eitaa logo
جرعه ناب
645 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
199 ویدیو
25 فایل
علی گلایری سطح چهار(دکتری),استاد حوزه و دانشگاه. نویسنده @Aligelayeri #جرعه_ناب ؛جرعه ای از چشمه جوشان نهج‌البلاغه و معارف اهل بیت علیهم السلام
مشاهده در ایتا
دانلود
«َ رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِير»(۱) پروردگارم، بدرستی که من به آنچه از خیر بسوی من نازل فرمایی نیازمندم می گویم : وقتی حضرت موسی (علی نبینا واله وعلیه السلام)بخاطر شرایطی که برایش پیش آمد مجبور شد شهر خویش را ترک کند مدتها در بیابان راه می رفت تا به مدین رسید ودر این مدت غذایی جز گیاه نمی خورد وحضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) می فرماید: « وَ اللَّهِ مَا سَأَلَهُ‏ إِلَّا خُبْزاً يَأْكُلُهُ لِأَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ صِفَاقِ بَطْنِهِ لِهُزَالِهِ وَ تَشَذُّبِ لَحْمِه‏» بخدا قسم از خدا جز قطعه نانی در خواست نکرد زیرا  در این مدت گیاه می خورد وسبزی گیاه از پوست شکمش پیدا بود بخاطر لاغری و ذوب شدن گوشت بدنش (۲) اما : اولا: با آنکه به  عده ای کمک کرد تا اب از چاه بکشند چیزی از آنان در خواست نکرد بلکه از خداوند در خواست نمود ثانیا: نگفت خدایا نانی بفرست به خداوند اعتماد کرد وفرمود آن خیری که تو صلاح میدانی بفرست وخداوند هم به او امنیت داد « فَلَمَّا جاءَهُ وَ قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قالَ لا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِين‏»(۳) ، وهم به اومال و زن عنایت فرمود « قالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هاتَيْنِ عَلى‏ أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْراً فَمِنْ عِندِکَ »(۴) پس به خداوند اعتماد کنیم و باور کنیم صاحب داریم ۱ - قصص:۲۴ ۲- نهج البلاغه خطبه ۱۶۰ ۳- قصص : ۲۵ ۴- قصص : قصص ۲۷ https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷 تا انسان بنده نشود بَرَنده نشود 🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷🌼🌷 https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي فِي عَيْنَيَّ صَغِيرًا ، وَفِي أَعْيُنِ النَّاسِ كَبِيرًا خداوندا مرا در چشم خويش خوار و در نظر مردم بزرگوار كن(۱) می گویم : مهمترین آفات در زندگی انسانی  عُجب وغرور وتکبر است  توضیح آنکه ۱-انسان هرگاه عملی انجام دهد ابتدا خوشش میاد – دچار (عجب )می شود- ۲-سپس در ذهن خویش خودرا از دیگران برتر می بیند- دچار (غرور) می شود – ۳- آنگاه این خیال وپندار خودرا در خارج عملی نموده وعملی انجام میدهد که نشانه برتری بر دیگران است – دچار (تکبر) می گردد- همه این امور بر اثر خود برتر دیدن است اگر خود را در پیش خویش کوچک ببیند ازین آفات رهایی می یابد پس باید همیشه از خداوند خواست تا خود را نبیند و یا کوچک ببیند تا بتواند ازین رذائل نجات یابد ازطرف دیگر انسان در اجتماع زندگی می کند وعزت مهمترین امر در روابط اجتماعی است باید بین مردم عزیز بود وچون عزت ازآن خداوند است پس از اوباید درخواست کرد که مارا بین مردم عزیزکند  اگر چنین شود همان قدر ومنزلت که مدنظر بود بدست می آید و این عزت که توسط خداوند متعال داده می شود حقیقی خواهد بود نه آنکه خیالی باشد زیرا انسان مغرور این بزرگی را خیال می کند یعنی چنین می پندارد بخاطر چیزی که دارد مثلا موقعیتی پیدا کرده است مالی بدست اورده است بین مردم عزیز است لذا خود را بالاتر و بر تر از دیگران می بیند در حالی که اینگونه نیست و مردم انسانهای خود خواه را دشمن می دارند و دوستان از چنین افرادی فاصله می گیرند اما عزتی که از سوی خداوند متعال اعطا می شود براستی موجب عزیز شدن انسان می شود و خداوند عزت را به کسانی عطا می کند که درمقابل دیگران خاضع باشند -نهج الفصاحه ص ۲۴۸ شماره ۴۹۰ https://eitaa.com/jorenab
وَ أَنَّ رَجْعَتَكُمْ حَقٌّ لاَ رَيْبَ فِيهَا يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ نَفْساً إِيمَانُهَا لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمَانِهَا خَيْراً وَ أَنَّ الْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاكِراً وَ نَكِيراً حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ النَّشْرَ حَقٌّ وَ الْبَعْثَ حَقٌ‏ وَ أَنَّ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ الْمِيزَانَ حَقٌّ وَ الْحَشْرَ حَقٌ‏ وَ الْحِسَابَ حَقٌّ وَ الْجَنَّةَ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الْوَعْدَ وَ الْوَعِيدَ بِهِمَا حَقٌ‏ https://eitaa.com/jorenab
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
قال الصّادقُ علیه السَّلام: مَنْ صَلَّی عَلی النَّبی وَآلِه مَرَّةً واحِدَةً بِنِیةٍٍٍٍٍ وَ إخْلاصٍ مِنْ قَلبِهِ قَضَی اللهُ لَه مائَةَ حاجَةٍ؛ منها ثلاثونَ للدُّنیا وَسَبْعُونَ للآخِرَةِ . بحارالانوار ج۹۱ص۷۰ حضرت صادق علیه السلام فرمودند: كسی كه یك مرتبه با نیت [پاك و پسندیده] و با اخلاص کامل صلوات بر پیامبر و خاندان گرامیشان بفرستد، خدای متعال یکصد حاجت او را برآورده میكند: سی حاجت از حوائج دنیا، و هفتاد حاجت از حوائج آخرتش را https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅می دانیم اهل سنت پشت سر هم خواندن نماز مغرب و عشا و ظهر و عصر را باطل می دانند چون معتقدند وقت نماز مغرب می رسد فقط نمازمغرب را می توان خواند نه عشا را چون هنوز وقتش نرسیده است ✅اما شیعه معتقد سه وقت برای نماز متصور است 1⃣-وقت اختصاصی در مغرب و ظهر به اندازه یک نماز مغرب یا ظهر بعداز اذان وقت مغرب و ظهر است و به اندازه نماز عصر به مغرب وقت نماز عصر است و نماز عشا به اندازه نماز عشا به نیمه شب شرعی (البته بعداز ان نماز عشا به عنوان ما فی الذمه تا اذان صبح می توان خواند) 2⃣-وقت مشترک بین وقت اختصاصی دو نماز مثلا ظهر و عصر وقت مشترک محسوب می شود 3⃣-وقت فضیلت مثلا وقت فضیلت نماز عصر دو ساعت و نیم تا سه ساعت (حدود دو ساعت و پنجاه د قیقه )می باشد یا نماز عشا تقریبا یک ساعت بعداز اذان می باشد 🔶در وقتهای مشترک و فضیلت خواندن نمازدیگر جایز است مثلا در وقت فضیلت نماز عصر خواندن نماز ظهر جایز است ♦️شیعه علاوه بر روایات فراوان از اهل بیت علیهم‌ السلام به روایاتی در منابع اهل سنت است استدلال میکنند از جمله  ابن عبّاس، می گویدپیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) هفت رکعت نماز (نماز مغرب و عشاء) را با هم خواند، و هشت رکعت نماز (نماز ظهر و عصر) را پشت سرهم انجام داد از ابن عبّاس، سؤال شد که چرا پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلّم) چنین کرد؟ در پاسخ گفت: «کی لا یحرج امّته؛  تا امّتش را به دشواری نیفکند» (صحیح بخاری ج۲ص۴۶ مسند احمد ج۳ص۳۶۷ صحیح مسلم ج۱ص۴۹۰) https://eitaa.com/jorenab
مَنْ صَلَّی عَلَیَّ کُلَّ یَوْمٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِی کُلِّ لَیْلَةٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حُبّاً لِی وَ شَوْقاً إِلَیَّ کَانَ حَقّاً عَلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یَغْفِرَ لَهُ ذُنُوبَهُ تِلْکَ اللَّیْلَةَ وَ ذَلِکَ الْیَوْمَ. (بحارالانوار ج۹۱ص۷۰) نبی اکرم صلی الله علیه وآله وسلم: هرکس سه بار در روز و سه بار درشب بخاطر محبت من بر من صلوات بفرستد سزاوار است که خداوند گناهان آن شب و روز را بر او ببخشد https://eitaa.com/jorenab
🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 كَفَى بِي عِزّا أَنْ أَكُونَ لَكَ عَبْدا وَ كَفَى بِي فَخْرا أَنْ تَكُونَ لِي رَبّا  🌸🌷🌸🌷🌸🌷🌸🌷 خدايا مرا اين عزّت بس است كه بنده تو باشم، و برايم اين افتخار كافى است كه تو پروردگار من باشی https://eitaa.com/jorenab
آنچه هم اکنون در مسائل پزشکی مطرح است ۱-پزشکی نوین ۲-پزشکی سنتی ایرانی ۳-پزشکی اسلامی بررسی ♦️اما باید توجه داشت پزشکی اسلامی با چنین عنوانی نداریم هرچند برخی دستورات از طریق اهل بیت علیهم اسلام آمده است اما اولا روایات ضعیف است ثانیا بیشتر مربوط به بهداشت و جلوگیری از مریضی است یک نکته مهم و اساسی که نشان می دهد ما علم پزشکی اسلامی (به معنای خاص آن که از روایات بدست اورد)نداریم اینکه وقتی حضرت علی علیه السلام ضربت خورد سه معصوم (امام علی علیه السلام حضرت امام حسن علیه السلام و حضرت امام حسین علیه السلام )حضور داشتند اما برای درمان حضرت سراغ پزشک رفتند جالب آنکه گفته می شود پزشک یهودی بوده است (اثیربن عمرو بحارالانوارج۴۲ص۲۳۴) مهمترین دلیل که اقامه میکنند این است اهل بیت به پزشک مراجعه نمیکردند و روشن است کسی بهداشت فردی و اجتماعی را مراعات کند کمتر مریض می شود ♦️اما طب سنتی که در جای خود قابل پذیرش است هرچند کیفیت ترکیب و مقدار ترکیب و چه چیز هایی باید ترکیب شود کارساده ای نیست ♦️پزشکی نوین ریشه اش همان طب سنتی لذا لباس فارع التحصیلان بر گرفته از لباس اوسینا (همان ابن سیناست)و چون محصول عقل بشر است و حاصل آزمون و خطای بشر است قابل قبول است و نمونه بارز آن اکثر مراجع مانند امام رضوان الله ایت الله مکارم رهبری انقلاب وقتی مریض شدند به همین پزشکی مراجعه کردند ✅حق آن است افراط و تفریط در همه عرصه ها مضر است و هرکدام از بهداشت اسلامی طب سنتی و پزشکی روز در جای خویش دا رای اهمیت است و حتی واکسن برکت که مایه افتخار جامعه اسلامی است حاصل پزشکی نوین است هرچند نگاهی به طب سنتی دارد و اینکه بزرگان مراجع مانند رهبری از واکسن استفاده می کند نشان می دهد باید به این امر عاقلانه برای رهایی از این بلای خانمان سوز روی اورد ♦️اما واکسن هایی از خارج وارد میشود غیر از دو کشور که رهبری به آن اشاره دارد باید به دولت نظام جمهوری اسلامی اعتماد نمود و از ایجاد جنگ های روانی که اکثر انها کار دشمنان برای نابودی امنیت روانی جامعه است(و تقریبا تمام مطالب بدون سند واز افراد غیر متخصص است) اجتناب کرد لذا هرکس به هرشکلی امنیت روانی جامعه را نشانه بگیرد خواسته یاناخواسته در زمین دشمن بازی می کند اللهم اجعل عواقب امورنا خیرا https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ قَالَ سَمِعْتُ الصَّادِقَ علیه السلام یَقُولُ: ثَلَاثَةٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَ زَیْنُهُ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ الصَّلَاةُ فِی آخِرِ اللَّیْلِ وَ یَأْسُهُ مِمَّا فِی أَیْدِی النَّاسِ وَ وَلَایَةُ الْإِمَامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلی الله علیه و آله   ( أمالی الصدوق ص ۳۲۵)   ابن سنان میگوید از امام صادق علیه السلام شنیدم که فرمود سه چیز فخر مومن و زینت او در دنیا و آخرت محسوب می شود ۱)نماز شب ۲)عدم چشمداشت به آنچه دست مردم است ۳)ولایت امام معصوم از آل نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم میگویم: نماز شب یکی از عوامل مهم در بی نیازی از دیگران است لذا در روایت آمده است شخصی پیش امام صادق علیه السلام امد از گرفتاری ها شکایت میکرد تا اینکه از گرسنگی شکایت نمود حضرت فرمود نماز شب می خوانی گفت بله امام علیه السلام رو به اصحاب کرد فرمود دروغ میگوید کسی نماز شب بخواند روز گرسنه باشد زیرا خداوند برای نماز شب خوان قوت روز را تضمین کرده است کَذَبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ یُصَلِّی بِاللَّیْلِ وَ یَجُوعُ بِالنَّهَارِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ضَمِنَ بِصَلَاةِ اللَّیْلِ قُوتَ النَّهَارِ (ثواب الأعمال: ۳۸.) بنابراین خواندن نماز شب انسان را به خداوند امیدوار میکند و کسی به خداوند امید داشته باشد به سوی خلق دست دراز نمیکند و فهمیدن چنین مطالبی که خداوند روزی رسان است و ارامش پیدا کردن به آن جز از راه یاد گیری این معارف از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام ممکن نیست پس تبعیت از انها سرفرازی در دنیا را در پی دارد چون پیش کسی سر خم نمیکند و دست دراز نمیکند و ذلیل نمی شو د و موجب رستگاری در آخرت است زیراانسان را به سوی راه اصلی که همان راه الهی است رهنمون می شوند پس تنها راه نجات پیروی از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام است https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ (خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است نه خوابی سبک او را فرو می‌گیرد و نه خوابی گران) لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ (آنچه در آسمان‌ها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست) مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ (کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟ آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است می‌داند.) وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء (و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمی‌یابند.) وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَا (کرسی او آسمان‌ها و زمین را در بر گرفته، و نگهداری آن‌ها بر او دشوار نیست) وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ (و اوست بلند مرتبه و بزرگ) https://eitaa.com/jorenab
قرآن کریم وقتی داستان ذوالقرنین راذکر می کند می فرماید ما سبب را به او نشان دادیم واو از آن تبعیت کرد «ً إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَ آتَيْناهُ مِنْ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سَبَباً فَأَتْبَعَ سَبَبا» ( کهف ۸۸_۸۹) می‌گویم : خداوند متعال راه را نشان می دهد و نفع و ضرر راه درست و کج راهه را بیان می‌کند. و از آنجا که انسان مختار آفریده شده است خودش می بایست از راه درست تبعیت کند تا به نتیجه مطلوب برسد واگر کج راهه برود نابود خواهد شد لذا علت موفقیت ذوالقرنین را تبعیت از راهی میداند که خداوند متعال به او نشان داده است. https://eitaa.com/jorenab
« أُوصِيكُمْ عِبَادَ اللَّهِ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي ضَرَبَ الْأَمْثَالَ »  در قرآن کریم مثالهای متعددی زده شد ه است تا مطلب را بهتر به مسلمانان منتقل کند زیرا ویژگی مَثَل آن است که دامنه مطلب را پائین می آورد وبرای همه قابل فهم می شود ضمن آنکه انگیزه ای برای شنیدن می گردد یعنی مَثَل موجب می شود تا افراد بهتر به سخن نبی اکرم وبه قرآن کریم گوش دهند مثلا درباره اینکه آیا عالم یک خدا دارد یا دو خدا بحث مفصل بین متکلیمن وفلاسفه وجود دارد وبرای اینکه عالم دارای یک خداست برهان اقامه می کنند که در اصطلاح به آن برهان تمانع گفته می شود خداوند متعال ابتدا این مطلب را چنین بیان می کند اگر درعالم دوخدا باشد عالم فاسد می شود « لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا »([1]) آنگاه این مطلب علمی سنگین را با مثالی ساده تبیین می کند خدا مثلى زده آيا شخصى كه اربابانى متعدد دارد همه مخالف يكديگر (و هر كدام او را به كارى پر رنج و زحمت مى‏گمارند) با آن شخصى كه تسليم امر يك نفر است (كه به او مهربان است و هيچ تكليف سختى نمى‏كند) حال اين دو شخص يكسان است « ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَجُلًا فِيهِ شُرَكاءُ مُتَشاكِسُونَ وَ رَجُلًا سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ يَسْتَوِيانِ مَثَلا »([2]) وقرآن کریم می فرماید دراین قرآن از هر چیزی مثال زده ایم تا درآن تدبر نموده وعبرت بگیرید « َ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُون‏ »([3]) ازینرو حضرت می فرماید بندگان خدا شمارا به تقوی خداوندی توصیه می کنم که برای هدایتتان در قرآن کریم مثالها زد « وَ وَقَّتَ لَكُمُ الْآجَالَ » برای زندگی شما زمان ووقت معین قرار داد که این مدت کم ویا زیاد نخواهد شد زمانی که زمانش فرابرسد نه ساعتی جلو می افتد ونه تأخیر می افتد « ُ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُون‏ »([4]) « وَ أَلْبَسَكُمُ الرِّيَاشَ »  کلمه «ریاش» از ریشه «ریش» به معنای فاخر است و«لباس ریش» یعنی لباس فاخر خداوند لباسهای فاخررا بر تن انسانها پوشاند تااز یک سو آنهارا از زشتیها بپوشاند واز سوی دیگرباعث تن آرائی آنها شود اى فرزندان آدم، همانا ما لباسى كه موجب پوشاندن زشتی  شما ست و جامه‏ هايى كه به آن تن را بياراييد براى شما فرستاديم « يا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَيْكُمْ لِباساً يُوارِي سَوْآتِكُمْ وَ رِيشا »([5]) « وَ أَرْفَغَ لَكُمُ الْمَعَاشَ » کلمه «ارفغ»از «رَفغ»به معنای توسعه است یعنی خداوند زندگی  را برای شما توسعه داد و روزی پاک به انسان ارزانی کرد تا انسان خداوند متعال را عبادت کند واز وی اطاعت نماید ودر حقیقت با دادن روزی به بندگان به آنها کرامت فرمود « وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّيِّبات‏ »([6]) -انبیاء:22[1] -زمر:29[2] -زمر:27[3] -اعراف:34[4] -اعراف:26[5] -اسراء:70[6] https://eitaa.com/jorenab
صاحبدلی به مدرسه آمد ز خانقاه بشکست عهد صحبت اهل طریق را گفتم میان عالم و عابد چه فرق بود تا اختیار کردی از آن این فریق را گفت آن گلیم خویش بدر می‌برد ز موج وین جهد می‌کند که بگیرد غریق را https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
سیف بن عمیری می گوید صفوان گفت به خدمت حضرت امام صادق ( علیه السلام ) رسیدم به من فر مود : با این زیارت( زیارت عاشورا) مأنوس شو و به این دعا، دعا کن و زیارت نما من ضمانت می کنم برای هرکس که این زیارت را ازدور و نزدیک انجام دهدزیارتش مقبول و تلاشش مورد پذیرش و سلامش به حضرت می رسد  و محجوب نمیماند و حاجتش از طرف خداوند برآورده می شود و اورا نا امید نمی کند .                                                                 ای صفوان این زیارت را به این ضمانت از پدرم و پدرم از پدرش امام سجاد و آن حضرت از امام حسین و آن حضرت از برادرش امام حسن وآن حضرت از پدرش اما م امیرالمومنین ( علیهم السلام ) و آن حضرت از پیامبر اکرم ( صلی الله علیه واله و سلم ) و آن حضرت از حضرت جبریل و جبریل از خداوندیافتم و خداوند سوگند یاد کرده است هر کس امام حسین را به این زیارت – از دور یا نزدیک – زیارت کند زیارتش را قبول می کنم و درخواستش را می پذیرم و....                                         آنگاه صفوان می گوید حضرت به من فرمودای صفوان اگر حاجتی داری پس این زیارت را بخوان  و از خدا درخواست کن حاجت خود را خداوند اجابت خواهد کرد خداوند با لطف خویش نسبت به پیامبر ( صلی الله علیه وآله و سلم ) خلف  وعده نمی کند.                                                                      «قَالَ لِي صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع تَعَاهَدْ هَذِهِ الزِّيَارَةَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ زُرْ بِهِ فَإِنِّي ضَامِنٌ عَلَى اللَّهِ تَعَالَى لِكُلِّ مَنْ زَارَ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ أَنَّ زِيَارَتَهُ مَقْبُولَةٌ وَ سَعْيَهُ مَشْكُورٌ وَ سَلَامَهُ وَاصِلٌ غَيْرُ مَحْجُوبٍ وَ حَاجَتَهُ مَقْضِيَّةٌ مِنَ اللَّهِ بَالِغاً مَا بَلَغَتْ وَ لَا يُخَيِّبُهُ يَا صَفْوَانُ وَجَدْتُ هَذِهِ الزِّيَارَةَ مَضْمُونَةً بِهَذَا الضَّمَانِ عَنْ أَبِي وَ أَبِي عَنْ أَبِيهِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحُسَيْنِ عَنْ أَخِيهِ الْحَسَنِ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ الْحَسَنِ عَنْ أَبِيهِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ رَسُولِ اللَّهِ ص عَنْ جَبْرَئِيلَ ع مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ وَ جَبْرَئِيلَ عَنِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَضْمُوناً بِهَذَا الضَّمَانِ قَدْ آلَى اللَّهُ عَلَى نَفْسِهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَنَّ مَنْ زَارَ الْحُسَيْنَ ع بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ قُرْبٍ أَوْ بُعْدٍ وَ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاءِ قَبِلْتُ مِنْهُ زِيَارَتَهُ وَ شَفَّعْتُهُ فِي مَسْأَلَتِهِ بَالِغاً مَا بَلَغَ وَ أَعْطَيْتُهُ سُؤْلَهُ...... ثُمَّ قَالَ صَفْوَانُ قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع يَا صَفْوَانُ إِذَا حَدَثَ لَكَ إِلَى اللَّهِ حَاجَةٌ فَزُرْ بِهَذِهِ الزِّيَارَةِ مِنْ حَيْثُ كُنْتَ وَ ادْعُ بِهَذَا الدُّعَاءِ وَ سَلْ رَبَّكَ حَاجَتَكَ تَأْتِكَ مِنَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَيْرُ مُخْلِفٍ وَعْدَهُ وَ رَسُولُهُ ص بِمَنِّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ‌»([1])   782 مصباح المتهجد([1 @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
  سلام به امام حسین ( علیه السلام ) واهل بیت در ظاهر تسلیم شدن در برابر آنها و خود را مطیع آنان دانستن است؛ اما درحقیقت خود را تسلیم ذات حق نمودن است چرا که آنان خلیفه الهی هستند و تسلیم شدن دربرابر آنها یعنی گذشتن از مقام توکل و تفویض و رضا و رسیدن به  مقام تسلیم  که درآنجا چیزی نخواهدجز آنچه آنها بخواهند بلکه اساسا چیزی نخواهد مگر آنچه آنها بخواهند چرا که آنان چیزی جز آنچه خدا بخواهد نمی خواستند   لذا همانگونه که قران کریم فرشتگان را بندگان گرامی خدا می داند « عباد مکرمون »([1]) نسبت به اهل بیت نیز همین تعبیر آمده است . نبی اکرم ( صلی الله علیه وآله و سلم )فرمود :علی و فرزندش بندگان گرامی خداوند هستند «ان علیا و ولده عباد مکرمون »([2]) یعنی آنان چیزی نمی خواهند جز آنچه خدا بخواهد. ازینرو تسلیم اهل بیت بودن ؛  به ظاهر تسلیم خلیفه شدن است اما در واقع مطیع حق بودن است لذا لازم است مراحل شناخت نسبت به این ذوات مقدسه درست انجام شود تا روشن شود چگونه باید دربرابر آنان تسلیم بود                                         توضیح :  در شناخت  اهل بیت عصمت و طهارت ( علیهم السلام ) مراحل زیر باید طی شود ؛ 1- شناخت نسب آن ذوات مقدسه تا مشخص شود چه کسانی هستند و نسلشان پاک بوده و والدین و جد آنان از بهترین انسانهای رو ی زمین هستند، لذا ذکراوصاف متعدد در سلام بمنزله تعلیل برای سلام است به اینکه اگر به حسین بن علی ( علیه السلام ) سلام می دهیم برای آن است که خود از بهترین انسانهاست وبرگزیده الهی است و مادرگرامیش سرور زنان عالم است و پدربزرگوارش سیدالوصیین است و جد مکرمش اشرف انسان و برگزیده الهی است .                                                                    2- اینکه به آنها برای رسیدن به هدفی که خداوند برای انسانها در نظر گرفته است؛ نیازمند است .  توضیح آنکه؛     انسان از آن خداوند است وبه سوی  اوبازمی گردد « انا لله و انا الیه راجعون » ([3])لذا باید به خداوند متعال  پاسخگو باشد « وهم یسئلون » ([4]) و ذات اقدس الهی برای پیمودن درست این مسیر برگزیدگانی را قرار داد وبعد از ختم نبوت ، امامان معصوم ( علیهم السلام ) به عنوان مجریان احکام الهی از طرف ذات الهی منصوب شدند واگر کسی بخواهد مسیر درست راطی کند، چاره ای جز تبعیت از این برگزیده گان را ندارد لذا نبی اکرم ( صلی ا لله علیه وآله و سلم )فرمود : « ان مثل اهل بیتی کمثل سفینه نوح من رکبها نجا و من ترکها غرق» ([5]) و این حدیث شریف متضمن چند نکته است ازجمله آنکه همانطورکه تنها راه نجات در طوفان نوح سوار شدن بر کشتی بود، اینک تنها راه نجات، گذاشتن دست در دستان اهل بیت و پیروی ازدستورات آنهاست.                                                                   دیگر آنکه اهل بیت، ایصال به مطلوب میکنند نه ارائه طریق، چون ارئه طریق کار انبیاء است (که بمنزله آدرس دهی است) اما اهل بیت چون مجری احکام الهی هستند  دست انسان را گرفته و به مقصد می رسانند مشروط بر آنکه انسان دست در دستشان بگذارد و ازدستورات آنها پیروی نماید .                                      بنابراین تنها راه نجات ؛راه اهل بیت عصمت وطهارت  (علیهم السلام )است 3- نسبت به آنها احساس نیاز کند یعنی صرف شناخت نسب آنها و اینکه آنان تنها کسانی هستند که انسان مؤمن را به مقصد می برند کافی نیست، بلکه باید نسبت به آنها احساس نیاز کند وبداند و به این باور برسد که تنها راه نجات تبعیت ازین ذوات مقدسه است .                                                               4- درعمل از آنها تبیعت کند و دستورات آنها را بکار ببندد چرا که ایمان بدون عمل منجی نیست، بلکه هرگاه ایمان با عمل همراه شد نجات بخش خواهد بود.کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دهند خوشا بحالشان و عاقبت خوشی در انتظارشان هستند. «  الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ طُوبى‏ لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآب‏» ([6])       )انبیا ء: 26[1] 9 احتجاج ج 2 ص 438[2] ) بقره : 156[3] انبیاء : 23([4] )کتاب سلیم بن قیس هلالی ص 732 نشر الهادی 1415[5] رعد : 39( [6] @jorenab
نگاه به تاریخ در دو مرحله صورت می گیرد: 1-مرحله اول : برای آشنائی از سرگذشت آنهائیکه روزگاری چون ما در این عالم خاکی زندگی می کردند برگهای تاریخ را ورق میزنیم در این مرحله از نگاه با غمهای آنها غمگین و با شادیهای آنها شاد، با دشمنانشان دشمن و با دوستانشان دوست میشویم ، دراین مرحله کاملا احساس انسان تحریک می شود و آنچه بر آن قوم گذشته است بسان فیلمی از خاطره ما عبور می کند در این مرحله است که تک تک افراد موجود در صحنه بازشناسی می شوند ومسئولیتهای هر کدام از افراد مورد بررسی قرار می گیرد. تذکر، از آنجائیکه واقعه ای که ما آن را مورد بررسی قرار می دهیم سالها پیش از زمان ما اتفاق افتاده است آنکه ما را با احوال آنان آشنا می کند وقایع نگارانی هستند که حوادث تاریخی را ثبت می کنند و روشن است چقدر بی طرفی این تاریخ نگاران مهم و دارای اهمیت است. 2-مرحله دوم : بعد از آشنائی از زندگی و حالات آنها به قضاوت می نشینیم . در این مرحله یک شخص مورخ ومحقق محکمه ای تشکیل می دهد و از طرفین مخاصمه بازجوئی بعمل می آورد وسپس حکم می دهد تنها فرقی که با محکمه های معمولی دارد این است که در محکمه های معمولی طرفین دعوا حضوردارند و بطور شفائی سخن می گویند اما در اینجا برگهای تاریخ هستند که سخن می گویند، و اگر یک مورخ حقایق را دور از تعصب و بدون غرض و بی طرفانه ننویسد در اینجا محقق در مورد قضاوت خویش بخطا خواهد رفت و از آنجائیکه باید در این مرحله باید حکم داد برچنین شخص است بتمام اطلاعات موجود احاطه پیدا کند تا بتواند به نحو احسن حکم کند. این مرحله همان است که از آن به تحلیل تاریخ یاد میشود. این دو مرحله مواجهه با تاریخ درکلام نورانی حضرت امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در کتاب ارزشمند نهج البلاغه آمده است « أَيْ بُنَيَّ، إِنِّي وَ إِنْ لَمْ أَكُنْ عُمِّرْتُ عُمُرَ مَنْ كَانَ قَبْلِي فَقَدْ نَظَرْتُ فِي أَعْمَالِهِمْ وَ فَكَّرْتُ فِي أَخْبَارِهِمْ وَ سِرْتُ فِي آثَارِهِمْ حَتَّى عُدْتُ كَأَحَدِهِمْ، بَلْ كَأَنِّي بِمَا انْتَهَى إِلَيَّ مِنْ أُمُورِهِمْ قَدْ عُمِّرْتُ مَعَ أَوَّلِهِمْ إِلَى آخِرِهِمْ»؛ (فرزندم هرچند من به اندازه پیشینیان عمرنکردم اما درکردار آنها نظر افکندم و در اخبارشان اندیشیدم و درآثارشان سیر کردم تا آنجا که گویا یکی ازآنها شده ام بلکه با مطالعه تاریخ آنان گویا از اول تا پایان عمرشان با آنها بوده ام) آنگاه در مورد مرحله دوم می فرماید فَعَرَفْتُ صَفْوَ ذلِكَ مِنْ كَدَرِهِ، وَ نَفْعَهُ مِنْ ضَرَرِهِ، (پس قسمتهای روشن وشیرین زندگی آنان را ازدوران تیرگی شناختم و زندگی سودمند آنان را با دوران زیانبارشان شناسائی کردم)[1] هنگامیکه سیاه از سفید ، زیبا از زشت بازشناخته شد پرده ها کنار می رود و انسان ان حقیقت ناب که چه عامل و یا عواملی باعث صعود یا سقوط قومی شد را می یابد و با ان راه خود را روشن می کند [1] . نهج البلاغه نامه 31، https://eitaa.com/jorenab
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَاوَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ https://eitaa.com/jorenab
یافتن مقام محمود به بر کت سالار شهیدان متن:« وَ أَسْأَلُهُ أَنْ يُبَلِّغَنِي الْمَقَامَ الْمَحْمُودَ لَكُمْ عِنْدَ اللَّه‏» در این بخش زائرازخداوند درخواست می کند ؛حیات وی تا بدانجا ارزشمند گردد ،که همانطور که اهل بیت ضمن نجات خویش ،در پی نجات دیگران هستند،وی نیز بتواند علاوه بر رهایی خود از عالم ماده ؛دیگرانرا نیز به سر منزل مقصود سوق دهد. توضیح آنکه ؛مراد از مقام محمود ؛بنابه نقل مفسرین مقام شفاعت است؛مرحوم علامه در تفسیرگرانسنگ «المیزان » می نویسد :فریقین اتفاق دارند مبنی براینکه روایات فراوانی از نبی اکرم واهل بیت (علیه السلام)واردشده ؛مراد شفاعت است.المیزان، ج ۱۳ ، ص ۱۷ وکسی می تواند دستگیر دیگران باشد که خود؛ ازورطه هلاکت عالم ماده رهایی یافته باشد.پس زائری که چنین درخواستی ازخداوند متعال دارد ،می بایست درتربیت وتهذیب خویش تا بدانجا بکوشد که ،نه تنها خود را نجات دهد،بلکه دیگران را نیز ازگرفتارشدن نجات دهد.چنین امری زمانی ممکن است که انسان ،دستورات خداوند و رسول را بدرستی انجام دهد ؛تا درست تربیت شود؛ یعنی مؤدب به آداب الهی شود تا بتواند علاوه برخود؛دیگران را ازورطه هلاکت نجات دهد .پس کسی خود اسیرشهوات هوی وهوس است وعقل عملی وی اسیر شهوات است؛ شاید علم به گناه داشته باشد ،اما چون اسیراست مرتکب گناه می شود، چنین کسی خود اسیراست ؛ چگونه می تواند دیگران را از شهوات نجات دهد ؛ پس کسی می تواند چنین ادعایی داشته باشد که خود را از بند شهوات و هوی وهوس آزاد کرده باشد . 📚انوارکبری،ص۱۷۲ @jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
درسلام چند نکته نهفته است 1- زبانی که به سلام بازمی شود نباید آلوده به لغو و کلام بیهوده باشد یا حد اقل سعی کند ازگفتاربیهوده بدورباشد .                                                                                  3- باید ازگناه اجتناب نماید و گناهان زبانی مانند غیبت ، دروغ ، تهمت ، افتراء توهین مرتکب نگرددواساسااز هرگناهی بدورباشد زیرا گناهان ولو کوچک انسان را برگناهان بزرگ جری میکند و موجب شکستن حرمت احکام الهی می شود .                                                 این دونکته را می توان ازین آیه شریفه استنباط نمود که دربهشت نه لغو می شنوند ونه گناه  فقط سلام است « لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً » ([1]) پس همانطورکه دربهشت جای سلام است جای بیهوده گفتن و گناه نیست پس انسانی که میخواهد برای بهشت عمل نماید باید تمرین کند که بهشتی زندگی کند .                                                                    3- دلی که عاری ازکینه است میتواند سلام حقیقی را ابراز نماید چراکه همانطورکه گذشت سلام امر بهشتی است و دلهای بهشتیان ازکینه خالی است « وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ إِخْواناً عَلى‏ سُرُرٍ مُتَقابِلِين‏»([2])                                                                                    ازینرو بایدسعی کرد  دل ازکینه عاری باشد و ازخداوند همین را درخواست نماید « وَ لا تَجْعَلْ فِي قُلُوبِنا غِلًّا لِلَّذِينَ آمَنُوا»([3])                                                                              وقتی به سالار شهیدان  و یا اهل بیت عصمت و طهارت سلام داده می شود باید توجه داشت که ؛   1- آنها زنده هستند زیرا شهید زنده است « و لا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ قُتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُون‏» ([4]) هم ازآن جهت که شهید هستند زنده هستند هم ازآن جهت که ولی خداوند هستند زیرا اگر خود زنده نباشند نمی توانند به دیگران زندگی بدهند و سرّ زنده بودن شهید از آن جهت است که به دعوت آنان پاسخ مثبت داده است « يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُم‏» ([5])                                                                                   2- به زائر نزدیک هستند لذا صدای زائرخویش را می شنوند . در دعا یی که به عنوان اذن دخول مشاهد مشرفه آمده است زائر این دو حقیقت را به خود گوشزد میکند و می گوید ؛ من به حرمت صاحب این مشهد شریف درغیبتش اعتقاد دارم همانطورکه درحیاتش چنین بوده و می دانم رسول تو و جانشینان تو زنده بوده و نزد تو متنعمند و مقام وجایگاه مرامی بینند و کلام مرا می شنوند و جواب سلام مرا می دهند ومرا ازشنیدن کلام آنها محجوب ساختی درحالیکه فهم مرا با لذت بردن از مناجات آنها گشودی « اللَّهُمَّ إِنِّي أَعْتَقِدُ حُرْمَةَ صَاحِبِ هذَا الْمَشْهَدِ الشَّرِيفِ فِي غَيْبَتِهِ كَمَا أَعْتَقِدُها فِي حَضْرَتِهِ، وَأَعْلَمُ أَنَّ رَسُولَكَ وَخُلَفاءَكَ عَلَيْهِمُ السَّلامُ أَحْياءٌ عِنْدَكَ يُرْزَقُونَ، يَرَوْنَ مَقامِي، وَيَسْمَعُونَ كَلامِي، وَيَرُدُّونَ سَلامِي، وَأَ نَّكَ حَجَبْتَ عَنْ سَمْعِي كَلامَهُمْ، وَفَتَحْتَ بابَ فَهْمِي بِلَذِيذِ مُناجاتِهِمْ، ([6])                                          3- سلام به منزله تسلیم نمودن خود به اهل بیت عصمت وطهارت است پس کسی که خود را تسلیم آنان می سازد تا آنجا که می تواند می بایست از آنچه موجب نافرمانی آنها محسوب می شود اجتناب کند و تمام تلاش خویش را برای انجام فرامین و دستورات آنها فراهم کند .          ) واقعه : 26[1] )حجر : 47[2]  )حشر : 10[3] )آ ل عمران : 169[4] ) انفال : 24[5]  مفاتیح الجنان نشر اسوه ص 534( [6] https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا