#کفش_آفتابی
شنبه اول فروردین هزار وسیصد ونود چهار برای زیارت استاد گرانقدرجناب ایت الله فاضل (رحمه الله ) به فیضیه مازندران رفتم استاد راحل رضوان الله تعالی علیه مسجد تشریف داشتند عد ه ای محضرشان بودند با دیدنم محبت کرد و اظهار خوشحالی از دیدن حقیر،دوستانی هم که بودند محبت کردند وقتی رفتند تنها شدیم( که وسط حرفها یک اقای دیگری آمد) عرض کردم آمده ام بشنوم
سرش را پایین انداخت بعد از مدتی فرمود: من یک کفش آفتابی دارم اگر گفتی چیست؟
گفتم نمیدانم چون می دانستم منظورش دمپائی یا صندل نیست
فرمود یک کفش دارم که سوراخه فقط تو آفتابی می پوشم چون تو بارانی آب توش میره یک روز که پوشیده بودم با خودم گفتم اگر کسی یک ماشین بتو بدهد آنرا عوض می کنی دیدم واقعا عوض نمی کنم اون ماشین برای من به اندازه این کفش ارزش ندارد
https://eitaa.com/jorenab