✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (6)
1⃣ و اینگونه بود که حجم قابلتوجهی از آثار سینمایی در فاصلهی جنگ جهانی دوم، یعنی از سپتامبر ۱۹۳۹ میلادی تا سپتامبر ۱۹۴۵ میلادی، در سینماهای جهان به نمایش درآمد؛
2⃣ آثار سینمایی ویژهای همچون فیلم سینمایی دختر شماره ۲۱۷ (Girl No. ۲۱۷) که توسط ابرقدرت نوظهور شوروی ساخته میشد،
3⃣ و یا فیلمهایی نظیر سینمایی شکلات و سربازان (Chocolate and Soldiers) که امپراتوری ژاپن به تهیه و تولید آن مبادرت میورزید،
4⃣ و یا آثاری مانند یکی از جتهای ما گم شده است (One of Our Aircraft is Missing) که توسط امپراتوری بریتانیای کبیر تولید میشدند،
5⃣ و به تقابل با آثار سینمای آلمان نازی، یعنی فیلمهایی همچون سربازان فردا (Soldiers of Tomorrow) و خدمه دورا (The Crew of the Dora)
6⃣ و همچنین آثار سینمای ایتالیای فاشیسم یعنی فیلمهایی مانند سه خلبان (The Three Pilots) در عرصهی جنگ رسانهای میرفتند.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (7)
1⃣ #سینما طی جنگ جهانی دوم بهخوبی نشان داد که بهعنوان یک رسانهی کاملاً حرفهای، میتواند نقشی موثر در تحولات #جنگ برعهده گرفته و بهنحوی غیرقابل توصیف، نقش #آفندی (offensive) و #پدافندی (Defense) منحصر بهفردی را در عرصهی تحولات جنگی سرزمینی و فراسرزمینی خود ایفا نماید.
2⃣ این در حالی است که بیتردید میتوان محصول فرایند #جنگ_جهانی_دوم را رسمیّت یافتن ابرقدرتی ایالات متحده امریکا در معادلات بینالمللی و آغاز عصر جهان دو قطبی دانست.
3⃣ عصری که پیش از آن با پیداش #بلوک_شرق (Eastern Bloc) بر محور ابرقدرتی اتحاد جماهیر شوروی آغاز شده بود و با تثبیت ابرقدرتی آمریکا در فرایند جنگ جهانی دوم و تشکیل #بلوک_غرب (Western Bloc) بهرهبری این کشور و مبتنی بر #طرح_مارشال (Marshall Plan) در جهان شکلی ویژه پیدا نمود.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
🌐 دربارهی طرح مارشال:
👉 goo.gl/37FPY3
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (8)
1⃣ #جنگ_جهانی_دوم بهخوبی نشان داد که چگونه #جنگ را میتوان نقطهی عطف تاریخ ملتها دانست؛
2⃣ چگونه ملتها بهواسطهی جنگ مضمحل و نابود میشوند و چگونه اسباب ظهور و بروز تمدنیِ ملتهایی دیگر در جنگها رقم میخورد و از این جهت است که میتوان فاتح اصلی جنگ جهانی دوم را ایالات متحده امریکا دانست؛
3⃣ کشوری که در طول جنگ هیچگاه مورد هدف مستقیم کشوری قرار نگرفت و جُز واقعهی مشکوک #حمله_به_پرل_هاربر (Attack on Pearl Harbor)، حتی گلولهای به مرزهای سرزمینی آمریکا شلیک نگشت؛
4⃣ با این همه پیروز نهایی میدان جنگ، ایالات متحده بود و توانست بهنحوی فرصتطلبانه بر گردهی تمدنهای موجود اروپایی، ابرقدرتی خویش بر جهان را رقم زند؛
5⃣ ابرقدرتیِ ویژهای که شاید اصلیترین عامل در بروز آن بر دوش رسانهها و بالأخص صنعت سینمای آمریکا و #هالیوود_یهودی بود.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
🌐 روایت ویکیپدیا از حمله به پرل هاربر:
👉 goo.gl/3zLpJ8
🌐 نگاهی متفاوت به واقعهی پرل هاربر:
👉 goo.gl/ZZdcLQ
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (9)
1⃣ البته باید توجه داشت که #صنعت_سینما ی جهان بهصورتی گسترده و پویا در عرصهی جنگ جهانی دوم وارد شد.
2⃣ هنرمندان سینمایی نیز فعالیت طاقتفرسایی را در طول سالهای #جنگ متحمل گردیدند تا تعهد هنری را در راستای مقاصد تمدنیِ مطلوب خویش بروز دهند.
3⃣ در این میان بهطور ویژه سینمای کشورهای دخیل در فرایند #جنگ_جهانی_دوم، طی سالهای ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵ میلادی، حدود ۳۵۰ اثر سینمایی شاخص را تولید و به مخاطبان خود در سراسر جهان عرضه داشتند.
4⃣ که البته بیش از نیمی از این تعداد آثار متعلق به صنعت #سینمای_آمریکا میباشد.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (10)
1⃣ #آنگلوساکسونها ی آمریکایی برای فتحالفتوح در عرصهی جنگ جهانی دوم و رسمیت بخشیدن بر ابرقدرتیِ خود، بیش از آنکه از باروت و مهمات جنگی کمک گیرند، انبوهی از #آثار_سینمایی را روانهی اذهان جهانیان ساخته و فضای ذهنی ساکنان جهانی را به تسخیر خود درآوردند؛
2⃣ به عبارتی دیگر آمریکاییها برای رسمیت دادن بر ابرقدرتیشان، اگرچه در طی دوران #جنگ، هم سود سرشاری را از فروش تسلیحات برای خویش حاصل نموده و هم تسلیحات کشتار جمعی خود را بهصورتی کاملاً عملیاتی افتتاح کردند؛
3⃣ اما در این میان نقش اصلی در ترسیم ابرقدرتیِ ایالات متحده در عرصهی بینالملل محصول فعالیت هوشمندانهی #رسانهها ی آمریکایی و بالاخص #صنعت_سینما ی این کشور بود.
4⃣ #هالیوود توانست با ارائهی آثار هنری، ذهنیت جامعهی جهانی را بر باورپذیری ابرقدرتیِ این کشور متحول سازد و در عین حال به #انسان_آمریکایی چنین باوری را القا نماید که بر تمام جهانیان برتری دارد.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ صنعت سینما و حاکمیت موضوع جنگ (11)
1⃣ البته باید توجه داشت که جنگ جهانی دوم برای #رسانهها و بالأخص #صنعت_سینما ی جهان همچنان ادامه داشته و الهامبخش بسیاری از سینماگران در تولید آثار خود بوده است؛
2⃣ اما شاید در این میان صنعت سینمای آمریکا را بتوان اصلیترین نهاد در حفظ و پاسداشت میراث این جنگ خانمانسوز دانست.
3⃣ #هالیوود با رویکردی ویژه، همچنان به تولید آثار شاخصی همچون #نامههایی_از_ایوجیما (Letters from Iwo Jima) و #خط_قرمز_باریک (The Thin Red Line) و #دم_قرمزها (Red Tails) و دهها اثر دیگر مبادرت میورزد که هریک در صدد القای مقاصد رسانهای مختص به خود هستند.
4⃣ البته در این میان ترسیم #مظلومیت_قوم_یهود یکی از اصلیترین کارویژههای صنعت سینمای امریکا بعد از جنگ دوم جهانى بوده که طی هفتاد سال هیچگاه به فراموشی سپرده نشد.
5⃣ [این یهودنوازی] همچنان بهعنوان یکی از مهمترین اولویتهای رسانههای آمریکایی در آثار شاخصی همچون #پیانیست (The Pianist) و #فهرست_شیندلر (Schindler’s List) و… ظهور و بروز مییابد.
✍ دکتر موسی اسماعیلنژاد
📖 متن کامل مقاله در سایت اندیشکده:
👉 goo.gl/Vu5uZS
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
🔸 هشتگ اصلی : #رسالت_گمشده
✡ ریشهی بحران ریال (1)
1⃣ در توضیح علل التهابات اخیر #بازار_ارز به محدودیتهایی که اخیراً به زیان ایران در #دبی بهوجود آمده یا به عامل روانیِ جدی شدنِ احتمال خروج آمریکا از #برجام اشاره میشود. این موارد تنها میتوانند توضیح دهند که چرا التهابات اخیر بازار ارز در مقطع زمانی فعلی روی داده و نه مثلاً یک سال قبل. اما این پرسش که اساساً چرا #ریال تا این حد متزلزل است و هر چند سال یکبار ارزش آن با شدت بسیار زیاد در مقابل ارزهای خارجی سقوط میکند صرفاً با اتکا به موارد ذکرشده قابل توضیح نیست.
2⃣ ناگزیر بودن سقوط ارزش ریال در مقابل #دلار در اوج دورانی که مسئولین دولت حسن روحانی ظفرمندانه از مهار نرخ ارز بهعنوان دستاورد خود سخن میگفتند امری واضح و دانسته بود. بهعنوان مثال، آقای دکتر محمدحسین ادیب در شهریور 1395، در مصاحبهای گفتند: «رشد نجومی نقدینگی بزودی با یک سکته مالی در اثر افزایش نرخ ارز پایان مییابد. همهی سودی را که بانکها از ابتدای دوران روحانی به سپرده پرداخت کردهاند بزودی با افزایش نرخ ارز پس گرفته میشود».
3⃣ عامل اصلی مهار #نرخ_ارز در دوران روحانی نه #مذاکره با آمریکا و انعقاد برجام، که بالابردن #سود_سپرده بود تا نقدینگی در بانکها محصور شده و بازار ارز را ملتهب نکند. اما از آنجایی که بالابردن سود سپرده خود به رشد نقدینگی بیشازپیش دامن میزند، نرخ رشد نقدینگی در دوران روحانی حتی در مقایسه با دوران پرالتهاب احمدینژاد نیز بالاتر بود.
4⃣ بهعبارت دیگر ریشهی التهابات بازار ارز ایران نهتنها برطرف نشد که تشدید نیز گشت. ریشهی این التهابات بحران #ارزش_ریال است که خود حاصل عدم توازن بین رشد بخش واقعی اقتصاد ایران و رشد نقدینگی است. بخش واقعی اقتصاد ایران با ژیان حرکت میکند و #نقدینگی تولیدشده توسط نظام بانکی با فضاپیما. فاصلهی ایجادشده مابین این دو که ناشی از تفاوت سرعت حرکت آنها است شبحی است که خود را هر چند سال یکبار در قالب سقوط ارزش ریال نمایان میکند.
5⃣ اگر بخشهای واقعی و سالم اقتصاد ایران ظرفیت جذب و پذیرش بخش عمدهی نقدینگی خلق شده توسط #نظام_بانکی را داشته باشند، در اثر عوامل ثانویه چون جنگ روانی ترامپ، نقدینگی بازار ارز را ملتهب نکرده و ارزش ریال سقوط نمیکند.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (2)
1⃣ اما چه شد که #رشد_نقدینگی در ایران به وضع سرسامآور سالهای اخیر دچار گشت؟ عموماً پول ایران را در دو سطح پولپایه و نقدینگی به بحث میگذارند که اولی مستقیماً توسط #بانک_مرکزی خلق شده و دومی توسط کل #نظام_بانکی شامل بانکهای خصوصی و دولتی. نگاهی گذرا به روند رشد این دو مؤلفهی پولی نشان میدهد سالهای ابتدایی دهه 1380 نقطهی عطفی است که نرخ رشد نقدینگی با شتابی فزاینده از نرخ رشد پولپایه پیشی میگیرد. یعنی تا پیش از آن، این دو مؤلفهی پولی کموبیش همگام با یکدیگر افزایش مییافتند ولی به ناگاه نقدینگی با سرعتی بیش از سرعت خلق پولپایه ایجاد میشود.
2⃣ چه اتفاقی در آن سالها رخ داده که چنین نتیجهای را موجب شده است؟ عدهای تشکیل دولت احمدینژاد را، که از نظر زمانی تقریباً مقارن با این تحول است، بهعنوان علت آن ذکر میکنند. اما این تقارن زمانی را تنها در صورتی میتوان به رابطهی عِلّی-معلولی بدل کرد که تشکیل دولت احمدینژاد تغییری بنیادین در نظام بانکی ایران را موجب شده باشد.
3⃣ زمینهسازی برای بزرگترین تحول ساختاری در نظام بانکی ایران، که توان اثرگذاری فوق را داشته باشد، در سالهای پایانی دهه 1370 صورت پذیرفت. اجرای این تحول در سال 1380 آغاز شد و اول خرداد 1384، یعنی دو ماه پیش از تشکیل دولت احمدینژاد، این تحول تازه وجاهت قانونی یافت! این تحول چیزی نیست جز راهاندازی #بانکداری_خصوصی که الگوی نوینی برای مدیریت پول در ایران پایه گذاشت. وجه ممیزه این الگوی نوین با الگوی پیشین مشارکت بخش خصوصی در تولید نقدینگی است. بهعبارت دیگر با راهاندازی بانکداری خصوصی، نظام جمهوریاسلامی ایران حق انحصاری خود برای #مدیریت_پول را با بخش خصوصی شریک شد.
4⃣ این تفاوت ساختاری کاملاً علت پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پولپایه را توضیح میدهد. برای درک این موضوع میبایست حداقل به سه نکته مرتبط توجه کرد:
🔸اولاً، تا پیش از این بانک مرکزی و نهادهای دولتی میتوانستند بسیاری پارامترها از قبیل #نرخ_بهره یا #سود_سپرده را به صورت دستوری به بانکها، که آن زمان همه دولتی بودند، دیکته کنند. در الگوی جدید چنین چیزی ممکن نیست و بانک مرکزی نیازمند مکانیسمهای پیچیدهتری برای کنترل این پارامترها است که مستقیماً بر رشد نقدینگی اثرگذار هستند.
🔸ثانیاً، رابطهی مستقیمی وجود دارد بین نقدینگی خلق شده توسط یک بانک و سودی که آن بانک بهعنوان یک بنگاه اقتصادی کسب میکند. در نتیجه، بانکهای خصوصی که بنابهتعریف به دنبال کسب #سود بیشتر هستند، ذاتاً تمایل به افزایش هرچهبیشتر نقدینگی دارند.
🔸ثالثاً در الگوی جدید، بانکهای دولتی حتی اگر بخواهند هم نمیتوانند در تعیین پارامترهای مهمی چون نرخ بهره و سود سپرده مستقل از بانکهای خصوصی و مطابق با مصالح دولت عمل کنند زیرا ورشکسته خواهند شد.
5⃣ به طور خلاصه، آنچه موجب پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پولپایه شده، رقابت بانکها بر سر خلق نقدینگی است. چنین رقابتی در نظامهای بانکی دیگر کشورهای دنیا نیز وجود دارد لیکن الزاماً چنین نقدینگیِ سرسامآوری را موجب نشده است. حتماً توضیحات فنی قابل قبولی برای چرایی تفاوت اثر بانکداری خصوصی بر رشد نقدینگی در کشورهای غربی، بهعنوان مثال، با ایران وجود دارد. اما بهراحتی قابلتصور است که پیاده کردن مکانیسمهای جاافتاده برای کنترل نقدینگی، هرچه باشند، مانع فنی ندارند. بنابراین مانع را میبایست در بُعد #سیاسی موضوع جویا شد.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (3)
1⃣ بهطور خاص باید دید چه تفاوتی است بین نسبت #قدرت_سیاسی و #بانکداران در ایران با همین نسبت در دیگر کشورهای دنیا که #بانکداری_خصوصی، افسارگسیختگی نقدینگی را موجب نشده است. در کشورهای غربی که الگوی بانکداری خصوصی حداقل طی چندین دههی گذشته مطلقاً افسارگسیختگی مشابهی در خلق نقدینگی به بار نیاورده است، برجستهترین بانکداران گرچه عمدتاً سِمَت رسمی در حکومت ندارند ولی قدرت برتر و بلامنازع سیاسی محسوب میشوند تا جایی که صاحبمنصبان در سطوح عالی سیاسی یا مهرهی ایشان هستند یا ناگزیر از اینکه در هماهنگی با ایشان عمل کنند.
2⃣ در مورد ایران ولی وضع سراسر متفاوت است. با وقوع انقلاباسلامی در سال 1357، بخش عمدهی افرادی که در سطوح عالی قدرت رسمی قرار گرفتند نه برکشیدگان نظام بانکی که پیروان سیاسی آیتالله خمینی (ره) بودند. البته به تدریج برخی مناصب مهم و کلیدی در سطوح بالای قدرت رسمی توسط عوامل #شبکه_زرسالاری_جهانی، که تحت سیطرهی بزرگترین بانکداران جهان است، فتح گردید. لیکن هنوز برخی مناصب بهویژه بالاترین سطح قدرت رسمی، که اختیارات حیاتی و سرنوشتسازی در امور نظامی و سیاستخارجی را شامل میشود، در اختیار افرادی است که مشخصهی اصلیشان تعلقخاطر به انقلاباسلامی است.
3⃣ ولی بانکداری خصوصی در ایران نتیجهی سفر یک هیئت بلندپایهی #انگلیسی به ایران در تیرماه 1378 بود که آقای عبدالله شهبازی سازماندهی آن را کار «کمپانی مالی #کلینورت_بنسون، از سرشناسترین کمپانیهای وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا» میدانند و نقطهی کانونی #شبکه_مافیایی عظیمی که «در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سِر #شاپور_ریپورتر دلال و کارگزار اصلی آن در ایران بود و در جهان به عنوان مهمترین کانون اقتصادی و مالی #صهیونیستی شناخته میشود». مهمترین بانک این شبکه عظیم جهانی بانک «اچ. اس. بی. سی.» است که مدیر شعبهی دُبی آن، یعنی #پرویز_عقیلی_کرمانی، #بانک_کارآفرین را در سال 1380 به عنوان اولین #بانک_خصوصی ایران تاسیس نموده و 11 سال نقش مدیرعامل آن را ایفا نمود.
4⃣ نتیجه آنکه بانکداری خصوصی در ایران توسط متنفذترین #کانون_قدرت_جهانی تأسیس شده که انقلاباسلامی در تعارض تام با آن به پیروزی رسیده است. همین نکته، تفاوت بنیادینِ بانکداری خصوصی در ایران است با بانکداری خصوصی در دیگر کشورهایی که این کانون مالی-سیاسی در بالاترین سطوح قدرت رسمی خود را تثبیت نموده. بهعبارت دیگر اگر شدت التهابآفرینی بانکداری خصوصی در ایران تا این حد از بسیاری کشورهای غربی بالاتر است، علتِ آن تعارضی است که بین وفاداران به انقلاباسلامی در نظام حاکم بر ایران با متنفذترین کانون قدرت جهانی که بلاشک تحت سیطرهی بانکداران جهانوطن #یهودی و همپیمانان ایشان است، وجود دارد.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (4)
1⃣ با توجه به این تعارض بنیادین:
🔸اولاً راهاندازی #بانکداری_خصوصی در ایران برای #شبکه_زرسالاری_جهانی بدون داشتن عواملی که نقش کارگزار این شبکهی عظیم فراملی را درون جمهوریاسلامی ایران ایفا کنند میسر نبوده است.
🔸ثانیاً، خروجی سیاسی این تحول بنیادین در نظام پولی ایران جز به سود همین شبکهی جهانیِ قدرت نمیتواند باشد.
2⃣ یکی از انواع خروجی سیاسی این تحول، برکشیده شدن مدیرانی در بخش دولتی است که یا مستقیماً عامل این شبکهی جهانیِ قدرت هستند یا با عوامل ایشان نوعی همپیمانی دارند. بهعنوان مثال، #ولیالله_سیف که سالها از مدیران بانکی بخش دولتی بوده است و در زمان ریاست او بر بانک صادرات اولین #اختلاس تاریخ جمهوریاسلامی در این بانک رقم خورده است، بههمراه #پرویز_عقیلی_کرمانی از اعضای هیئتمدیره #بانک_کارآفرین بوده درست در همان زمانی که این بانک بهعنوان اولین بانک خصوصی ایران تاسیس گردید. و امروز شاهد هستیم که سیف به بالاترین جایگاه مدیریتی در #نظام_بانکی ایران برکشیده شده است.
3⃣ نقش اینگونه افراد بهویژه از این جهت حائز اهمیت است که اساساً بانکداری خصوصی در ایران با نقض صریح اصل 44 #قانون_اساسی راهاندازی شد. از سال 1380 تا سال 1384 که چهار بانک خصوصی به نامهای «کارآفرین»، «اقتصاد نوین»، «سامان» و «پارسیان» در ایران آغاز به کار نمودند، مطلقاً هیچ توجیه حقوقی برای بانکداری خصوصی، که توسط اصل 44 قانون اساسی منع شده است، وجود نداشت. فقط در سال 1384 است که با تصویب «سیاستهای کلی اصل 44» در مجمع تشخیص مصلحت نظام، بانکداری خصوصی وجاهت قانونی یافت.
4⃣ با توجه به منع قانونی ذکرشده، راهاندازی بانک خصوصی در بازه زمانی 1380 تا 1384 علیالقاعده میبایست تصمیمی پرمخاطره برای هر سرمایهگذاری باشد. چطور سرمایهگذاران و مؤسسان چهار بانک فوق چنین ریسک بزرگی را پذیرفتند؟! جز این نیست که مؤسسان این چهار بانک بهنحوی و از طرقی، که الزاماً در دسترس هر سرمایهگذاری نیست، از قانونی و عادیشدن بانکداری خصوصی در آیندهی نزدیک اطمینانخاطر داشتهاند. با توجه به نقش برجستهی #نظام_بانکی، دولت و مجمعتشخیص مصلحت نظام در زمینهچینی برای قانونیشدن بانکداری خصوصی، میبایست به دنبال پیوندهایی بود که در این نهادها با سرمایهگذران اصلی و اعضای هیئتمدیرهی این چهار بانک وجود داشته است.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (5)
1⃣ گرچه بهدلیل محدودیت اطلاعات، اشاره به مهمترین نمونهی این پیوندها برای من مقدور نیست، ولی بهعنوان گواهی هرچند کوچک بر ادعای فوق میتوان موردی را در خصوص #بانک_سامان ذکر کرد. زمان تأسیس این بانک، سهامداران ارشد، فرزندانِ #سیدعلی_خاتمی، برادر و رئیسدفتر رئیسجمهور، را با سهمی بسیاراندک با خود شریک نمودند. قطعاً اگر انتساب این افراد به رئیسجمهور نبود، مالکان بانک «سامان» انگیزهای برای شراکت با ایشان نداشتند. در واقع، این شراکت به مؤسسانِ بانک، نوعی دسترسی و اطمینانخاطر از امکانِ هماهنگشدن دفتر رئیسجمهور با تأسیس #بانک_خصوصی را میداده در زمانی که بانکداری خصوصی در تضاد صریح با قانوناساسی قرار داشت.
2⃣ یا بهعنوان نمونهای دیگر، و البته مهمتر، نقش محوری #جلال_رسولاف را میتوان ذکر کرد در تأسیس #بانک_کارآفرین و #بانک_اقتصاد_نوین که از نظر تقدم زمانی به ترتیب اولین و سومین بانکهای خصوصی کشور هستند. رسولاف از مدیران ارشد بانکی جمهوری اسلامی ایران بوده و سابقهی ریاست بر #بانک_کشاورزی را در دهه 1370 دارا است. بههمین دلیل وی حتماً از ارتباطات وسیعی با مسئولین مرتبط با #نظام_بانکی بهرهمند بوده است. (*)
3⃣ درهمتنیدگی مدیران بانکیِ بخش خصوصی با نظام سیاسی البته محدود به دورانِ پیش از قانونیشدن #بانکداری_خصوصی نبوده است. یکی از اولین اقدامات جنجالی احمدینژاد سخنرانی او در 12 مهرماه 1385 در جمع مردم نظرآباد بود. او در این سخنرانی گفت:
🔸«به کسانی که وامهای کلان گرفتهاند و با قلدری نمیخواهند بازگردانند میگویم اگر تا 15 روز دیگر تکلیف خود را مشخص نکنند بهعنوان خدمتگزار ملت، اسامی آنها را اعلام میکنم».
🔸و درست پس از دو هفته مدیرعامل «پارسیان» توسط بانک مرکزی برکنار شد. اما به فاصله اندکی پس از این، احمدینژاد طی حکمی او را بهعنوان عضو «شورای تدوین برنامه پنجم توسعه» منصوب کرد!
🔸اینگونه فعلوانفعلات نشاندهنده حمایتهایی است که از سران بانکداری خصوصی در سطوح بالای هرم قدرت سیاسی صورت میگیرد، فارغ از اینکه شعار مسئولینِ حمایتکننده «توسعه اقتصادی» باشد یا «مبارزه با دانهدرشتهای اقتصادی»!!
(*) رسولاف همچنین از اعضای جمع معینی از مدیران مالی جمهوریاسلامی است که از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با #عباس_آخوندی داشتهاند. از اینرو، چهبسا ریشهی خیلی از مشکلات و مسائل بغرنج بازار مسکن و مستغلات را در حوالی همین مدیران مالی باید جویا شد که بین بخش دولتی و بخش خصوصی در رفتوآمد هستند.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (6)
1⃣ پیامدهای سیاسی #بانکداری_خصوصی محدود به پیوند مقامات سیاسی و بانکداران، که نمونههایی از آن در بالا ذکر شد، نیست بلکه مانیپولاسیون سیاسی در سطحی بسیار کلانتر را نیز شامل میشود. همه به خاطر دارند که حسن روحانی در انتخابات 1392 وجهممیزه اصلی خود با دیگر نامزدهای ریاستجمهوری را توان و اراده خود برای رفع #تحریمهای_هستهای (بهعنوان عامل اصلی التهابات و نابسامانیهای اقتصادی دوسال پایانی دولت احمدینژاد) عنوان میکرد. وضع نابسامان اقتصادی دوران احمدینژاد برای اولین بار با سقوط 80 درصدی ارزش ریال در مقابل دلار در سال 1390 نمود بیرونی یافت و برای عامهی مردم ملموس شد.
2⃣ توجه به تاریخ تصویب اصلیترین و موثرترین تحریمهای هستهای نشان میدهد علت اصلی التهابات بازار ارز در دوران احمدینژاد، برخلاف تصور غالب در افکار عمومی و البته بخش بزرگ، مهم و موثری از الیت سیاسی، چیزی غیر از این #تحریمها بودهاند. «تحریمهای بانکی ایران» در پایان اسفند 1390 و «تحریم فروش نفت اتحادیه اروپا» در مهرماه 1391 به تصویب رسیدند که هر دوی این تاریخها پس از شروع سقوط ارزش ریال بودند. آقای دکتر ادیب در فروردین 1391 با مقایسه آمار سالهای 1389 و 1390 متذکر شدند که علت سقوط ارزش ریال در سال 1390 نه عرضهی کمِ دلار، که میتوانست تابع تحریمهای هستهای باشد، بلکه سیاستهای ریالی بانک مرکزی در زمستان 1389 بوده که اثر خود را حدود 12 ماه بعد در زمستان 1390 بروز دادند.
3⃣ در پایان دوران احمدینژاد، به دلایل متعدد، پرونده هستهای ایران به وضعیت بغرنجی دچار شده بود که زمینهی خوبی برای قهرمانسازی از شخصیتهای کلیدی در سپهر سیاسی ایران فراهم میکرد. بهعنوان مثال، آقای عبدالله شهبازی انتظار داشتند «گرههای کوری» به دست «شخصی» گشوده شود و او «به چنان دستاوردهایی نائل» بیاید «که به سرمایه کافی برای صعود وی به مقام ریاستجمهوری بدل شود». اما قرعه به نام #حسن_روحانی زده شده بود.
4⃣ همزمانی این التهابات با تحریمهای هستهای به برخی جریانات سیاسی این امکان را داد تا ریشهی مشکلات اقتصادی را در افکار عمومی و نزد الیت سیاسی، برنامهی هستهایِ ایران تصویر کنند نه سیاستهای پولی مخربِ #نظام_نوین_بانکی.
5⃣ بر پایهی همین تصور کاذب ولی غالب در افکار عمومی، زمینهی صعود حسن روحانی به ریاستجمهوری فراهم آمد، «گره کور» پرونده هستهای در زمان ریاستجمهوری وی به لطف کانونهای همپیمان در غرب باز شد و با انقعاد #برجام از او تصویر یک #منجی برای ایرانیان ایجاد گردید. اغراق نیست اگر بگوییم ارتقای جایگاه سیاسی حسن روحانی در هرم قدرت و البته جایگاه وی نزد بخش بسیار موثری از الیت سیاسی ایران حاصل یک مانیپولاسیون بزرگ سیاسی است که خمیرمایه آن را #نظام_پولیِ جدیدی فراهم کرد که متنفذترین #شبکه_جهانی_قدرت، در تعارض با انقلاباسلامی، به نظام جمهوریاسلامی ایران تحمیل نمود.
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter
✡ ریشهی بحران ریال (7)
1⃣ بخشی از طرفداران دولت حسن روحانی التهابات اخیر #بازار_ارز را توطئهای علیه دولت دانستند و یکی از روزنامههای حامی او در همین راستا #کودتای_ارزی را بهعنوان تیتر یک خود انتخاب نمود!
2⃣ ولی همانطور که از مطالب بالا برمیآید توطئه نه محدود به التهابات مقطعی بازار ارز است و نه صرفاً قوه مجریه را هدف گرفته است. توطئهی اصلی نه در فروردین 1397 که در سالهای پایانی دهه 1370 با زمینهچینی برای تغییر الگوی #مدیریت_پول کلید خورده است. تغییر الگویی که از سهم دولت و بانک مرکزی در #خلق_پول تا حد بسیار زیادی کاسته و سهم بسیار بزرگی به بانکهایی اعطا کرده است که حداقل در بدو امر توسط اصلیترین کانون معارض با انقلاباسلامی تاسیس شدهاند.
3⃣ با توجه به نقش خطیر مدیریت پول در اِعمال حاکمیت، بیراه نیست که راهاندازی #بانکداری_خصوصی در ایران توسط #شبکه_زرسالاری_جهانی را #کودتا ی جزئی ولی مهم علیه #کلیت_نظام برآمده از انقلاباسلامی بدانیم.
4⃣ با درنظرگرفتن ظرفیتهای فراوانی که این تحولِ شبهکودتایی برای دستکاری سیاسی به بنیانگذاران آن میدهد، بجاست که بپرسیم غایت پیامدهای سیاسی این شبهکودتا چه میتواند باشد. تعارض تامی که بین انقلاباسلامی از یکسو و شبکه زرسالاری جهانی از سوی دیگر وجود دارد، جای شکّی باقی نمیگذارد که هدف غائی بنیانگذاران بانکداری خصوصی در ایران #تسخیر جمهوریاسلامی ایران از درون است...
✍ مجید مکی
✅ اندیشکده مطالعات یهود:
👉 @jscenter