eitaa logo
ثقلین و دیگر هیچ...
325 دنبال‌کننده
46 عکس
43 ویدیو
0 فایل
احادیث حضرات معصومین صلوات الله علیهم اجمعین، همراه با متن عربی و ذکر منبع
مشاهده در ایتا
دانلود
(6) (بخش هشتم) مگر نام علی در قرآن آمده است که آن عالمِ مسیحی، خطاب به امیرالمؤمنین علیه‌السلام گفت: نام شما در قرآن علی است؟! چنانچه در مطلب قبل بیان شد، راهب رومی، خطاب به امیرالمؤمنین گفت که در منابع خود خوانده است که نام جانشین پیامبر خاتم در قرآن، علی است. حال ببنیم آیا نام امیرالمؤمنین با عنوان علی در قرآن ذکر شده یا خیر. بله، در هیچ جای قرآن، نام امیرالمؤمنین علیه‌السلام به صراحت، به عنوان جانشین رسول خدا صلی‌الله‌علیه نیامده (که دلایل متعدد و خاص خودش را دارد که در ادامه به برخی از آن‌ها اشاره خواهد شد)، اما این به این معنا نیست که نام حضرت، مطلقاً در قرآن نیامده است! در ذیل دو آیه‌ای که در آن نام مولی علی علیه‌السلام ذکر شده با توضیحاتش تقدیم می‌شود: نخستین آیه، آیه‌ی ۴ از سوره‌ی زخرف: حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام در خصوص آیه‌ی شریفه‌ی «و إنّه فی أمّ الکتاب لدینا لعلیّ حکیم[1] - همانا او در اصل کتاب نزد ما علیِ حکیم است» فرمود: منظور از آن، علی بن ابی‌طالب علیهما‌‌السلام است[2]. در تصریح همین معنا در فرازی از زیارت ششم امیرالمؤمنین که در مفاتیح الجنان محدّث قمی نیز نقل شده و زیارت بسیار عظیم‌الشأنی است که از ناحیه امام صادق علیه‌السلام صادر شده، می‌خوانیم: السلام علی صاحب الدّلالات و الآیات الباهرات و المعجزات القاهرات، المنجی من الهلکات، الذی ذکره الله فی محکم الآیات، فقال تعالی «و إنّه فی أم الکتاب لدینا لعلی حکیم»...[3] سلام بر آن کسی که صاحب دلیل‌ها و نشانه‌های درخشان و معجزات چیره و رهایی‌بخش از هلاکت‌هاست، آن کسی که خدا در آیات محکم او را ذکر کرده و فرموده است: «به‌راستی که او در اصلِ کتاب،‏ نزد ما، علىّ حکیم است.» اما دومین آیه، آیه‌ی ۵۰ از سوره‌ی مریم: در سوره‌ی شعرا، حضرت ابراهیم علیه‌السلام از خدا تقاضا می‌کند: «واجعل لی لسان صدق فی الآخرین[4] و زبان راستگویی را برای من در آیندگان قرار ده.» خدای متعال، جوابِ این درخواست را در سوره مریم ذکر فرموده: «و وهبنا لهم من رحمتنا وجعلنا لهم لسان صدق علیا[5] و از رحمت‏ خویش به آنان ارزانى داشتیم و برایشان (ابراهیم و اسحاق و یعقوب)، زبان صدق علی را قرار دادیم!» اما روایات در توضیح این آیات: ابوبصیر از امام صادق علیه‌السلام نقل می‌کند که: خداى عز و جل می‌فرماید: «هنگامی که [حضرت ابراهیم] از آن‌ها و آنچه جز خدا می‌پرستیدند کناره‌گیری کرد، ما اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیغمبر قرار دادیم، و از رحمت خود بدان‌ها بخشیدیم، و براى آن‌ها على را زبان راستى قرار دادیم» مقصود (از علیا)‌ در این آیات، على بن ابى‌طالب علیهما‌‌السلام است، زیرا ابراهیم از خداى عز و جل خواسته بود که برایش در میان پسینیان زبان راستى قرار دهد [مذکور در سوره‌ی شعراء، ‌آیه ۸۴] و خداى تبارک و تعالى براى او و اسحق و یعقوب، على را زبان راستگو قرار داد[6]. همچنین در فرازی از دعای ندبه نیز آمده است: و بعضی از اولیائت را به عنوان دوست خود گرفتی، و وقتی از تو زبان راستی در آیندگان خواست، دعایش را مستجاب نمودی و آن را علی قرار دادی[7]. البته در منابع اهل سنت نیز روایاتی ذکر شده است که نشان می‌دهد مقصود از «علیا» در این آیه وجود مقدّس علی‌ بن ابی‌طالب علیهما‌السلام است، از جمله‌ی این روایت‌ها، روایتی است که حاکم حسکانی عالم حنفی مذهب اهل سنت در کتاب شواهد التنزیل آن را ذکر کرده و در آن رسول خدا فرموده است که در معراج این آیه بر من نازل شد و مقصود از «علیا» در آن علی علیه‌السلام است و خداوند نام او را از نام خودش که علی اعلی است مشتق کرده است.[8]. پانوشت‌ها: [1] زخرف:۴ [2] تفسير قمی، ج۱، ص۲۸؛ معانی‌الأخبار، شیخ صدوق، ج۱، ص۳۲؛ شرح الأخبار، قاضی نعمان مغربی، ج۱، ص۲۴۴؛ غرر الأخبار، دیلمی، ج۱، ص۱۴۸؛ تأويل الآيات، استرآبادی، ج۲، ص۵۵۲. [3] المزار الکبير، محمد بن جعفر مهشدی، ج۱، ص۲۱۴. [4] شعراء:۸۴ [5] مریم:۵۰ [6] کمال الدین، شیخ الصدوق، ج۱، ص۱۳۹؛ تأویل الآیات، سید شرف الدین، ج۱، ص۲۹۷‌ [7] المزار الکبير، محمد بن جعفر مشهدی، ج۱، ص۵۷۳؛ مصباح الزائر، سید بن طاووس، ج۱، ص۴۴۶؛ زاد المعاد، علامه مجلسی، ج۱، ص۳۰۳. [8] شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج۱، ص۴۶۲. ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
روضه‌ی مجسّم ❇️ اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم وَفَدَینَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ [۱] و ما ذبح عظیمی را فدای او کردیم. ❇️ 💠 فرازهایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام پیش از عزیمت به صحرای کربُبَلا (که در عصر عاشورا تأویل این فقرات مشخص‌ گشت): ✅ وَ اَنـَا اَشْهَدُ یا اِلهى بِحَقیقَةِ ایمانى، وَعَقْدِ عَزَماتِ یَقینى وَخالِصِ صَریحِ تَوْحیدى وَباطِنِ مَکْنُونِ ضَمیرى وَعَلائِقِ مَجارى نُورِ بَصَرى وَاَساریرِ صَفْحَةِ جَبینى وَخُرْقِ مَسارِبِ نَفْسى وَخَذاریفِ مارِنِ عِرْنینى وَمَسارِبِ سِماخِ سَمْعى وَما ضُمَّتْ وَاَطْبَقَتْ عَلَیْهِ شَفَتاىَ وَحَرَکاتِ لَفْظِ لِسانى وَمَغْرَزِ حَنَکِ فَمى وَفَکّى، وَمَنابِتِ اَضْراسى وَمَساغِ مَطْعَمى وَمَشْرَبى وَحِمالَةِ اُمِّ رَاءْسى وَبُلُوعِ فارِغِ حَباَّئِلِ عُنُقى وَمَا اشْتَمَلَ عَلیْهِ تامُورُ صَدْرى وَحمائِلِ حَبْلِ وَتینى وَنِیاطِ حِجابِ قَلْبى وَاءَفْلاذِ حَواشى کَبِدى وَما حَوَتْهُ شَراسیفُ اَضْلاعى وَحِقاقُ مَفاصِلى وَقَبضُ عَوامِلى وَاَطرافُِ اَنامِلى وَلَحْمى وَدَمى وَشَعْرى وَبَشَرى وَعَصَبى وَقَصَبى وَعِظامى وَمُخّى وَعُرُوقى وَجَمیعُِ جَوارِحى وَمَا انْتَسَجَ عَلى ذلِکَ اَیّامَ رِضاعى وَما اَقلَّتِ الاَْرْضُ مِنّى وَنَوْمى وَیَقَظَتى وَسُکُونى وَحَرَکاتِ رُکُوعى وَسُجُودى، اَنْ لَوْ حاوَلْتُ وَاجْتَهَدْتُ مَدَى الاَْعصارِ وَالاَْحْقابِ لَوْ عُمِّرْتُها اَنْ اءُؤَدِّىَ شُکْرَ واحِدَةٍ مِنْ اءَنْعُمِکَ مَا اسْتَطَعْتُ ذلِکَ... ⬅️ معبودا، من گواهی مى‏‌دهم به حقیقت ایمانم، و باور تصمیمات یقینم، و یکتاپرستى بى‏‌شائبه صریحم و درون پوشیده نهادم، و آویزه‏‌هاى راه‌هاى نور چشمم، و چین‌هاى صفحه پیشانى‏‌ام، و روزنه‏‌هاى راه‌هاى نفسم، و پرّه‏‌هاى نرمه تیغه بینى‏‌ام، و حفره‏ه‌اى پرده شنوایى‏‌ام، و آنچه که ضمیمه‏ شده و بر آن بر هم نهاده دو لبم، و حرکت‌هاى سخن زبانم، و جاى فرو رفتگى سقف دهان و آرواره‏‌ام، و محل‏ روییدن دندان‌هایم، و جاى گوارایى خوراک و آشامیدنى‏‌ام، و بار بر مغز سرم‏ و رسایى رگ‌هایى طولانى گردنم، و آنچه را قفسه سینه‏‌ام در برگرفته، و بندهاى‏ پىِ شاه‌رگم، و آویخته‏‌هاى پرده دلم، و قطعات کناره‏‌هاى جگرم، و آنچه را در برگرفته غضروف‌هاى‏ دنده‏‌هایم، و جایگاه‌هاى مفاصلم، و پیوستگى پاهایم، و اطراف انگشتانم، و گوشتم، و خونم، و مویم، و پوستم، و عصبم، و نایم، و استخوانم، و مغزم، و رگ‌هایم و تمام اعضایم، و آنچه در ایام شیرخوارگى بر آنها بافته شد، و آنچه زمین از سنگینى من برداشته، و خوابم و بیدارى‏‌ام و سکونم، و حرکات رکوع و سجودم، خلاصه با تمام این امور گواهى مى‏‌دهم بر اینکه اگر به حرکت مى‏‌آمدم و در طول‏ روزگاران و زمان‌هاى بس دراز مى‏‌کوشیدم، بر فرض که آن همه زمان را عمر مى‏‌کردم، که شکر یکى از نعمت‌هایت را به‌جا آورم نخواهم توانست... بدون شرح... 📚 [۱] (سوره الصافات - آیه۱۰۷) و فرازهایی از دعای عرفه امام حسین علیه السلام @justhadis110
(7) (بخش نهم) چرا خدای متعال نام امیرالمؤمنین علیه‌السلام را به صراحت به عنوان جانشین پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله، در قرآن ذکر نکرده است که مانع این همه اختلاف و انحراف شود؟! (بخش اول جواب نقضی): فرضِ در نظر گرفته شده در پرسش فوق این است که اگر چیزی به صورت واضح در قرآن باشد، برای اهل اسلام رفع اختلاف می‌کند؛ مثالِ نقضِ بارز و واضح این ادعا، می‌شود آیه‌ وضو (سوره مائده،‌ آیه ۸) فارغ از اینکه در این آیه به صراحت گفته شده که صورت و دست را تا آرنج بشویید، و سر و پا را هم مسح بکشید! «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَيْدِيَكُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَى الْكَعْبَيْنِ» و حتی با وجود اینکه در معتبر‌ترین منابع‌ خودِ اهل سنت هم ذکر شده است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌‌آله با یک‌سوم مُد (حدود ۲۰۰ گرم، یعنی یک لیوان)‌ وضو می‌گرفتند[1]؛ با این حال اکثر مسلمانان (یعنی اهل سنت) در برداشتی خلاف صریح آیه‌ی قرآن و روایاتی که خود علمای تراز اولشان صحتش را تأیید کرده‌‌اند، کاری متفاوت با آنچه خدا به صراحت درباره وضو به مسلمین امر کرده را انجام می‌دهند! و پاسخی هم برای این پرسش ندارند که چگونه ممکن است وضوی مرسوم در بین ایشان صحیح باشد، در صورتی هرگز نمی‌توانند به آن شکل، با یک لیوان وضو بگیرند (کاری که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله به گواه روایات معتبر از منظر خودشان و در منابع خودشان انجام می‌دادند!) این می‌شود جواب نقضی پرسش بحث. بنابر این مشخص شد که واضح ذکر شدن یک مطلب در قرآن، الزاماً رفع اختلاف نمی‌کند! در ادامه إن‌شاء‌الله جواب حلّی بحث تقدیم می‌شود... [1] حدثنا أبو بكر بن إسحاق ثنا الحسن بن علي بن زياد وأخبرني عبد الله بن محمد بن موسى ثنا محمد بن أيوب قالا ثنا إبراهيم بن موسى الرازي ثنا يحيى بن زكريا بن أبي زائدة ثنا شعبة عن حبيب بن زيد عن عباد بن تميم عن عبد الله بن زيد أن النبي صلى الله عليه وسلم أتي بثلثي مد من ماء فتوضأ فجعل يدلك ذراعيه. هذا حديث صحيح على شرط الشيخين ولم يخرجاه قال الذهبي في التلخيص: على شرطهما در این روایت اشاره شده که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله با یک سوم یک مُد (یعنی حدود ۲۰۰ گرم یا یک لیوان) آب وضو می‌گرفتند. المستدرك على الصحيحين (حاکم نیشابوری): ج۱، ص۲۴۳ حاکم در پایان روایت نوشته است: حدیث صحیح است به شرط مسلم و بخاری. (یعنی طبق ملاک‌های مسلم و بخاری مهمترین علمای حدیثی اهل سنت در طول تاریخ، این حدیث، حدیثی صحیح است!) ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
(7) (بخش دهم) چرا نام امیرالمؤمنین در قرآن به صراحت به عنوان جانشین پیامبر ذکر نشده؟ (بخش دوم، جواب حلّی): مهمترین ملاک ایمان از بدو خلقت چه بوده است؟ طبق آیات قرآن کریم، کرنش به حجت و خلیفه خدا[۱]، که ابلیس استکبار ورزید و زیر بار این سجده و کرنش به آدم علیه‌السلام نرفت و نخستین کافر شد[۲]. بر این اساس، مهمترین ملاک ایمان در اسلام نیز، همان کرنش نسبت به رسول الله (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است و مهمترین مصداق این کرنش می‌شود اطاعت از فرامین ایشان، چیزی که خداوند بارها و بارها در قرآن بر آن تأکید کرده است[۳]! از امام جعفر صادق (علیه‌السلام) پرسیدند، در پاسخ به اینکه چرا نام علی (علیه‌السلام) به عنوان جانشین رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به صراحت نیامده چه بگوییم؟ حضرت فرمودند، بگویید: نماز(که ستون دین است[۴] و اولین دلیل جهنمی شدن جهنمیان به گواه آیات قرآن[۵] و... که این‌ همه در قرآن تأکید شده است[۶]) در کجای قرآن رکعات و سایر جزئیات چگونه خواندش آمده است؟ حج چه؟ زکات چه؟ و ... به همین ترتیب، خدای متعال به صورت کلی دستور فرموده تا از اولی الامر اطاعت کنید؛ همان‌طور که جزئیات و مصادیق در احکام واجبی مثل نماز و حج و زکات و... توسط رسول باید مشخص شود؛ در مسئله‌ی اولی الامر هم که مهمترین امتحان ایمان است، مصداق را باید خود ایشان (که به گواه قرآن یگانه تبیین‌گر حقیقی آیات الهی[۷] است بیان نماید[۸].) و مطیعان ایشان در این امر، کسانی هستند که ایمان حقیقی دارند! چرا؟! چون، در تمام منابع شیعه و بسیاری از منابع اهل سنت[۹] نقل کرده‌اند که آیه‌ی تبلیغ، که در آن می‌فرماید: اگر این پیام را ابلاغ نکنی، رسالتت را انجام نداده‌ای[۱۰]؛ شأن نزولش ماجرای غدیر خُم است. برای درک بهتر شدّت اهمیت پیام مد نظر آیه‌ی تبلیغ توضیح ذیل قابل تأمّل است: رسول کارش تبلیغ و ابلاغ پیام است! بر این اساس به نظر می‌رسد که ما باید شاهد تعداد زیاد «بَلِّغ به معنای برسان» در قرآن باشیم! اما با یک جستجوی ساده متوجّه خواهیم شد که در قرآن کریم، تنها فقط و فقط یک «بَلِّغ» وجود دارد و آن هم مربوط می‌شود به ابلاغ پیام غدیر که این به خوبی گویا شدّت اهمیت این فرمان الهی را از منظر قرآن کریم است. بر این اساس، مشخّص شد که اصل امتحانِ ایمان، امتحان به این است که ‌آیا مدعیان ایمان، مطیع خلیفه خدا هستند یا نه! و اصلی‌ترین بخشِ این امتحان بر طبق آیات و روایات[۱۱] و البته برهان عقلی، این است که آیا مدعیان ایمان، بر سر مهمترین فرمان خلیفه و حجت خدا که اگر آن را ابلاغ نکند، گویی امر رسالت را به سرانجام نرسانده[۱۲] و از قضا محتوایش هم، سرنوشت اسلام بعد از خودش را مشخص می‌کند، مطیع و فرمان‌بردار هستند یا خیر! پانویس‌ها در ارسال پیوست تقدیم می‌شود... ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
پانویس‌های مربوط به: (قسمت دوم، بخش دهم) [۱] بقره:۳۰ [۲] بقره:۳۴ [۳] آیاتی که در آن اطاعت مطلق از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله در همه‌ی امور واجب شمرده شده و عدم اطاعت از ایشان و حتی ناخشنودی قلبی نسبت به فرامین ایشان برابر کفر و فسق بیان شده،‌ بسیار فراوان است! به عنوان نمونه: سوره نساء، آيه۶۵؛ سوره حشر، آیه۷؛ سوره نساء، آیه۸۰؛ سوره آل عمران، آیه۳۲؛ سوره احزاب، آیه۳۶؛ سوره نور، آیه ۵۱ و... [۴] تهذيب الأحكام، شیخ طوسی، ج۲، ص۲۳۷؛ الفتح الكبير،‌ سیوطی، ج۲، ص۱۹۴. [۵] مدّثر:۴۲ و ۴۳ [۶] در قرآن حدود ۹۰ بار مستقیماً واژه (صلاة) و مشتقاتش به کار رفته است. [۷] نحل: ۴۴. [۸] الکافی، ثقة الاسلام کلینی، ج۱، ص۲۸۶. [۹] حافظ ابونعيم اصفهانى در كتاب «ما نُزِّلَ مِنَ الُقُرآن فى على» به نقل از الخصائص، ص۲۹؛ ابوالحسن واحدى نيشابورى در «اسباب النزول»، ص۱۵۰؛ ابن عساكر شافعى به نقل از «الدّر المنثور»، ج۲، ص۲۹۸؛ فخر رازى در «تفسير كبير»، ج۳، ص‌۶۳۶؛ ابو اسحاق حموينى در «فرائد السمطين»؛ ابن صباغ مالكى در «فصول المهمه»، ص‌۲۷؛ جلال‌الدين سيوطى در «الدّر المنثور»، ج۲، ص‌۲۹۸؛ سليمان قندوزى حنفى در «ينابيع الموده»، ص‌۱۲۰ و... تنها بخشی از این منابع هستند که روایات مربوط به شأن نزول این آیه که مربوط به غدیر خم است را ذکر کرده‌اند. [۱۰] مائده:۶۷. [۱۱] امام حسین (علیه‌السلام) از امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) روایت فرمود: هنگامی‌که آیه: «الم* أَحَسِبَ النَّاسُ أَن یُتْرَکُوا أَن یَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا یُفْتَنُونَ (عنکبوت:۱و۲) به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) عرض کردم: «این فتنه و امتحان چیست»؟ حضرت فرمود: «ای علی (علیه السلام)! تو وسیله‌ی آزمایش امّت هستی و با تو منازعه و خصومت خواهند کرد، پس آماده‌ی منازعه و خصومت باش». [۱۲] مائده:۶۷ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله: ⬅ هيچ مردمى نيستند كه فضيلت على بن ابى‌طالب علیهما‌السلام را ياد كنند، مگر اين كه فرشتگان، آنها را در ميان مى‌گيرند و به انجمن آنان ملحق مى‌شوند و با ايشان هم‌سخن مى‌گردند و چون پراكنده مى‌شوند، فرشتگان به آسمان عروج مى‌كنند. پس فرشتگان ديگر به آنها مى‌گويند: ما از شما رايحه‌اى استشمام مى‌كنيم كه تا كنون آن را از فرشتگان نبوييده‌ايم و از آن خوش‌بوتر نديده‌ايم. آن فرشتگان مى‌گويند: ما نزد جماعتى بوديم كه از فضايل محمّد و خاندان محمّد صلوات الله علیهم اجمعین، سخن مى‌گفتند و ما از رايحه‌ی آنان برخوردار شديم و عطرآگين گشته‌ايم. آن فرشتگان ديگر مى‌گويند: ما را نيز نزد ايشان فرود آوريد. آن فرشتگان مى‌گويند: آنان متفرّق گشتند و هر يك از آنها به خانه خويش رفت. آن فرشتگان ديگر مى‌گويند: ما را به آن جايى كه اجتماع كرده بودند، فرود آوريد تا خود را با [بوى خوشِ] آن مكان، خوش‌بو سازيم. ✅ ما مِن قَومٍ يَذكُرونَ فَضلَ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ عليه السلام إلّا هَبَطَت عَلَيهِم مَلائِكَةٌ تَحُفُّ بِهِم، و إِذا تَفَرَّقوا عَرَجَتِ المَلائِكَةُ إلَى السَّماءِ، فَتَقولُ لَهُمُ المَلائِكَةُ: إنّا نَشُمُّ مِنكُم رائِحَةً لَم نَشُمَّها مِنَ المَلائِكَةِ، فَلَم نَرَ رائِحَةً أطيَبَ مِنها! فَيَقولونَ: إنّا كُنّا عِندَ قَومٍ يَذكُرونَ مُحَمَّدا و أهلَ بَيتِهِ فَعَبِقَ فينا مِن ريحِهِم فَعُطِّرنا. فَيَقولونَ: اِهبِطوا بِنا إلَيهِم، فَيَقولونَ لَهُم: قَد تَفَرَّقوا و مَضى كُلُّ واحِدٍ إلى مَنزِلِهِ، فَيَقولونَ: اِهبِطوا إلَى المَكانِ الَّذي كانوا فيهِ حَتّى نَتَعَطَّرَ بِذلِكَ المَكانِ. 📚 ألرّوضَة فی فضائل أمیرالمؤمنین (شاذان بن جبرئیل قمی): ص۱۸۹ - ینابیع المودّة (قندوزی حنفی مذهب، از علمای بزرگ اهل سنت):‌ ج۲، ص‌۲۷۱ @justhadis110
هدایت شده از Ali Mesbahi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله: ✅ ما من قوم یذکرون فضل علی بن أبی‌ طالب علیه السلام إلا هبطت علیهم ملائکة... ⬅ هيچ مردمى نيستند كه فضيلت على بن ابى‌طالب علیهما‌السلام را ياد كنند، مگر اين كه فرشتگان، آنها را در ميان مى‌گيرند و به انجمن آنان ملحق مى‌شوند و با ايشان هم‌سخن مى‌گردند و چون پراكنده مى‌شوند، فرشتگان به آسمان عروج مى‌كنند. پس فرشتگان ديگر به آنها مى‌گويند: ما از شما رايحه‌اى استشمام مى‌كنيم كه تا كنون آن را از فرشتگان نبوييده‌ايم و از آن خوش‌بوتر نديده‌ايم. آن فرشتگان مى‌گويند: ما نزد جماعتى بوديم كه از فضايل محمّد و خاندان محمّد صلوات الله علیهم اجمعین، سخن مى‌گفتند و ما از رايحه‌ی آنان برخوردار شديم و عطرآگين گشته‌ايم. آن فرشتگان ديگر مى‌گويند: ما را نيز نزد ايشان فرود آوريد. آن فرشتگان مى‌گويند: آنان متفرّق گشتند و هر يك از آنها به خانه خويش رفت. آن فرشتگان ديگر مى‌گويند: ما را به آن جايى كه اجتماع كرده بودند، فرود آوريد تا خود را با [بوى خوشِ] آن مكان، خوش‌بو سازيم. 📚 ألرّوضَة فی فضائل أمیرالمؤمنین (شاذان بن جبرئیل قمی): ص۱۸۹ - ینابیع المودّة (قندوزی حنفی):‌ ج۲، ص‌۲۷۱ @justhadis110
(13) (قسمت چهارم) با شکستن پیمان غدیر در زمین فساد نکنید! «وَ إِذا قيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ[1] و هنگامى‌كه به آنان گفته‌شود: در زمين فساد نكنيد! مى‌گويند: ما فقط اصلاح‌‌گر هستیم!» حضرت امام موسی کاظم (علیه‌السلام) در خصوص شأن نزول این آیه می‌فرمایند: هنگامی که به بیعت‌شکنان روز غدیر گفته شد: با اظهار پیمان‌شکنی خود، نزد بندگان مستضعف و ضعیف الایمانی که با مشاهده‌ی پیمان‌شکنی شما، در دینشان دچار تشویش و تحیّر می‌شوند، «در زمین فساد نکنید»، آن‌ها در پاسخ «گفتند: به راستی که ما اصلاح‌گر هستیم»....[2] باید دانست که از منظر قرآن، اصلی‌ترین مصداق فساد روگردانی از حجت خداست و خدای متعال در قرآن کریم،‌ ریشه‌ی همه‌ی فساد‌ها را، روگردانی از حجت و خلیفه خدا دانسته است، به عنوان نمونه حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام، در تفسیر آیه ذیل نیز که در آن به فساد اشاره شده می‌فرماید: «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ...[3] فساد در صحرا و دريا به خاطر كارهايى كه مردم انجام داده‌اند آشكار شده است...» به خدا سوگند! این متعلّق به زمانی است که انصار [پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و در سقیفه، در مسئله جانشینی حضرت رسول و در غیاب امیر مؤمنان علی علیه‌السلام خطاب به مهاجران حاضر در سقیفه] گفتند: «امیری از ما و امیری از شما باشد»[4]. یا در حدیث دیگری منقول از امام محمد باقر علیه السلام در تفسیر آیه‌ی ذیل می‌فرماید: «...وَ يُفْسِدُونَ فِي اَلْأَرْضِ...[5] ... و در زمین فساد می‌کنند...» این مفسدانِ مذکور در این آیه، کسانی هستند که با دشمنی نسبت به کسانی که امامت آن‌ها از جانب خدا واجب شده و با اعتقاد به امامت و پیشوایی کسانی که خداوند مخالفت با آن‌ها را لازم شمرده، در زمین فساد می‌کنند[6]. [1] بقره:۱۱ [2] تفسیر العسکری علیه‌السلام، ج۱، ص۱۱۸ [3] روم:۴۱ [4] الکافی، ثقة السلام کلینی،‌ ج۸، ص۵۸ [5] بقره:۲۷ [6] تفسیر العسکری علیه‌السلام، ج۱، ص۲۰۶ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
هدایت شده از Ali Mesbahi
💠 مولی الموحدین امام العارفين سيد المتقين امیر المؤمنین یعسوب الدین قدوة الصالحين امام المخلصين سيد الاوصياء ركن الاولياء عماد الاصفياء قائد الغُرِّ المُحَجَّلین وصیِّ رسول رب العالمین باب الله ولي الله امین الله عین الله الناظرة يد الله الباسطة اذن الله الواعية حکمة الله البالغة نعمت الله السابغة نقمت الله الدامغة حبل الله المتين جنب الله المكين اسم الله الرضي وجه الله المضيئ جنب الله الاعلي عبد الله المرتضي امين الله الاوفي عروة الله الوثقي كلمت الله الحسني حجت الله علي الوري صديق الاكبر فاروق الاعظم قسيم الجنة و النار نعمت الله علي الابرار نقمت الله علي الفجار سيد المتقين الاخيار والد الائمة الابرار اخ الرسول زوج البتول سيف الله المسلول صاحب الدلالات و الآیات الباهراة و المعجزات القاهرات و المنجي من الهلكات شهاب الثّاقب و النّور العاقب و سليل الاطائب اسد الله الغالب غالب کل غالب علي بن ابي‌طالب علیهما السلام: ✅ الدُّنْيَا فَإِنَّهَ ...مُعْطِيَةٌ مَنُوعٌ، مُلْبِسَةٌ نَزُوعٌ. ⬅️ دنیا،‌ به راستی که ... بخشنده‌ای بسیار باز پس گیرنده، و پوشنده‌ای بسیار برهنه‌کننده است. 📚 نهج‌البلاغه (سید رضی): فرازی از خطبه ۲۳۰ @justhadis110
(13) (قسمت پنجم) ملاک بهشتی و جهنمی شدن؛ حب و بغض نسبت امیر مؤمنان علی علیه‌السلام، بر طبق منابع اهل سنت «أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ[1] شما دو نفر هر کفر‌پیشه لجوج را در دوزخ بیاندازید.» وقتی ابو حنیفه (یکی از امامان چهارگانه اهل سنت) شنید که اعمش[2] درباره فضایل حضرت علی سخنانی می‌گوید، در حالی که بیماری سختی دارد، همراه با ابن ابی لیلی و ابن شبرمه و شریک بن عبدالله به سراغ او رفت؛ او که از دیگران بزرگتر بود به اعمش گفت: ای ابا محمد، تقوا پیشه کن و از خدا بترس و تو در حالی هستی که در اولین روز از روزهای آخرت و آخرین روز از روزهای دنیا هستی. من شنیده‌ام که تو درباره علی بن ابی‌طالب سخنانی می‌گویی که اگر از گفتنش خودداری کنی برایت بهتر است. اعمش در پاسخ ابوحنیفه گفت: مثلاً چه می‌گویم؟! چه چیز خلاف واقعی می‌گویم؟! به راستی که ابن متوکل قاضی از ابی سعید خدری به من خبر داد که او گفت: رسول خدا صلوات الله علیه و آله فرمود: روز قیامت، خداوند به من و به علی بن ابی‌طالب می‌گوید: شما دو تن هر کس را که محبّ شما است داخل بهشت کنید و هر کس که شما دو نفر را دشمن می‌دارد وارد دوزخ کنید و این است معنای سخن خداوند که می‌فرماید: «أَلْقِیَا فِی جَهَنَّمَ کُلَّ کَفَّارٍ عَنِیدٍ * شما دو نفر هر کفرپیشه‌ی لجوج را در دوزخ بیاندازید» سپس گفت: از نزد من برخیزید که چیزی پاکیزه‌تر از این که به شما گفتم نیست؛ پس از نزد او خارج شدند و دیگر او را ندیدند تا اینکه اعمش مرحوم شد[3]. آلوسی که یکی از متعصب‌ترین علمای اهل سنت است و خیلی به ندرت، حدیثی که مشتمل بر فضیلت امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) باشد را تأیید می‌کند، در خصوص این حدیث می‌گوید: اسناد این حدیث صحیح است[4]. در ذیل برخی دیگر از منابع اهل سنت که این حدیث در آن‌ها نقل شده است،‌ ذکر می‌شود: 1. الموضوعات، ابن الجوزی، ج:١، ص:۴۰۰ http://lib.efatwa.ir/43430/1/400 2. الجواهر المضیة فی طبقات الحنفیة، القرشی، عبد القَادر، ج:۲، ص:۵۰۱ http://lib.efatwa.ir/40206/2/501 3. الفوائد المجموعة، الشوکانی، ج:۱، ص:۳۸۲ http://lib.efatwa.ir/43282/1/382 4. اللآلىء المصنوعة فی الأحادیث الموضوعة، السیوطی، جلال الدین، ج:۱، ص:۳۴۸ http://lib.efatwa.ir/43425/1/348 5. تلخیص کتاب الموضوعات نویسنده، الذهبی، شمس الدین، ج:۱، ص:۱۳۶ http://lib.efatwa.ir/43425/1/348 [1] ق:۲۴ [2] سلیمان بن مهران که به دلیل ضعف در بینایی معروف به أَعْمَش بود، (۶۱ ـ ۱۴۷ یا ۱۴۸ق) از علمای کوفه در قرن دوم قمری و از شیعیان و اصحاب امام صادق (علیه السلام) است. با وجود اعتقاد سلیمان به تشیع، علمای اهل سنت وی را بسیار ستوده و توثیق کرده‌اند. وی از راویان فضائل امام علی (علیه السلام) بود و روایاتی در این باب به طور مستقیم از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است. اعمش به نقل روایات در فضایل امام علی (علیه السلام) شهرت داشت. برخی گزارش‌های تاریخی او را ایرانی‌تبار دانسته‌اند. [3] السیوف المشرقة و مختصر الصواقع المحرقة، الآلوسی، ج۱، ص۶۶۵؛ لینک صفحه‌ی مطلب در کتاب: http://lib.efatwa.ir/46198/1/665) [4] همان ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
💠 حضرت امام هادی علیه السلام: ✅ لَمّا كَلَّمَ اللّه ُعزّ و جلّ موسى ابنَ عِمرانَ عليه السلام قالَ موسى: إلهي··· ما جَزاءُ مَن وَصَلَ رَحِمَهُ؟ قالَ: يا موسى، أَنْسِئُ لَهُ أَجَلَهُ وَ اُهَوِّنُ علَيهِ سَكَراتِ المَوتِ. ⬅️ آن‌گاه كه خداى عزّ و جلّ با موسى بن عمران عليه السلام سخن گفت، موسى عرض كرد: خداوندا... پاداش كسى كه صله رحم كند چيست؟ خداوند فرمود: اى موسى! مرگ او را به تأخير مى‌اندازم و سختی‌هاى جان كندن را بر او آسان مى‌كنم. 📚 امالی (شیخ صدوق): ج۱، ص۲۰۷ 🔆 ولادت با سعادت امام هادی علیه‌السلام تبیین‌گر بزرگ مقام اعلای امامت از بستر زیارت جامعه کبیره تبریک و تهنیت باد... پ‌.ن: مرحوم پدرم مقید به صله رحم و رسیدگی به مشکلات اقوام و خویشان بود و به چشم دیدم چقدر راحت جان به جان آفرین سپرد؛ صبح رفت سر کار، صبحانه‌ی مختصری خورد، لحظاتی سرش را گذاشت روی دستانش و رفت... به همین راحتی... خدایش بیامرزد... @justhadis110
(14) (قسمت ششم، بخش اول) در غدیر ولایت علی را برای مردم علنی کن! «وَ لاتَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لاتُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَینَ ذالِکَ سَبِیلاً[1] و نمازت را زیاد بلند و آشكار، یا زیاد آهسته و پنهانی نخوان و در میان آن دو، راهى [معتدل] انتخاب ‌کن» حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) در تفسیر آیه فوق، خطاب به جابر می‌فرماید: مقصود از «وَ لاتَجْهَرْ بِصَلاتِکَ * نمازت را زیاد بلند و آشکار نخوان» یعنی ولایت علی (علیه‌السلام) را فعلاً آشکار و علنی نکن تا من زمانش را به تو بگویم؛ چرا که ولایت علی (علیه‌السلام)، حقیقت نماز است! همچنین مقصود از «وَ لاتُخافِتْ بِها * آن را مخفی نخوان» یعنی، آن اکرامی که من در حق علی مقدّر کرده‌ام را از خود او پنهان نکن و خود او را از این مطلب و اکرام آگاه کن. امّا اینکه می‌فرماید: «وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذَلِکَ سَبِیلًا * در بین این دو راهی میانه انتخاب کن» یعنی از من بخواه که به تو اجازه دهم امر ولایت علی (علیه السلام) را آشکار کنی». که در روز غدیر خم، خداوند این اجازه را به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) داد و او در آن روز [به خداوند متعال] عرض کرد: «خدایا! هرکس که من مولای او هستم، پس این علی (علیه‌السلام) مولای اوست، خدایا! هرکس که او را دوست بدارد، دوست بدار و با دشمنان او دشمن باش»[2]. شاید مقداری این عبارت امام باقر علیه‌السلام در حدیث فوق که فرمودند:** (در قرآن مقصود از حقیقت نماز، ولایت علی علیه‌السلام است)،** تازگی داشته باشد، در ادامه إن‌شاء‌الله نمونه‌هایی از روایاتِ فراوانی که در آن بیان شده، حقیقت نماز و تأویل حقیقی آن در بسیاری از آیات قرآن، ولایت امیر مؤمنان علی (علیه‌السلام) است، تقدیم می‌شود. [1] اسرا:۱۱۰ [2] عَنْ جَابِرٍ عَنْ أَبِی‌جَعْفَرٍ قَال سَأَلْتُهُ عَنْ تَفْسِیرِ هَذِهِ الْآیَهْ فِی قَوْلِ اللَّهِ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ لا تُخافِتْ بِها وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا قَالَ لَا تَجْهَرْ بِوَلَایَهْ عَلِیٍّ فَهُوَ الصَّلَاهْ وَ لَا بِمَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ حَتَّی آمُرَکَ بِهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُهُ وَ لا تَجْهَرْ بِصَلاتِکَ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ لا تُخافِتْ بِها فَإِنَّهُ یَقُولُ وَ لَا تَکْتُمْ ذَلِکَ عَلِیّاً یَقُولُ أَعْلِمْهُ مَا أَکْرَمْتُهُ بِهِ فَأَمَّا قَوْلُهُ وَ ابْتَغِ بَیْنَ ذلِکَ سَبِیلًا یَقُولُ تَسْأَلُنِی أَنْ آذَنَ لَکَ أَنْ تَجْهَرَ بِأَمْرِ عَلِیٍّ (بِوَلَایَتِهِ فَأَذِنَ لَهُ بِإِظْهَارِ ذَلِکَ یَوْمَ غَدِیرِ خُمٍّ فَهُوَ قَوْلُهُ یَوْمَئِذٍ اللَّهُمَّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ. (بحارالأنوار‌، علامه مجلسی، ج۳۶، ص۱۰۵) ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
(15) (قسمت ششم، بخش دوم) ولایت علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السلام)، حقیقت و باطن نماز در آیات قرآن کریم بنا شد تا برخی از آیاتی که در آن‌ها به نماز اشاره شده ولی روایات می‌فرمایند که مقصود حقیقی و تأولیشان ولایت امیرالمؤمنین (علیه‌‌السلام) است تقدیم شود؛ مبحث را با حدیثی از خود حضرت امیر (صلوات‌الله‌علیه) آغاز می‌کنیم: حقيقت نمازِ مؤمن، من هستم!، من هستم مقصود ندای حی علی الصلاة (بشتابيد به سوی نماز)، من هستم مقصود ندای حی علی الفلاح (بشبتابيد به سوی رستگاری)، من هستم مقصود ندای حی علی خیر العمل (بشتابيد به سوی بهترين عمل)[1]. اما،‌ نمونه آیات: نمونه آیه‌ی شماره ۱: «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَکَبیرَةٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ[2] از صبر و نماز یارى جویید؛ و این کار (یعنی استعانت از نماز) جز براى خاشعان، دشوار و سنگین است.» امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) خطاب به سلمان (علیه‌الرحمه) می‌فرماید: حقیقت نماز در قرآن ولایت من است؛ و کسی حقیقتاً نماز را به پا داشته که ولایت مرا اقامه کرده باشد،... سلمان از حضرت امیر صلوات‌الله‌علیه دلیل این مطلب را از قرآن جویا شد؛ حضرت فرمود: دلیل این مطلب، این آیه‌ی قرآن است: «وَاسْتَعِینُواْ بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخاشِعِینَ» [منظور از] صبر در این آیه، پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) است و [مقصود از] نماز، اقامه‌ی ولایت من است. به همین دليل خداوند فرموده: إِنَّها لَکَبِیرَةٌ (و ضمیر «ها» در آیه به «صلاة یعنی نماز» بر می‌گردد و نفرموده (إنهما)، یعنی بیان نداشته که کمک گرفتن از صبر و نماز هر دو سخت است، بلکه تنها به سخت بودن نماز اشاره کرده، چرا که حمل ولایت (من) که حقیقت نماز است، کاری بزرگ و سنگین است؛ مگر برای خاشعین که همان شيعيان هستند كه خداوند قلبشان را برای پذيرش ولايت من خاشع كرده است.)»[3]. آیه‌ی شماره ۲: «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ * قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ[4] چه چیز شما را به دوزخ وارد ساخت»؟! * مى‌گویند: ما از نمازگزاران نبودیم.» حضرت امام محمد باقر (علیه‌السلام) در تفسیر آیه فوق که در آن به حسب ظاهر جهنمیان اولین و اصلی‌ترین دلیل دوزخی شدنشان را نمازگزار نبودن عنوان کرده‌اند می‌فرماید: مقصود از اینکه می‌گویند: «لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ - از نمازگزاران نبودیم» یعنی از شیعیان علیّ‌بن‌ابی‌طالب علیهما‌السلام نبودند[5]. امام صادق (علیه‌السلام) در بیان بسیار تأمّل‌برانگیز خود در تفسیر این آیه می‌فرمایند: در عرب، مصلی به اسبی گفته می‌شود که پشت سر اسب پیش‌تاز در حرکت است، بر این اساس «لَمْ نَکُ مِنَ المُصَلِّینَ - از نمازگزاران نبودیم»، یعنی از کسانی نبودیم که پشت سر پیشتاز و پیشوا و امیر مؤمنان علی بن ابی‌طالب (علیهما‌السلام) حرکت می‌کنند نبودیم[6]! نمونه آیه‌ی شماره ۳: «حافِظُوا عَلَى الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطى وَ قُومُوا لِلهِ قانِتینَ[7] در انجام [به موقع و کامل] همه‌ی نمازها و [به خصوص] نماز وسطى (نماز ظهر) کوشا باشید و از روى خضوع و اطاعت، براى خدا به پاخیزید.» حضرت امام جعفر صادق (علیه‌السلام) در تفسیر آیه فوق می‌فرمایند: [حقیقت] نماز، رسول‌خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله)، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام)، فاطمه (سلام‌الله‌علیها)، حسن (علیه‌السلام) و حسین (علیه‌السلام) می‌باشند. و مراد از [حقیقت] صلاة الوسطی، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) می‌باشد. و مقصود از قُومُوا لِلهِ قانِتِینَ، [یعنی] در راه اطاعت ائمّه (علیهم السلام) به پا خیزید[8]. پانوشت‌ها: [1] الفضائل، ابوالفضل شاذان قمى، ص۸۴. [2] بقره:۴۵ [3] بحار الانوار، علامه مجلسی،‌ ج۲۶، ص۱. [4] مدّثر:۴۲و۴۳ [5] بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج۵۱، ص۶۱. [6] الکافی، ثقة الاسلام كلینی، ج۱، ص۴۱۹. [7] بقره:۲۳۸ [8] تفسیر العیاشی، ج۱، ص۱۲۸. ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran
💠 مولی امیرالمؤمنین علیه علیه السلام: ✅ لا يُعرَفُ النّاسُ إلاَّ بِالاِختِبارِ، فَاختَبِر أهلَكَ ووُلدَكَ في غَيبَتِكَ، و صَديقَكَ في مُصيبَتِكَ، و ذَا القَرابَةِ عِندَ فاقَتِكَ، و ذَا التَّوَدُّدِ وَالمَلَقِ عِندَ عُطلَتِكَ؛ لِتَعلَمَ بِذلِكَ مَنزِلَتَكَ عِندَهُم. ⬅️ مردم جز با آزمايش شناخته نمى‌شوند. خانواده و فرزندان را در نبودنت، دوستت را در گرفتارى‌ات، خويشاوندان را در تنگ دستى‌ات، و چاپلوسان و دوست‌نمايان را به هنگام بيكارى‌ات بيازماى، تا جايگاه خودت را نزد آنان بدانى. 📚 بحار الانوار (علامه مجلسی): ج۷۵، ص۱۰ @justhadis110
(قسمت هفتم) حکایتِ تفسیر و شأن نزول کفرِ بعد از اسلام و ایمان در قرآن کریم: آیه اول: يَحْلِفُونَ بِاللهِ‌ ما قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفْرِ وَ كَفَرُوا بَعْدَ إِسْلامِهِمْ...[1] در روایت است، هنگامی‌که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) از غدیرخم فارغ شد و مردم پراکنده شدند، گروهی از قریش گردهم آمدند و بر آنچه که اتّفاق افتاد، تأسّف خوردند. در آن لحظات که گفتگو می‌کردند، سوسماری از کنارشان رد شد. برخی از آنان گفتند: «کاش که این سوسمار را بر ما گماشته بود و علی را بر ما نگماشته بود». ابوذر (رحمة‌الله‌علیه) این سخن را شنید و آن را با رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) در میان گذاشت. حضرت به‌دنبال آنان فرستاد و آنان را احضار کرد. امّا ایشان انکار کردند و قسم خوردند که آن سخن را نگفته‌اند. خدای عزّوجلّ این آیه را نازل کرد: (یَحْلِفُونَ بِاللهِ مَاقَالُواْ قالُوا وَ لَقَدْ قالُوا كَلِمَةَ الْكُفر... به خدا سوگند ياد مى‌كنند كه [در غياب پيامبر، سخنان كفرآميز] نگفته‌اند، درحالى‌كه به يقين سخنان كفرآميز گفته‌اند و پس از اسلام آوردنشان، كافر شده‌اند...) پس پیامبر (صلی‌‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود: «همانا آسمان بر کسی سایه نینداخته و زمین، کسی را بر دوش خویش حمل نکرده است که راستگوتر از ابوذر (رحمة‌الله‌علیه) باشد». و در ادامه فرمود: «امّا جبرئیل، بر من نازل شد و به من خبر داد که در روز قیامت قومی خواهند آمد که پیشوای ایشان یک سوسمار است، پس نیک بنگرید که شما آن قوم نباشید که خدای متعال می­فرماید: «[به یاد آورید] روزی را که هر گروهی را با پیشوایشان می‌خوانیم! (اسراء:۷۷)[2]» آیه دوم: إِنَّ الَّذينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَمْ يَكُنِ اللهُ‌ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَ لا لِيَهْدِيَهُمْ سَبيلاً[3] كسانى كه ايمان آوردند، سپس كافر شدند، و باز هم ايمان آوردند، و ديگر بار كافر شدند، سپس بر كفر خود افزودند، خدا هرگز آن‌ها را نخواهد بخشيد، و آن‌ها را به راه [راست] هدايت نخواهد كرد. حضرت امام جعفر صادق علیه السلام درباره‌ی شأن نزول این آیه فرمودند: این آیه در شأن سران جریان نفاق نازل شده است که در ابتدای امر دعوت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله (در مکه) ایمان آوردند؛ سپس (بعد از حجة‌الاوداع در غدیر) آن هنگام که پیامبر ولایت علی علیه‌السلام را عرضه‌داشت و فرمود: هر کس من مولای اویم، پس این علی مولای اوست، کافر گشتند؛ بعد از آنکه پیامبر امر فرمود به بیعت با امیر مؤمنان علی علیه‌السلام، بعیت کردند و دوباره ایمان آوردند؛ پس از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله به بیعتی که با علی علیه‌السلام کرده بودند اقرار نکردند و دوباره کافر گشتند؛ و در نهایت هنگامی که از کسانی که با علی علیه‌السلام بیعت گرفته بودند، برای خودشان بیعت گرفتند، بر کفرشان افزودند و با این کار بود که دیگر هیچ چیزی از ایمان برایشان باقی نماند[4]. [1] توبه:۷۴ [2] مناقب، ابن شهر آشوب، ج۳، ص۴۱ [3] نساء:۱۳۷ [4] الکافی، ثقة السلام کلینی، ج۱، ص۴۲۰ ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
(قسمت هشتم) علنی ساختن وجوب پذیرش ولایت علی علیه‌السلام، امری که با توجه به عملکرد جریان نفاق، ابلاغش برای رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بسیار سخت بود! فَلَعَلَّكَ تارِكٌ بَعْضَ ما يُوحى إِلَيْكَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُكَ[1] شاید [ابلاغ] بعض آیاتى را که به تو وحى مى‌شود، [به‌ خاطر عدم پذیرش آن‌ها] ترک کنى [و به تأخیر اندازى] و سینه‌ات از این جهت تنگ [و ناراحت] شود... در معتبرترین منابع، در باب شأن‌نزول این آیه‌ی تأمّل‌برانگیز چنین بیان شده است: رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی‌الله‌علیه‌وآله در خصوص سفر معراج و آن‌ هنگام که به نزدیک‌ترین جایگاه نزد خدا رسیدند (که جبرئیل امین نیز توان همراهی ایشان را نداشت) می‌فرماید: خداوند به من خطاب فرمود: ای محمد! ...من پيامبرى برنگزيدم؛ مگر اينكه براى او وزيرى تعيين كردم و حال تو فرستاده من هستى و على هم وزير توست. آن‌گاه پيامبر اكرم صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله از آسمان بازگشت. حضرت مايل نبود كه آنچه شنيده است به همگان بازگويد كه مبادا او را متهم كنند. زيرا آنان زمان چندان طولانى نبود كه از عصر جاهلى بيرون آمده بودند. از اين‌ رو پس از شش سال خداوند اين آيه را نازل فرمود: «شايد تو پاره‌اى از آنچه به تو وحى شده است، رهاسازى و سينه‌ات از تو تنگ شده است». (هود:۱۲). پيامبر صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله دشوارى آن را بر خويشتن هموار ساخت تا اينكه روز هشتم اين آيه فرو فرستاده شد: «یا ایّها الرّسول بلّغ ما انزل الیک من ربّک و ان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس (مائده:۶۷)». اى پيامبر آنچه از پروردگارت به تو فرود آمده، به آنان ابلاغ كن وگرنه ابلاغ رسالت نكرده‌اى. بى‌گمان خداوند تو را از شر برخى مردم نگاه مى‌دارد. در اين هنگام پيامبر اسلام فرمود: اين آيه تهديد پس از وعده‌ی عذاب الهى است و دیگر ناگزير از انجام آن مى‌باشم، فارغ از هر آنچه منافقان بخواهند انجام دهند... در اين وقت بود كه جبرئيل با كلمه اميرالمؤمنين به على عليه‌السّلام سلام و تهیت فرستاد و آن‌گاه على عليه‌السّلام گفت: اى پيامبر خدا، اكنون چيزى مى‌شنوم، اما كسى را نمى‌بينم. پيامبر فرمود: اين صداى جبرئيل است كه از جانب پروردگار آمده است تا چيزى را كه خداوند به من وعده‌اش را داده بود تصديق كند. از آن پس بود كه پيامبر اكرم صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله فرمان داد كه مردان مسلمان يكى پس از ديگرى آمده و بر على عليه‌السّلام به‌عنوان امير مؤمنان درود بفرستند. [چرا که فقط حیدر امیرالمؤمنین است] آن‌گاه پيامبر به بلال گفت: فرياد بزن كه غير از بيماران همگان به غدير خم بروند... [2] پانوشت: [1] هود:۱۲ [2] انی لم ابعث نبیا الا جعلت له وزیرا و انک رسولی و ان علیا وزیرک فهبط رسول الله صلی الله علیه و آل۶ فکره ان یحدث الناس بشی- کراهیة ان یتهموه لانهم کانوا حدیثی عهد بالجاهلیة حتی مضی لذلک ستة ایام فانزل الله تبارک و تعالی- فلعلک تارک بعض ما یوحی الیک و ضائق به صدرک فاحتمل رسول الله ذلک حتی کان یوم الثامن فانزل الله تبارک و تعالی علیه- یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله یعصمک من الناس فقال رسول الله صلی الله علیه و آله تهدید بعد وعید لامضین امر الله عز و جل فان یتهمونی و یکذبونی فهو اهون علی من ان یعاقبنی العقوبة الموجعة فی الدنیا و الآخرة قال و سلم جبرئیل علی علی بامرة المؤمنین فقال علی علیه السلام یا رسول الله اسمع الکلام و لا احس الرؤیة فقال یا علی هذا جبرئیل اتانی من قبل ربی بتصدیق ما وعدنی ثم امر رسول الله علیه السلام رجلا فرجلا من اصحابه حتی سلموا علیه بامرة المؤمنین ثم قال یا بلال ناد فی الناس ان لا یبقی غدا احد الا علیل الا خرج الی غدیر خم... (امالی (شیخ صدوق): ص۳۵۵) ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
(قسمت نهم) ✳️ در بين علمای اهل سنت هر به اصطلاح عالمی كه بيشتر بتواند فضايل و مناقب اميرالمؤمنين علیه السلام را ذبح كند، جايگاهش نزد اکثر علمایشان بالاتر و قدر و منزلتش بيشتر می‌شود! سرآمد اين‌ها کسانی چون مسلم، بخاری، طبری و... هستند. رویه این‌ها هنگام مواجهه با فضایل امیرالمؤمنین علیه السلام غالباً به این شکل است، فی المثل در اکثر موارد که آیه‌ای در فضیلت حضرت امیر صلوات الله علیه نازل شده، شأن نزول را بیان نمی‌کنند، یا با تشکیک در وثاقت راویان، فضائل سعی در تضعیف حدیث می‌کنند، اگر هم در مواردی آن‌قدر فضیلت مبرهن و غیرقابل نادیده‌گرفتن و انکار کردن باشد، سعی می‌کنند به شکلی انحصار آن فضیلت را برای علی علیه السلام نفی نمایند؛ فی المثل در آیه‌ی اولی الامر که مربوط به دادن زکات در حال رکوع است، می‌گویند دیگرانی هم این کار را جز حضرت امیر صلوات الله علیه کرده‌اند؛ یا مدعی می‌شوند علی علیه السلام تنها کسی نبوده است که در کعبه به دنیا آمده است و... ✳️ طبری که در تاريخ و تفسير خود، تا توانسته فضائل امیرالمؤمنین علیه السلام را محو كرده، در مواردی هم که آن‌قدر فضيلت حضرت مبرهن می‌باشد که قابل انکار و نادیده گرفتن نباشد، سعی کرده به شکلی در انحصار آن فضیلت برای حضرت امیر خدشه وارد نماید، در ذیل آیه ۷ از سوره بینه اقراری تاریخی از خود برجای نهاده: ❇️ «إِنَّ ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ وَعَمِلُواْ ٱلصَّلِحَٰتِ أُوْلَٰئِكَ هُمۡ خَيۡرُ ٱلۡبَرِيَّةِ.» «به‌راستی كسانی كه ايمان‌آوردند و عمل صالح انجام دادن ايشان حقيقتاً بهترين مخلوقاتند.» طبری در تفسیر خود ذیل این آیه، تنها فقط و فقط يك حديث و يك مصداق را برای این بهترین مخلوقات آن هم به نقل از رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله بیان کرده است: ✅ وقد: حدثنا ابن حميد، قال: ثنا عيسى بن فرقد، عن أبي الجارود، عن محمد بن عليّ: (أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ) فقال النبي صلى الله عليه وسلم: "أنْتَ يا عَلي وَشِيعَتُكَ". 💠 رسول خدا صلوات الله عليه و آله در خصوص مصداق اين بخش از (ایشان به راستی که بهترینِ مخلوقاتند) خطاب به علی علیه السلام فرموده: ⬅️ يا علی، تو شيعيانت بهترين مخلوقات هستيد! 📚 تفسير طبری: ج۳۰، ص۱۴۶ لينك از خود سايت اهل سنت: https://mosshaf.com/ar/main?ver=1#?&GetSura=98&vers=7&type=tafseer&b=tabary1 پ.ن: البته اين مطلب در منابع متعددی از بزرگان اهل سنت نيز ذكر شده، نظير: نام کتاب: الدر المنثور في التفسير بالمأثور (سيوطي): جلد۸، صفحه۵۸۹ http://lib.efatwa.ir/41689/8/589 نام کتاب: تاريخ دمشق (ابن عساكر): جلد۴۲، صفحه۳۷۱ http://lib.efatwa.ir/40314/42/371 نام کتاب: فتح القدير (شوكاني): جلد۵، صفحه۵۸۲ http://lib.efatwa.ir/41780/5/582 نام کتاب: محرر الوجيز في تفسير الكتاب العزيز (ابن عطية اندلسی): جلد۵، صفحه۵۰۸ https://lib.eshia.ir/41716/5/508 ✳️ فضايل مولی امیرالمؤمنین علیه السلام در منابع اهل سنت آن‌قدر زياد و با عظمت است که... لیک در خانه اگر کسی باشد، همين يك حرف بس است... ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه السلام: ✅ إِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ دَلِيلاً وَ دَلِيلُ اَلْعَقْلِ اَلتَّفَكُّرُ وَ دَلِيلُ اَلتَّفَكُّرِ اَلصَّمْتُ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ مَطِيَّةً وَ مَطِيَّةُ اَلْعَقْلِ اَلتَّوَاضُعُ. ⬅ برای هر چیزی راهنمایی است و راهنمای عقل، تفکّر است و راهنمای تفکّر، صَمت است و برای هر چیزی مرکب راهواری است و مرکب راهوار عقل، تواضع است. 📚 الکافي (ثقة الاسلام کلینی): ج۱، ص۱۳ پ.ن: فرق صَمت و سکوت: صَمت سكوتی است ارادی، آن هم در برابر تهييج قوای نطق و بيان، يعنی حالتی‌ در نفس به وجود می‌آيد كه شخص ميل به سخن‌گفتن پیدا می‌کند، ولی پس از رجوع به قوای عاقله و ارجح يافتن سكوت در برابر سخن،‌ با اراده خود در برابر اين ميل نفس می‌ايستد و سخن نمی‌گوید. اما سكوت الزاماً اين‌گونه نيست و اعم از صَمت است و الزاماً مخالفت با نفسی هم در بسياری از مواردش دخيل نبوده. یعنی، همين‌قدر كه انسان حرف نزند، حتی اگر ارادی، اختياری و آگاهانه نيز نباشد، سكوت محقق می‌گردد. 🔆 ولادت با سعادت باب الحوائج حضرت امام موسی کاظم علیه السلام تبریک و تهنیت باد... @justhadis110
راه نزدیک است.mp3
371.8K
💠 حضرت امام موسی کاظم علیه‌السلام: ✅ لیس بینه و بین خلقه حجاب غیر خلقه. ⬅️ میان خداوند و آفریدگانش هیچ حجابی جز خود آنان وجود ندارد. 📚 التوحيد: ج۱، ص۱۷۸ 🔷 عالم ربّانی آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی رضوان‌الله‌علیه: ⬅️ حافظ که می‌گوید: تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز. همین را می‌گوید. یک وقت، چند نفر از اصفهان آمده بودند اینجا. گفتم: راه خیلی نزدیک است، خیلی راحت، خوشحال شدند، گفتم: یک قدم بیشتر نیست‌. خوشحال شدند گفتم: [فقط] آن یک قدم را باید بر سر خود بگذارید. ایشان همچنین در پاسخ به این پرسش که: آیا برای مؤمن راهی هست تا بفهمد توبه‌اش پذیرفته شده و یا کاری از او قبول شده است؟ فرمودند: بله هست، اما عمده این است که در انسان منیت از بین برود و خود را همواره بدترین خلق خدا بداند. این منیت است که حجاب انسان می‌شود نه گناه. گناه با یک نظر الهی برطرف می‌شود. به طور کلی، اولین مسئله این است که منیت از بین برود و انسان متوجه فقر خود شود. در خصوص این‌ فرمایش ایشان که می‌فرمایند، زمانی در انسان منیت از میان می‌رود که خود را همواره از همه‌ی خلق بدتر ببیند، طبق فرمایش امام رضا علیه‌السلام، این مهم زمانی محقق می‌شود که شخص به نهایت مرحله کمال عقلی خود برسد: عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد: ...سپس فرمود: دهمى چیست؟! به حضرت گفته شد: چیست؟ فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است. لا یتم عقل امرء مسلم حتی تکون فیه عشر خصال:... ثم قال...: ...لا یری أحدا إلا قال: هو خیر منی و أتقی. تحف العقول: ص۱۶۱ @justhadis110
هدایت شده از Ali Mesbahi
(قسمت یازدهم) آیه‌ای که در قرآن خداوند متعال، مستقیم امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیهما‌السلام را مورد خطاب قرار داده است! وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ‌ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ‌ تَوَّاباً رَحيماً[1] و اگر اين مخالفان، هنگامى‌كه به خود ستم مى‌كردند [و فرمان‌هاى خدا را زيرپا مى‌گذاردند]، به نزد تو مى‌آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى‌كردند، و پيامبر هم براى آن‌ها استغفار مى‌كرد، خدا را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند. درباره مرجع ضمیر «تو» در «جاؤُكَ - نزد تو می‌آمدند» روایاتی بسیار تأمّل‌برانگیز وجود دارد که نشان می‌دهد متناسب با بلاغت قرآن کریم، این مرجع ضمیر که به شکل مخاطب آمده است،‌ غیر از رسول (صلوات‌الله‌علیه‌وآله) است که در ادامه به شکل غایب بیان می‌شود، به عنوان نمونه: حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام در خصوص این آیه خطاب به زراره می‌فرمایند: «خداوند در قرآن، علی (علیه‌السلام) را مخاطب خود قرار داده است». زراره می‌گوید: «در کجای قرآن»؟ حضرت در پاسخ می‌فرماید: «در آیه‌ی: وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنفُسَهُمْ جَآؤُوکَ فَاسْتَغْفَرُواْ اللهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللهَ تَوَّابا رَّحِیمًا - و اگر اين مخالفان، هنگامى‌كه به خود ستم مى‌كردند [و فرمان‌هاى خدا را زيرپا مى‌گذاردند]، به نزد تو مى‌آمدند، و از خدا طلب آمرزش مى‌كردند، و پيامبر هم براى آن‌ها استغفار مى‌كرد، خدا را توبه‌پذير و مهربان مى‌يافتند.»[2] همچنین حضرت امام جعفر صادق علیه‌السلام نیز در خصوص این آیه‌ی شریفه می‌فرمایند: به خدا سوگند یعنی... ای علی (علیه السلام)! اگر آن (حقّ حکومت) را نزد تو بیاورند و به خاطر آنچه انجام داده‌اند از خدا طلب آمرزش کنند و پیامبر هم برای آن‌ها طلب آمرزش کند، خدا را توبه‌پذیر و مهربان خواهند یافت.[3] پانوشت: [1] نساء:۶۴ [2] لَقَدْ خَاطَبَ اللَّهُ أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام) فِی کِتَابِهِ، قَالَ، قُلْتُ: فِی أَیِّ مَوْضِعٍ؟ قَالَ: فِی قَوْلِهِ: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِیماً.» (الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۱، ص۳۹۱) [3] ...یَعْنِی وَاللَّهِ ...لَوْ جَاءُوکَ بِهَا یَا عَلِیُّ (علیه‌السلام) فَاسْتَغْفَرُوا اللهَ مِمَّا صَنَعُوا وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللهَ تَوَّاباً رَحِیما. (الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۸، ص۳۳۴) ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✅ إِيَّاکَ وَ الاِْعْجَابَ بِنَفْسِکَ، وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُکَ مِنْهَا، وَ حُبَّ الاِْطْرَاءِ، فَإِنَّ ذَلِکَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَکُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ. ⬅ از خودپسندی و از اطمینان (و اتکا‌ کردن) به هر چیزی که (آن را برای خود کمالی استقلالی تصوّر می‌کنی که در نتیجه) موجب عُجب تو شده، و نیز از دلبستگی به ستایش و چرب‌زبانی‌های دیگران، بپرهیز زیرا این‌ها از بهترین فرصت‌های شیطان، برای نابود کردنِ کردارِ نیکوی نیکوکاران است. 📚 نهج البلاغه (سید رضی): ج۱، ص۴۲۶ - فرازی از نامه‌ی ۵۳ خطاب به مالک اشتر نخعی در حکم ولایت بر مصر پ.ن: یعنی برای خودت هر کمالی که قائل بشوی (استقلالی)، من با هوش هستم من مهربان هستم من سخاوتمند هستم من خوش‌اخلاق هستم من چشم‌پاک هستم من عفیف هستم من اهل انصاف هستم من قاری و مفسر قرآن هستم من اهل کمک به دیگران هستم من حدیث زیاد بلد هستم من رفیق فلان عالم بزرگ هستم من توان مدیریتی آن‌چنانی دارم من خوب بلد هستم پول حلال در بیاورم من تخصص بالای در فلان چیز دارم من جانباز هستم من مجاهد در راه خدا هستم من انسانی قانون‌مند هستم من وجدان کاری دارم من به کسی آزاری نرساندم و حق کسی را نخورده‌ام من... من... من... ابلیس می‌آید و دقیقاً از همین کمالی که جنابِ من برای خودش تصور کرده و انسان را بر زمین می‌کوبد و اعمالش را نابود می‌کند... پناه بر خدا... @justhadis110
حدیثی که جگر محب امیر المؤمنین علیه السلام را خُنَک می‌کند: 💠 فلسفه‌ی خلقت امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب علیهما‌السلام از زبان پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله: ✅ وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ! مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِیُعْبَدَ رَبُّکَ. ...وَ لَنْ یَهْتَدِیَ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَنْ لَمْ یَهْتَدِ إِلَیْکَ وَ إِلَی وَلَایَتِکَ وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی (طه:۸۲)» یَعْنِی إِلَی وَلَایَتِک. ⬅ به خدا سوگند یا علی! تو آفریده نشده‌ای، مگر برای اینکه پروردگارت پرستیده شود. و راهی به خدا ندارد، کسی که به تو و ولایتت هدایت نشده است و این سخن خود پروردگار عزّ و جلّ است که فرموده: «به راستی که من بسیار آمرزنده‌ام، تنها برای کسی که توبه کند، ایمان آورد، عمل صالح انجام دهد و پس از آن هدایت هم بشود» یعنی [بعد از توبه از شرک و ایمان به وحدانیت خدا و نبوت من و انجام اعمال صالح (از واجب و مستحب و ترک حرام و...)] به سوی ولایت تو [نیز] هدایت شود. 📚 امالی (شیخ صدوق): ص۴۹۴ پ.ن: یعنی اگر علی نبود! خدا پرستیده نمی‌شد، شناخته‌ هم نمی‌شد، چرا که شناخته شدن، مقدمه‌ی مورد پرستش واقع شدن است! در ارسال‌های قبلی نیز بیان شد که به چه علت اولاً پذیرش ولایت امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام شرط تحقّق ایمان در همه‌ی ادیان گذشته نیز بوده است! و بیان شد که پذیرش ولایت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌و‌‌آله نجات بخش نیست! شرط لازم است، اما کافی نیست! و این پذیرش ولایت امیرالمؤمنین و اولاد طاهرینشان علیهم‌السلام است که شرط کافی برای تحقّق ایمان و هدایت و نجات است. دو روایت ضمیمه: 💠 حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام درباره‌ی همین آیه‌ی ۸۲ از سوره‌‌ی طه: «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی * «به راستی که من بسیار آمرزنده‌ام، تنها برای کسی که توبه کند، ایمان آورد، عمل صالح انجام دهد و پس از آن هدایت هم بشود»» می‌فرمایند: ✅ أَ لَا تَرَی کَیْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَهًُْ أَوِ الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّی اهْتَدَی وَ اللَّهِ لَوْ جَهَدَ أَنْ یَعْمَلَ مَا قُبِلَ مِنْهُ حَتَّی یَهْتَدِیَ قَالَ قُلْتُ إِلَی مَنْ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ قَالَ إِلَیْنَا. ⬅ آیا نمی‌بینید که خداوند چگونه شرطی گذاشته است که نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح به حال انسان سودی نمی‌بخشد، مگر آن‌که هدایت یابد. به خدا قسم! بنده هر قدر هم تلاش کند تا عمل صالحی انجام دهد، از او پذیرفته نیست تا اینکه هدایت یابد. حارث می‌گوید: عرض کردم: به‌سوی چه کسی هدایت شود، فدایت گردم؟ امام علیه‌السلام فرمود: به‌سوی ما (اهل بیت). 📚 تفسیر قمی: ج۲، ص۶۱ 💠 حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام: ✅ بِنَا عُبِدَ اَللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اَللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ مُحَمَّدٌ حِجَابُ اَللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى. ⬅ به واسطه‌ی ما اهل بیت است که خداوند پرستیده می‌شود به واسطه ما اهل بیت است که خداوند شناخته می‌شود به واسطه ما اهل بیت است که خداوند یگانه‌ دانسته می‌شود و محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله حجاب خداوند [و واسطه‌ی فیض بین خودش و مخلوقاتش] است. 📚 الکافی (ثقة الاسلام کلینی): ج۱، ص۱۴۵ @justhadis110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 مولی امیرالمؤمنین علی علیه السلام: ✅ اِحْفَظْ أمرَكَ و لا تُنكِحْ خاطِبا سِرَّكَ. ⬅️ كارَت را پوشيده دار و رازت را عروسِ هر خواستگارى نكن. 📚 غررالحكم: ح۲۳۰۵ @justhadis110
هدایت شده از Ali Mesbahi
(قسمت دوازدهم) گوهری که بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح، به انسان سودی نمی‌دهد و فایده‌ای ندارد! إِنِّي لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدى [1] من هر که را توبه کند، و ایمان آورد، و عمل صالح انجام دهد، سپس هدایت شود، می‌آمرزم! در آیه‌ی فوق، مواجهه‌ی انسان با غفّاریت خدا، مقید شده است به اینکه پس توبه‌کردن و ایمان آوردن و عمل صالح انجام دادن، شخص هدایت هم شده باشد. اینجا این پرسش مطرح می‌شود که: مقصود از این هدایتی که علّت تامّه برای مورد مغفرت ویژه‌ی خداوند واقع شدن است چیست؟ چرا که هر ایمان‌ آوردنی، مقدمه‌اش هدایت شدن است، یعنی کسی که ایمان آورده، قبل از ایمانش، هدایت شده که بعد، متأثر از آن هدایت، ایمان آورده، حال سؤال این است: این چه هدایتی است که مافوق هدایت اولیه‌ است، که علّت تامه است برای مورد مغفرت واقع شدن و بدون آن، نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح سودی نمی‌بخشد! پاسخ، در روایاتِ تأمّل‌برانگیز و ارزشمند ذیل: حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام: مقصود از (ثُمَّ اهْتَدى - سپس هدایت شود) در این آیه، این است که به ولایت امیرالمؤمنین علیه‌السلام هدایت شود.[2] رسول خدا حضرت محمد مصطفی‌صلی‌الله‌علیه‌وآله: به خدا سوگند یا علی! تو آفریده نشده‌ای، مگر برای اینکه پروردگارت پرسیتده شود. و راهی به خدا ندارد، کسی که به تو و ولایتت هدایت نشده است و این سخن خود پروردگار عزّ و جلّ است که فرموده: «به راستی که من بسیار آمرزنده‌ام، تنها برای کسی که توبه کند، ایمان آورد، عمل صالح انجام دهد و پس از آن هدایت هم بشود» یعنی [بعد از توبه از شرک و ایمان به وحدانیت خدا و نبوت من و انجام اعمال صالح (از واجب و مستحب و ترک حرام و...)] به سوی ولایت تو [نیز] هدایت شود.[3] حضرت امام محمد باقر علیه‌السلام درباره‌ی همین آیه‌ی ۸۲ از سوره‌‌ی طه می‌فرمایند: آیا نمی‌بینید که خداوند چگونه شرطی گذاشته است که نه توبه، نه ایمان و نه عمل صالح به حال انسان سودی نمی‌بخشد، مگر آن‌که هدایت یابد. به خدا قسم! بنده هر قدر هم تلاش کند تا عمل صالحی انجام دهد، از او پذیرفته نیست تا اینکه هدایت یابد. حارث می‌گوید: عرض کردم: به‌سوی چه کسی هدایت شود، فدایت گردم؟ امام علیه‌السلام فرمود: به‌سوی ما (اهل بیت).[4] سدیر صیرفی از شاگردان برجسته امام باقر علیه‌السام نیز نقل می‌کند: هنگامی‌که امام باقر علیه‌السلام داخل مسجد الحرام می‌شد، من خارج می‌شدم؛ امام علیه‌السلام دست مرا گرفت و رو به قبله ایستاد فرمود: «سدیر به مردم دستور داده‌اند که بیایند اطراف این خانه‌ی سنگی را طواف نمایند؛ بعد پیش ما بیایند و ولایت و ارادت خود را به ما خانواده اعلام نمایند؛ که این آیه: اشاره به‌همین‌مطلب است؛ «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی. (طه:۸۲)» سپس با دست به سینه‌ی مبارکشان اشاره نمود و فرمود: یعنی به ولایت ما خاندان هدایت یابند. [5] پانوشت: [1] طه:۸۲ [2] تأویل الآیات الظاهرهًْ (استرآبادی): ص۳۱۰ [3] وَ اللَّهِ یَا عَلِیُّ! مَا خُلِقْتَ إِلَّا لِیُعْبَدَ رَبُّکَ... وَ هُوَ قَوْلُ رَبِّی عَزَّوَجَلَّ «وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی (طه:۸۲)» یَعْنِی إِلَی وَلَایَتِک. (امالی (شیخ صدوق): ص۴۹۴) [4] أَ لَا تَرَی کَیْفَ اشْتَرَطَ وَ لَمْ تَنْفَعْهُ التَّوْبَهًُْ أَوِ الْإِیمَانُ وَ الْعَمَلُ الصَّالِحُ حَتَّی اهْتَدَی... (تفسیر قمی: ج۲، ص۶۱) [5] ...إِنَّمَا أُمِرَ النَّاسُ أَنْ یَأْتُوا هَذِهِ الْأَحْجَارَ فَیَطُوفُوا بِهَا ثُمَّ یَأْتُونَا فَیُعْلِمُونَا وَلَایَتَهُمْ لَنَا وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ إِنِّی لَغَفَّارٌ لِمَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً ثُمَّ اهْتَدی ثُمَّ أَوْمَأَ بِیَدِهِ إِلَی صَدْرِهِ إِلَی وَلَایَتِنَا. (الکافی (ثقة السلام کلینی): ج۱، ص۳۹۲) ✅ کانال رسمی کتاب جمکران: @ketabejamkaran @justhadis110
💠 حضرت امام جعفر صادق علیه السلام: ✅ أصلُ الغِيبَةِ تَتَنوَّعُ بعَشرَةِ أنواعٍ: شِفاءُ غَيظٍ، و مَساءَةُ قَومٍ، و تُهمَةٌ، و تَصديقُ خَبرٍ بلا كَشفِهِ، و سُوءُ ظَنٍّ، و حَسَدٌ، و سُخريَةٌ، و تَعجُّبٌ، و تَبَرُّمٌ، و تَزيِينٌ، فإن أرَدتَ السلامَةَ فاذكُرِ الخالِقَ لا المَخلوقَ، فَيَصِيرَ لكَ مَكانَ الغِيبَةِ عِبرَةً، و مَكانَ الإثمِ ثوابا. ⬅️ منشأ غيبت ده چیز متنوّع و متفاوت است: فرو نشاندنِ خشم؛ همراهى نشان دادن با عدّه‌اى؛ متّهم و بد نام کردن؛ تصديق كردن يك خبر، بى آن كه حقيقت آن بر وى معلوم باشد؛ بدگمانى؛ حسادت؛ مسخره کردن؛ متعجّب و شگفت‌زده شدن؛ به جهت دلخور و منزجر شدن؛ خود را خوب جلوه دادن (خودشیرینی کردن). پس گر خواهان سلامت [دين و دنياى خود] هستى، تنها به ياد آفريدگار باش و آفريدگان را فراموش كن، تا به جاى غيبت، عبرت نصيبت شود و به جاى گناه، ثواب. 📚 بحار الأنوار (علامه مجلسی): ج۷۲، ص۲۵۷ @justhadis110