✡ ریشهی بحران ریال (1)
1⃣ در توضیح علل التهابات اخیر #بازار_ارز به محدودیتهایی که اخیراً به زیان ایران در #دبی بهوجود آمده یا به عامل روانیِ جدی شدنِ احتمال خروج آمریکا از #برجام اشاره میشود. این موارد تنها میتوانند توضیح دهند که چرا التهابات اخیر بازار ارز در مقطع زمانی فعلی روی داده و نه مثلاً یک سال قبل. اما این پرسش که اساساً چرا #ریال تا این حد متزلزل است و هر چند سال یکبار ارزش آن با شدت بسیار زیاد در مقابل ارزهای خارجی سقوط میکند صرفاً با اتکا به موارد ذکرشده قابل توضیح نیست.
2⃣ ناگزیر بودن سقوط ارزش ریال در مقابل #دلار در اوج دورانی که مسئولین دولت حسن روحانی ظفرمندانه از مهار نرخ ارز بهعنوان دستاورد خود سخن میگفتند امری واضح و دانسته بود. بهعنوان مثال، آقای دکتر محمدحسین ادیب در شهریور 1395، در مصاحبهای گفتند: «رشد نجومی نقدینگی بزودی با یک سکته مالی در اثر افزایش نرخ ارز پایان مییابد. همهی سودی را که بانکها از ابتدای دوران روحانی به سپرده پرداخت کردهاند بزودی با افزایش نرخ ارز پس گرفته میشود».
3⃣ عامل اصلی مهار #نرخ_ارز در دوران روحانی نه #مذاکره با آمریکا و انعقاد برجام، که بالابردن #سود_سپرده بود تا نقدینگی در بانکها محصور شده و بازار ارز را ملتهب نکند. اما از آنجایی که بالابردن سود سپرده خود به رشد نقدینگی بیشازپیش دامن میزند، نرخ رشد نقدینگی در دوران روحانی حتی در مقایسه با دوران پرالتهاب احمدینژاد نیز بالاتر بود.
4⃣ بهعبارت دیگر ریشهی التهابات بازار ارز ایران نهتنها برطرف نشد که تشدید نیز گشت. ریشهی این التهابات بحران #ارزش_ریال است که خود حاصل عدم توازن بین رشد بخش واقعی اقتصاد ایران و رشد نقدینگی است. بخش واقعی اقتصاد ایران با ژیان حرکت میکند و #نقدینگی تولیدشده توسط نظام بانکی با فضاپیما. فاصلهی ایجادشده مابین این دو که ناشی از تفاوت سرعت حرکت آنها است شبحی است که خود را هر چند سال یکبار در قالب سقوط ارزش ریال نمایان میکند.
5⃣ اگر بخشهای واقعی و سالم اقتصاد ایران ظرفیت جذب و پذیرش بخش عمدهی نقدینگی خلق شده توسط #نظام_بانکی را داشته باشند، در اثر عوامل ثانویه چون جنگ روانی ترامپ، نقدینگی بازار ارز را ملتهب نکرده و ارزش ریال سقوط نمیکند.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (2)
1⃣ اما چه شد که #رشد_نقدینگی در ایران به وضع سرسامآور سالهای اخیر دچار گشت؟ عموماً پول ایران را در دو سطح پولپایه و نقدینگی به بحث میگذارند که اولی مستقیماً توسط #بانک_مرکزی خلق شده و دومی توسط کل #نظام_بانکی شامل بانکهای خصوصی و دولتی. نگاهی گذرا به روند رشد این دو مؤلفهی پولی نشان میدهد سالهای ابتدایی دهه 1380 نقطهی عطفی است که نرخ رشد نقدینگی با شتابی فزاینده از نرخ رشد پولپایه پیشی میگیرد. یعنی تا پیش از آن، این دو مؤلفهی پولی کموبیش همگام با یکدیگر افزایش مییافتند ولی به ناگاه نقدینگی با سرعتی بیش از سرعت خلق پولپایه ایجاد میشود.
2⃣ چه اتفاقی در آن سالها رخ داده که چنین نتیجهای را موجب شده است؟ عدهای تشکیل دولت احمدینژاد را، که از نظر زمانی تقریباً مقارن با این تحول است، بهعنوان علت آن ذکر میکنند. اما این تقارن زمانی را تنها در صورتی میتوان به رابطهی عِلّی-معلولی بدل کرد که تشکیل دولت احمدینژاد تغییری بنیادین در نظام بانکی ایران را موجب شده باشد.
3⃣ زمینهسازی برای بزرگترین تحول ساختاری در نظام بانکی ایران، که توان اثرگذاری فوق را داشته باشد، در سالهای پایانی دهه 1370 صورت پذیرفت. اجرای این تحول در سال 1380 آغاز شد و اول خرداد 1384، یعنی دو ماه پیش از تشکیل دولت احمدینژاد، این تحول تازه وجاهت قانونی یافت! این تحول چیزی نیست جز راهاندازی #بانکداری_خصوصی که الگوی نوینی برای مدیریت پول در ایران پایه گذاشت. وجه ممیزه این الگوی نوین با الگوی پیشین مشارکت بخش خصوصی در تولید نقدینگی است. بهعبارت دیگر با راهاندازی بانکداری خصوصی، نظام جمهوریاسلامی ایران حق انحصاری خود برای #مدیریت_پول را با بخش خصوصی شریک شد.
4⃣ این تفاوت ساختاری کاملاً علت پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پولپایه را توضیح میدهد. برای درک این موضوع میبایست حداقل به سه نکته مرتبط توجه کرد:
🔸اولاً، تا پیش از این بانک مرکزی و نهادهای دولتی میتوانستند بسیاری پارامترها از قبیل #نرخ_بهره یا #سود_سپرده را به صورت دستوری به بانکها، که آن زمان همه دولتی بودند، دیکته کنند. در الگوی جدید چنین چیزی ممکن نیست و بانک مرکزی نیازمند مکانیسمهای پیچیدهتری برای کنترل این پارامترها است که مستقیماً بر رشد نقدینگی اثرگذار هستند.
🔸ثانیاً، رابطهی مستقیمی وجود دارد بین نقدینگی خلق شده توسط یک بانک و سودی که آن بانک بهعنوان یک بنگاه اقتصادی کسب میکند. در نتیجه، بانکهای خصوصی که بنابهتعریف به دنبال کسب #سود بیشتر هستند، ذاتاً تمایل به افزایش هرچهبیشتر نقدینگی دارند.
🔸ثالثاً در الگوی جدید، بانکهای دولتی حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند در تعیین پارامترهای مهمی چون نرخ بهره و سود سپرده مستقل از بانکهای خصوصی و مطابق با مصالح دولت عمل کنند زیرا ورشکسته خواهند شد.
5⃣ به طور خلاصه، آنچه موجب پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پولپایه شده، رقابت بانکها بر سر خلق نقدینگی است. چنین رقابتی در نظامهای بانکی دیگر کشورهای دنیا نیز وجود دارد لیکن الزاماً چنین نقدینگیِ سرسامآوری را موجب نشده است. حتماً توضیحات فنی قابل قبولی برای چرایی تفاوت اثر بانکداری خصوصی بر رشد نقدینگی در کشورهای غربی، بهعنوان مثال، با ایران وجود دارد. اما بهراحتی قابلتصور است که پیاده کردن مکانیسمهای جاافتاده برای کنترل نقدینگی، هرچه باشند، مانع فنی ندارند. بنابراین مانع را میبایست در بُعد #سیاسی موضوع جویا شد.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter