی عقیده داشتند برای جانشینی حضر ت ، کسی هست که افضل ازدیگران و به این مقام شایسته تراست و باید زمام امور را بدست گیرد اما درمقابل عده ای ضمن پذیرش افضلیت وی، دیگران را که پایینتربودند مقدم کردند ([3]).
چهارم – حضرت رسول اکرم( صلی الله علیه وآله و سلم ) دین اسلام رابرمردم عرضه کرد واین برای همیشه پابرجاست «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ»([4])و ازآنجاکه دستورات قران کریم محتاج به کسی است که تفسیرو تطبیق و اجرای آنرا برعهده بگیرد بعد از رسول خدا بایدکسانی باشند تا این وظیفه مهم را انجام دهند ازینرو
؛
اولا: باید مانند خود پیامبر معصوم باشند تا قول و فعل و تقریر آنها برای مردم حجت باشد
ثانیا: به حقایق دینی بطور کامل احاطه داشته باشند تا تحریف و عدم تحریف دین چه لفظی و چه معنوی را بشناسند و حتی جلوی تفسیر ناروا ازدینرا بگیرند.
ثالثا: همانگونه که نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم ) با عنایت خاصه الهی و معیت ویژه خداوندی هدایت شده، تا بتواند رهبری مردم را برعهده بگیرد اینان نیز چنین ویژگی داشته باشند .
رابعا: ازآنجا که نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم ) مجرای فیض الهی است و هم مظهررحمانیت خداوند است ([5]) و هم مظهر رحیمیت خداوند ([6]) چنین انسانی نیز می بایست دارای چنین خصوصیتی باشد زیرا خلیفه باید نشانی ازمستخلف عنه داشته باشد چون باید بجای او تصمیم بگیرد و به جای او عمل کند
)شیخ عباسی قمی تتمه المنتهی نشرمؤمنین چاپ چهارم ص 23[1]
) احزاب :36[2]
ابن ابی الحدید میگوید الحمد لله الذی قدم المفضول علی الفاضل شرح نهج البلاغه نشرالهدی ج1 ص 3[3]
) انعام : 92[4]
)انبیاء : 107[5]
) توبه : 128[6]
@jorenab
#ضرورت_باز_خوانی_غصب_حق_اهل_بیت ( علیهم السلام)
در روزدوشنبه بیست و هشتم صفر سال دهم هجری واقعه ای دراسلام روی داد ([1])که به عقیده شیعه برخلاف دستورات صریح نبوی بودودر حالیکه حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله و سلم )در غدیرخم برای آخرین بار جانشین خود را معرفی کرد ه بود و بنا به نص قرآن کریم اگرخدا و رسولش دستوری د ادند همه با ید فرمان پذیرباشند « وَ ما كانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَه»([2])اما عده ای در محل قوم بنی ساعده برای شور درمسایل خویش بنا کرده بودند اجتماع کرده و فردی را به عنوان خلیفه انتخاب نمودند .
ضروت باز خوانی غصب خلافت اهل بیت
نکته ای که توجه به آن لازم است آنکه آیا لازم است واقعه ایکه هزار و اندی سال ازآن میگذرد بازخوانی و مورد بررسی مجدد قرارگیرد ؟
برای روشن شدن جواب باید توجه داشت آنچه در آن عصرو درآن مکان روی داد، میتواند چند احتمال داشته باشد .
اول – یک مسئله سیاسی بوده و گروهی درآن مکان جمع شدند و فردیرا به عنوان خلیفه انتخاب کردند و گروه دیگر هم آنرا نپذیرفتند .
دوم – عده ای معتقد بودند حضرت رسول ( صلی الله علیه وآله و سلم ) برای خویش جانشینی انتخاب نموده اما این جانشین از سوی مردم مورد استقبال قرار نگرفت و آنان خود برای خویش خلیفه انتخاب کردند.
سوم- گروهی عقیده داشتند برای جانشینی حضر ت ، کسی هست که افضل ازدیگران و به این مقام شایسته تراست و باید زمام امور را بدست گیرد اما درمقابل عده ای ضمن پذیرش افضلیت وی، دیگران را که پایینتربودند مقدم کردند ([3]).
چهارم – حضرت رسول اکرم( صلی الله علیه وآله و سلم ) دین اسلام رابرمردم عرضه کرد واین برای همیشه پابرجاست «وَ أُوحِيَ إِلَيَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَكُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغ»([4])و ازآنجاکه دستورات قران کریم محتاج به کسی است که تفسیرو تطبیق و اجرای آنرا برعهده بگیرد بعد از رسول خدا بایدکسانی باشند تا این وظیفه مهم را انجام دهند ازینرو
؛
اولا: باید مانند خود پیامبر معصوم باشند تا قول و فعل و تقریر آنها برای مردم حجت باشد
ثانیا: به حقایق دینی بطور کامل احاطه داشته باشند تا تحریف و عدم تحریف دین چه لفظی و چه معنوی را بشناسند و حتی جلوی تفسیر ناروا ازدینرا بگیرند.
ثالثا: همانگونه که نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم ) با عنایت خاصه الهی و معیت ویژه خداوندی هدایت شده، تا بتواند رهبری مردم را برعهده بگیرد اینان نیز چنین ویژگی داشته باشند .
رابعا: ازآنجا که نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم ) مجرای فیض الهی است و هم مظهررحمانیت خداوند است ([5]) و هم مظهر رحیمیت خداوند ([6]) چنین انسانی نیز می بایست دارای چنین خصوصیتی باشد زیرا خلیفه باید نشانی ازمستخلف عنه داشته باشد چون باید بجای او تصمیم بگیرد و به جای او عمل کند
)شیخ عباسی قمی تتمه المنتهی نشرمؤمنین چاپ چهارم ص 23[1]
) احزاب :36[2]
ابن ابی الحدید میگوید الحمد لله الذی قدم المفضول علی الفاضل شرح نهج البلاغه نشرالهدی ج1 ص 3[3]
) انعام : 92[4]
)انبیاء : 107[5]
) توبه : 128[6]
@jorenab