کاش دستمو بگیری و بگی اینا همهش خوابه
که اگه خواب نباشه خیلی ملال و بد قسمتم، خیلی.
میز اگه بودم خاک گرفته بودم، کاغذ اگه بودم سیاه شده بودم، گل اگه بودم خشک شده بودم، فقط نمیدونم چرا آدمیزادم و همچنان نفس میکشم.
یه کاپ هم بدید دستِ اینایی که بد دهنی میکنن و فکر میکنن خیلی آدمای گنگ و خاکستریای هستن. شاید عقدههای کودکیشون آروم گرفت.
آزمون ورودی بده، برو باشگاه، روتین پوستی از دستت در نرهها، درس بخون، نهایی رو حواست باشه، کنکور بده، خوش اخلاق باش.
زندگی بعد از ۱۲ سالگی وارد یه چرخه بیپایان خستگی میشه.