#خطبه_غَرّا_هفت
فَأَحْصَاكُمْ عَدَداً » وتعداد شمارا میداند و هیچ چیزی خارج از حیطه قدرت واراده الهی نیست.
لذا در قرآن کریم می فرماید خداوند به شماره همه چیز در عالم آگاهی کامل دارد
« وَ أَحْصى كُلَّ شَيْءٍ عَدَداً»([1])
مرحوم خوئی می نویسد: با اینکه قبلا این وصف را ذکرکرده بود دوباره برای بیان تأکید ومبالغه ذکر فرمود
ونکته دیگری که اشاره می کند اینکه ذکر «احصی» کافی بود بر اینکه خداوند شمارش می کند ونیازی به ذکر «عددا» نبود ودر جوابش می نویسد ذکر عدد برای این است که بگوید علم الهی به مخلوقات به تفصیل است در حالی که «احصی» با اجمال نیز هم خوانی دارد ([2])
« وَ وَظَّفَ لَكُمْ مُدَداً فِي قَرَارِ خِبْرَةٍ وَ دَارِ عِبْرَةٍ »
برای شما زمانی معین کرد تا در آن مدت مشخص در محل آزمایش وخانه عبرت زندگی کنید
خداوند متعال برای مدتی معین انسان را در دنیا قرار داد ودنیا را زینت داد تاانسانها ازآن بهره ببرند و مورد آزمایش قرار بگیرند وروشن شود چه کسی بهتر ازدیگران کار می کند « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِينَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَيُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلا»([3])
« أَنْتُمْ مُخْتَبَرُونَ فِيهَا وَ مُحَاسَبُونَ عَلَيْهَا»
وشمادراین سراء مورد آزمایش قرار میگیرید وسپس برای اعمالی که انجام داده اید محاسبه می شوید
اینگونه نیست که انسان یله و رها باشد و با گذشت زمان افعالی انجام داد سخنی گفت ازبین برود و فراموش شود بلکه خداوند همه را به شماره در اورده و از انسان حساب خواهد کشید
هرآنچه در آسمانها و زمين است همه برای خداوند متعال است و اگر آنچه در دل داريد آشكار و يا مخفى كنيد همه را خدا وند متعال در محاسبه شما خواهد آورد، آن گاه هر كه را خواهد ببخشد و هر كه را خواهد عذاب كند، و خدا بر همه چيز تواناست« لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ فَيَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِير»([4])
-جن:28[1]
-شرح نهج البلاغه خوئی ج5 ص 356[2]
-کهف:7[3]
-بقره:284[4]
https://eitaa.com/jorenab
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ۱۰ نکته مهم که بهتر است درمورد واکسیناسیون بدانید
@Farsna
رهبر انقلاب: انقلابی بودن باید با عقلانیت همراه باشد
🔹در مدت خدمت و مسئولیت، همتتان را متمرکز کنید بر اینکه یک بازسازی انقلابی و البته عقلانی و فکورانه در همهی عرصههای مدیریتی انشاءاللّه بوجود بیاید.
🔹انقلابی بودن حتماً بایستی همراه باشد با عقلانیت که این شیوهی صحیح جمهوری اسلامی از اول کار تا امروز این بوده که حرکت انقلابی با حرکت اندیشهورزانه و عقلانی همراه باشد.
@Farsna
#بهای_بدن_انسان
در روایت آمده است بهای بدن شما بهشت است؛ آن را به چیز دیگری نفروشید:
«اما ابدانکم لیس لها ثمن الا الجنة فلا تبیعوها الا بها.»
( محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، دار الکتب الاسلامیه، ج 1، ص 190).
بعضی از بزرگان در شرح این حدیث شریف آورده اند:
مشتری خداست، فروشنده نفوس آدمی، مبیع ابدان، ثمن بهشت باقی، دنیا مکان تسلیم مبیع به بایع. به این بیع راضی شوید و مبیع را تسلیم کنید تا سود زیادی ببرید چون اگر مبیع به بایع تسلیم نشود و تلف شود بیع فسخ می شود... .
برخی گفته اند این که حضرت فرمود: «بهای بدن شما بهشت است؛ آن را به چیز دیگری نفروشید.» به این معناست که جان، قیمتی دارد که آن خود خداوند است. گویی امام چنین فرمود که ثمن بدن شما، بهشت و ثمن جان شما، خداوند است.( ملا محمد صالح مازندرانی، شرح اصول کافی، ج 1، ص 188.)
انسان اگر می خورد، برای آن است که زنده بماند و اگر به دیگری کمک می کند چنانچه فردی معتقد و متدین است، برای آن است که از خداوند متعال پاداش بگیرد و اگر فرد معتقدی هم نباشد برای آن است که روز تنگدستی اش به کمک او برخیزند. در حقیقت، دست یاری به سوی دیگران دراز می کند، تا دست کمک خواهی او، از طرف دیگران رد نشود و کاری را نمی توان نام برد که از انسانی صادر بشود، اما برای هدف و غرضی نباشد.
مرحوم شهید مطهری رحمه الله در این باره می نویسد:
«انسان در دنیا نمی تواند اکتساب نکند. انسان دائما در حال معامله است. یا مبادله ای که نتیجه اش خسران زیاد و عذاب الیم است به تعبیر قرآن یا مبادله ی که نتیجه اش سعادت ابدی است. امروزیها اصطلاحی دارند به نام «اصل تأثیر متقابل» و حرف خوبی هم هست که امروزه گفته اند. البته در گذشته هم می گفتند ولی امروزه بیشتر روی آن تکیه می کنند. اصل تأثیر متقابل معنایش این که در دنیا چیزی نیست که یک طرفه اثر بگذارد، همیشه تاثیرها دو طرفه است. درباره یک انسان هم مطلب همین است و ما با این عالم بیرونی در تأثیر متقابل هستیم.»
(مرتضی مطهری، مجموعه آثار، نشر صدرا، ج7، صص34-33.)
https://eitaa.com/jorenab
#اثبات_معاد_از_منظر_امام_خمینی
امام راحل رضوان الله تعالی علیه معتقداست
از دو راه فطری بودن معاد را می توان اثبات کرد:
یکم: انسان دنبال راحتی مطلق است و این را در همه ی اعصارمی توان مشاهده کردکه انسان به دنبال رسیدن به راحتی بدون زحمت است و آن گمشده را هر کس در چیزی می یابد و به آن تعلق می یابد، چنین راحتی در عالم نیست، همه لذتهای این عالم به همراه آلامی است کمرشکن ، درد و رنج و غصه و اندوه سرتا سر عالم را فرا گرفته و در تمام دوره های زندگی بشر یک نفر نیست که رنجش مساوی با راحتش باشد تا چه رسد به راحتی خالص. پس به ناچار عالمی باید باشد که این راحتی مطلق و بدون آمیختگی به زحمت در آن باشد و آن آخرت است.
دوم :انسان فطرتا طالب حریت و نفوذ اراده است و این عالم به گونه ای است که این حریت و نفوذ اراده درآن نیست، برای این که مواد این عالم و اوضاع این دنیا مزاجات آن و تنگی آن از حریت بشر تعصی دارد(= آن را برمی تابد.) پس باید عالمی باشد که اراده در آن نافذ باشد و مواد آن از اراده عصیان نکند.
پس با دو بال راحت طلبی و حریت خواهی که به حسب فطرت الهی
«فطرة الله فطر الناس علیها» (روم 30)
در انسان به ودیعه گذاشته شده است که انسان با آنها به ملکوت اعلی و قرب الهی پرواز کند.
(چهل حدیث / 186 و 187 نثر موسسه تنظیم آثار – چ 22، 1379)
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
هدایت شده از جرعه ناب
اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لاَ نَوْمٌ
(خداست که معبودی جز او نیست؛ زنده و برپادارنده است
نه خوابی سبک او را فرو میگیرد و نه خوابی گران)
لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ
(آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، از آنِ اوست)
مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَ مَا خَلْفَهُمْ
(کیست آن کس که جز به اذن او در پیشگاهش شفاعت کند؟
آنچه در پیش روی آنان و آنچه در پشت سرشان است میداند.)
وَ لاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء
(و به چیزی از علم او، جز به آنچه بخواهد، احاطه نمییابند.)
وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأَرْضَ وَ لاَ یَوُودُهُ حِفْظُهُمَا
(کرسی او آسمانها و زمین را در بر گرفته، و نگهداری آنها بر او دشوار نیست)
وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ
(و اوست بلند مرتبه و بزرگ)
https://eitaa.com/jorenab
حکمت۸۷
ارزش استغفار
وَ قَالَ علیه السلام عَجِبْتُ لِمَنْ يَقْنَطُ وَ مَعَهُ الِاسْتِغْفَار
اینکه
حضرت می فرماید :«تعجب می کنم از کسی که نا امید می شود درحالی که بااو استغفار است»
مراد این است که هرکس راه درست یعنی رفتن به سوی خداوند را انتخاب کند بن بستی پیدا نمی شود واگر در بین راه از مسیر منحرف شود با طلب آمرزش از حق دوباره می تواند راه را بدرستی ادامه دهد.
قرآن کریم می فرمایدای بندگانی که برخودظلم کرده اید از رحمت الهی نا امید نشوید همانا خداوند تمام گناهان را می بخشد بدرستیکه خداوند بخشنده ومهربان است
«قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»( زمر :53)
https://eitaa.com/jorenab
#توجه_خداوند_به_بندگان
اساس تربیت خداوند متعال این است که بندگان به سوی حضرت حق حرکت کنند لذا اگر غفلت و گناه مرتکب شدند راه بازگشت را برای آنها باز می کند
خداوند متعال با بنده گناه کار مدارا می کند تا او برگردد ودر روایات آمده است اگر کسی در بیابانی گرفتار شود وتمام توشه خودرا که آب وغذا در آن است گم کند بعد از آنکه از پیدا کردن آن ناامید شد سر به زمین می گذارد تا بخوابد چون نمیداند چه کند کسی میاید وتوشه اش را به او می دهد ومی گوید این مال شما ست اومی گوید بله برای من هست چنین انسانی چقدر خوشحال می شود خداوند متعال از بازگشت بنده اش بیشتر از چنین فردی خوشحال می گردد
«عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ الْحَذَّاءِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع أَلَا إِنَّ اللَّهَ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ حِينَ يَتُوبُ مِنْ رَجُلٍ ضَلَّتْ رَاحِلَتُهُ فِي أَرْضٍ قَفْرٍ وَ عَلَيْهَا طَعَامُهُ وَ شَرَابُهُ فَبَيْنَمَا هُوَ كَذَلِكَ لَا يَدْرِي مَا يَصْنَعُ وَ لَا أَيْنَ يَتَوَجَّهُ حَتَّى وَضَعَ رَأْسَهُ لِيَنَامَ فَأَتَاهُ آتٍ فَقَالَ لَهُ هَلْ لَكَ فِي رَاحِلَتِكَ قَالَ نَعَمْ قَالَ هُوَ ذِه فَاقْبِضْهَا فَقَامَ إِلَيْهَا فَقَبَضَهَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهُ أَفْرَحُ بِتَوْبَةِ عَبْدِهِ حِينَ يَتُوبُ مِنْ ذَلِكَ الرَّجُلِ حِينَ وَجَدَ رَاحِلَتَه»([1])
پس حلم الهی نه ازازین جهت است که– العیاذ بالله – نمی تواند کاری بکند ونه از باب این است که بنده را به حال خویش رها کرده است ونه ازین جهت است که بنده را در انجام گناه جری کند بلکه برای آن است که بنده حیا نموده وبسوی خالق خویش بر گردد
لذا حضرت در دعای ابوحمزه می فرماید
ستایش خداوندی را سزاست که چنان به من حلم می ورزد که گویا گناهی مرتکب نشدم
« وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي يَحْلُمُ عَنِّي حَتَّى كَأَنِّي لَا ذَنْبَ لِي»
(دعای ابوحمزه)
یعنی آنقدر نسبت به بندگان مدارا می کند که گویا بنده گناهی مرتکب نشده است
و بندگان باید قدر حلم الهی را بدانند و بسوی حق باز گردند
-بحارالانوار ج 6 ص 39[1]