✡️ یهود و رسانه
💠 پردهی هفتم: سال 1880
🔸 در واقع حرف اصلی را قبل از تمام موارد فوق و در سال 1880 گفتهاند:
🌐 در آمریکا #جان_سوئینتون (John Swinton)، روزنامهنگار برجستهی نیویورک، مهمان اصلی ضیافتی بود که توسط پیشتازان #صنف_روزنامهنگار به افتخار او برپا شده بود. یکی از افراد حاضر در مهمانی که نه از مطبوعات سررشته داشت و نه سوئینتون را میشناخت، برای سلامتی #روزنامهنگاران_مستقل باده مینوشد. سوئینتون از دست همکارانش خشمگین شده و میگوید:
1️⃣ «در این روزگار هیچ خبرنگار مستقلی در آمریکا وجود ندارد؛ شما میدانید و من هم این مسئله را میدانم. هیچ یک از شما جرأت ندارید نظر صادقانهی خود را بنویسید و خودتان از پیش میدانید اگر این کار کنید، نظر شما هرگز چاپ نخواهد شد.
2️⃣ هر هفته از طرف روزنامه به من دستمزد میدهند تا نظرات صادقانهی خودم را ننویسم. بقیهش ما هم به همین شکل حقوق میگیرند تا همین کار را کنید.
3️⃣ اگر هریک از شما آن قدر احمق باشد که نظرات صادقانهاش را مطرح کند به راحتی از کار اخراج میشود و باید به دنبال کار دیگری باشد. اگر من به خودم اجازه بدهم تا نظرات صادقانهام را تنها در یک نسخه از روزنامهام به چاپ برسانم، 24 ساعت طول نمیکشد که کسب و کارم را جمع میکنند.
4️⃣ شغل #روزنامهنگاری یعنی حقیقت را از بین بردن؛ یعنی به صراحت دروغ گفتن؛ یعنی گمراه کردن؛ بدگویی کردن و پیش پای ارباب پول و ثروت دم تکان دادن؛ یعنی برای یک لقمه نان، کشور و مردم خود را به چوب حراج زدن.
5️⃣ شما میدانید و من هم این را میدانم و این نوشیدن به سلامتی روزنامهنگاران مستقل، چقدر احمقانه است! ما آلتدست و دستنشاندهی ثروتمندان پشت صحنه هستیم. ما عروسک خیمهشببازی هستیم؛ آنها نخها را میکشند و ما هم میرقصیم. استعدادها، امکانات و زندگیمان، همهی دارایی این افراد است. ما روسپیهای اندیشمند هستیم.»
👉 goo.gl/kPxmUJ
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی: #یهود_و_رسانه
✡ تبلیغ جنبش رائلیان در فیلم پرومتئوس (٢)
👽 رائلیان و کلود وریلهون
1⃣ #کلود_وریلهون معروف به #رائل در ٢٠ سپتامبر ١٩۴۶ بهدنیا آمد. او که نتیجهٔ یک ارتباط نامشروع [بین مردی #یهودی و زنی ملحد] بود، بعد از تولد مخفیانه، به منزل پدریِ مادرش برده شد.
2⃣ بهعلت بیعلاقگی رائل به درس، مادرش بااجبار او را به مدرسه شبانهروزی فرستاد؛ در آنجا بود که از شدت تنهایی، بهقول خودش #شعر را کشف کرد. با رسیدن به سن ١۵سالگی مدرسه و خانه را ترک و به #خوانندگی کابارهها مشغول شد. چند سالی به خوانندگی #کابارهها مشغول بود، اما بعد از یک تصادف رانندگی، مسیر زندگیش را بهسمت #روزنامهنگاری مسابقات رالی تغییر داد. تا اینکه در تاریخ ١٣ دسامبر ١٩٧٣ ادعای پیامبری کرد:
3⃣ «در کنار آتشفشان دولاسولا در حال قدمزدن بودم که ناگهان در میان مه، چشمم به نور قرمزی افتاد که چشمک میزد … شیئی نزدیک به ٢٠متری بالای زمین در پرواز بود... یک بشقاب پرنده! … بعد موجودی با ١/٢٠متر قد، چشمان کمی بادامی شکل و موهای سیاه و بلند که ریش سیاه کمپشتی داشت از آن پیاده و به من نزدیک شد…».
4⃣ او ادعا کرد که بعد از این، همراه این موجود فضایی که او را #الوهیم خواند، به سفینه وارد شده است و الوهیم او را با حقایقی در مورد هستی آشنا کرده است و اینکه او مأمور رساندن پیام آنها به انسانها است. پس از این ادعا، در فرصت کوتاهی موفق به چاپ مکالماتش با الوهیم و همینطور شرکت در برنامههای تلویزیونی و برگزاری میتینگهایی با همین موضوع شد و در آخر جنبشی با نام #جنبش_مادک را پایهگذاری کرد. مادک به معنی حرکت برای خوشآمدگویی به الوهیم یا به قول او، #خالقین_انسانیت بود که چندی پس از شکلگیری به #جنبش_رائلیان تغییر نام پیدا کرد.
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
🇮🇷👉 @jscenter