ماجرای اقتدای معاون رئیس دانشگاه در آمریکا به علامه مصباح :
در بهشهر در خدمت آیت الله #مصباح یزدی بودیم ، ایشان می گفت :
در مسافرتی جهت سخنرانی در یکی از دانشگاه ها به آمریکا رفته بودم وقتی وارد دانشگاه شدم وقت اذان ظهر بود ، معاون رئیس دانشگاه که به استقبال آمده بود همراه ما بود من فکر کردم که اگر جایی پیدا شود و #نماز را در اول وقت بخوانیم خیلی خوب می شود با خود گفتم کجا بخوانیم نه اتاقی نه فرشی ، دوستان همراه با معاون دانشگاه صحبت کردند و موضوع را در میان گذاشتند معاون دانشگاه گفت من نمی دانم شما چه کار می خواهید بکنید ؟ بگویید من چه کار کنم ؟ همراهان هم گفتند فقط به اتاقی نیاز داریم که مفروش باشد ، ایشان اتاقی برای ما آماده کرد و ما نمازمان را در آنجا خواندیم هنگامی که به نماز ایستاده بودیم معاون دانشگاه هم به همراه ما به نماز ایستاد ، بعد از نماز از او پرسیدند تو مگر نماز می خوانی ؟ گفت خیر ، گفتند پس چرا با ما نماز خواندی ؟ گفت من دیدم که یک شخصیت صاحب نظر و عالم و مورد اعتماد قبل از شروع برنامه با #خدا خلوت کرد این صحنه نظرم را جلب کرد معلوم است کار خوبی است و هیچ گونه تشریفاتی هم ندارد ،لذا من این کار را پسندیدم و مانند شما عمل کردم .
این نشان می دهد که احکام اسلامی پر جاذبه است و اگر درست با مردم بر خورد شود مردم هم به این احکام ایمان می آورند و باور می کنند .
(خاطرات حجة الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد #فاضل استرآبادی ص 303)
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
از باغ میبرند چراغانیات كنند
تا كاج جشنهای زمستانیات كنند
پوشاندهاند «صبح» تو را «ابرهاي تار»
تنها به اين بهانه كه بارانیات كنند
يوسف!به اين رها شدن از چاه دل مبند
اين بار ميبرند كه زندانیات كنند
ای گل گمان مكن به شب جشن میروی
شايد به خاك مردهای ارزانیات كنند
يك نقطه بيش فرق رحيم و رجيم نيست
از نقطهای بترس كه شيطانیات كنند
آب طلب نكرده هميشه مراد نيست
گاهی بهانهای است كه قربانیات كنند
#فاضل-نظری
@jorenab