جرعهنوش | علی احسانزاده
دو. دومین نکته که ارتباطی تنگاتنگ با نکتهی قبل دارد، پرهیز از #شخصیتزدگی و فردمحوری در دورههای مق
یکی دیگر از آثار فردمداری، نفی ناخواستهی میراث گرانِ علم و اندیشه در طول تاریخ پربار اسلامی است.
بیتردید، اگر امروز بزرگی از معاصرین، اندیشهای ژرف را به میدان افکار عرضه میکند یا حقیقتی زیبا را از میان معارف دینی اکتشاف مینماید، پای بر شانهی پیشینیان گذاشته تا توانسته به این گوهر دست یابد.
نادیدهگرفتن و یا کمارجنمایاندن آن مجاهدتها، مسیر پیشرفت دانش و فکر را میفراموشانَد و ما را از ریشهها منقطع میکند و با تصلب بر افراد، باب تولید و رشد را بر ما میبندد.
ما نباید به خیال خود با خیرخواهی، تاریخ اسلامی را به بنبست برسانیم و اندیشه را به ضد آن تبدیل کنیم.
راه رشد علم و #تولید_فکر، نقد علمیِ یافتهها و اندیشیدن در نقاط تازه یا از زوایایی جدید است.
اگر آنچه هست را مطلق بدانیم، و اعجاب به بزرگی دستآوردها، ما را از کاستی آنها غافل کند، عقب خواهیم رفت.
اندیشه آنگاه زنده است که به وادی نقد کشیده شود و عیار خود را نشان دهد. ابنسینا اگر فیلسوف بزرگی است، چون داشتهها را با قدرت اندیشه، تازه کرد و بر آنها افزود. حال اگر عظمت شیخالرئیس، مانع از نقد آراء فلسفی او شود، پس از چندی، دیگر فلسفهای نخواهیم داشت تا عظمتی برای ابنسینا در آن بماند. او از یک متفکر به یک افسانه بدون ارزش فلسفی تبدیل خواهد شد.
👈 با توجه به این نکته، راهکار چیست؟ چگونه میتوان در عین استفاده از آثار برترین اندیشمندان، ذهن نوآموز را به آنان وابسته نکرد؟
یکی از راهحلها، استفادهی همزمان از آثار چندی از آن فرزانگان است.
دیگری، ارائهی تصویری نسبتاً جامع از حقایق که موجب عظمتیافتن آن در نظر میشود و افقِ بایسته را از یک یا چند فرد، فراتر میبرد.
روان تشنهی ما را به جرعهای دریاب:
🆔https://eitaa.com/jorenush