باسمه تعالی
#یک دست، یک رأی
سیده زهرا عابدیان_سطح دو
اساس و منشأ قدرت حکومت، اراده مردم است. اراده مردم است که بر میگزیند در نظامی استبدادی و خودکامه تنفس کند یا مسیر جدیدی را برای خود رقم زند. 42 سال پیش، اراده مردم ایران بهرهمندی از حقوق طبیعی را طلب کرد. چشیدن طعم آزادی، استقلال، عزت، دین و... انتخاب آنها بود. بالطبع انتخاب شجاعانه و خلاف خواست ابرقدرتان و مستبدان هزینههایی دارد. جهانبینی مردم ایران به آن نقطه رسیده بود که با عزم و اراده راسخ آماده پرداخت هزینه شدند. هزینهای سنگین اما با افتخار و ماندگار... . مردم شریف ایران، با ایمان، اراده و اختیار جان خود را فدای آرمان بزرگ خود کرده و خون بر شمشیر پیروز شد...
رویهای که ایرانیان بیش از 40 سال است در هر جنگی چه از نوع نظامی و تحمیلی و چه از نوع اقتصادی و تحریمی در پیش گرفته، نسل به نسل منتقل کردهاند و این راه همچنان ادامه دارد.
هر قطره از خون شهدا، همچون نوری تابان بر گرد نقشه ایران میچرخد و حصنی عظیم و قوی ساخته؛ این حصن مصونیت میدهد؛ مصونیت از تعدی و تجاوز.
هر قطره از خون شهدا، کشور را با امید ستاره باران میکند، «وَلا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ»، امید بخشی در مسیر حرکت و شکوفایی و اعتلای جامعه اسلامی.
هر قطره از خون شهدا، همچون قطرات باران حیات بخش است. آنجا که دشمن در تلاش است ارادهها را سست نماید و فضا را کویری، این خون شهید است که حیات بخشی میکند و با تزریق عزت و اقتدار روحی تازه بر جانها میدمد.
خون شهید ارزشمند است. پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم : بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا آنکه انسان در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی نیست.(بحار، ج100، ص10) فداکاری و از جان گذشتگی در راه خدا و دین، نهایت رستگاری شهداست و این عملِ محبوب درگاه الهی ثمرهای دارد عظیم و ژرف؛ «فرهنگ شهادت» که شهدا با قطره قطره خونشان در تاریخ به یادگار گذاشتهاند.
فرهنگ شهادت، تنها کشته شدن در معرکة جنگ با دشمنان دین و قرآن نیست؛ بلکه فرهنگ شهادت؛ یعنى خودسازى، خداترسى، گناه گریزى، تقوا، اطاعت امر خدا، امر به معروف و نهى از منکر، اقامه نماز، جود و کرامت، عزّت نفس و گریز از ذلّت و زبونى.
فرهنگ شهادت؛ یعنى سازش نکردن با طاغوت ها و حکومت هاى ستم، مبارزه با باطل، ایثار، قاطعیّت و صلابت در راه عقیده، جهاد و از خود بیرون آمدن و دیگران را بر خود مقدم داشتن. شهادت؛ یعنى از دنیاگرایى و رفاه طلبى فاصله گرفتن و آخرت را مدّ نظر داشتن، در راه اصلاح جامعه و حاکمیت دین و عدالت جانفشانى کردن و در راه رضاى حق و پیاده کردن احکام الهى سر از پا نشناختن. این فرهنگ، حقیقتى است که در هر زمان، ظهور و تجلّی خاصّى دارد؛ در ایام جنگ و رو در رویى با دشمن، به صورت حضور در جبهه هاى نبرد، و پایدارى و استقامت تا کشته شدن و شهید گردیدن و در ایّام صلح، در راه خودسازى و مبارزه با مفاسد و رذائل و اجراى احکام الهى تا مرز شهادت پیش رفتن است. (معصومین علیهم السلام و فرهنگ شهادت، احمد محیطی اردکانی)
پیامبر خدا صل الله علیه و آله و سلم میفرماید:
«وَ مَنْ خَرَجَ فى سَبیلِ اللهِ مُجاهِداً فَلَهُ بِکُلِّ خُطْوَةٍ سَبْعَمِأَةَ أَلْف حَسَنَةٍ وَ یُمْحى عَنْهُ سَبْعَمِأة أَلْفَ سَیِّئةٍ وَ یُرْفَعُ لَهُ سَبْعَمِأة أَلْف دَرجةٍ، وَ کانَ فى ضِمانِ اللهِ بِأىِّ حَتْفٍ ماتَ کانَ شَهیداً، وَ إنْ رَجَعَ رَجَعَ مَغْفُوراً لَهُ مُسْتَجاباً دُعاؤهُ؛ کسى که با انگیزة جهاد در راه خدا (از خانه) خارج شود، هر قدمى که بر میدارد، هفتصد هزار حسنه براى او ثبت میشود و هفتصد هزار گناه از او محو میگردد و هفتصد هزار درجه بالا میرود و در ضمان خداوند متعال است و به هر نوع که از دنیا برود، شهید محسوب میگردد. و اگر زنده بر گردد، از گناه پاک گردیده و دعاى او مستجاب است».
#ادامه_دارد
« یک دست = یک برگ رأی»
🖋فاطمه عطایی _سطح سه روانشناسی تربیتی(بین الملل)
انسان شاهکار قدرت خالق یکتاست. او که وقتی ملائک از علتِ خلقش پرسیدند، پروردگار در جوابشان فرمود:« قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ - [خداوند] گفت همانا من چیزی می دانم که شما نمی دانید.» (بقره/۳۰) و خداوند تمام کائنات را برای رسیدن او به کمال تحت امرش ساخت .بدین ترتیب او بر همه ی موجودات برتری یافت.
خداوند انسان را مختار آفرید.عقل و اختیار وجوه متمایز کننده ی او از سایر موجودات بود. او از همان روز نخست مختارانه راه سعادت و شقاوتش را برگزید. تاریخ به یاد دارد، تمام انسان هایی را که در دوراهی های سرنوشت ساز قرار گرفتهاند و در چشم به هم زدنی بهشتی و یا جهنمی شده اند.کسانی که در یک لحظه ی حسّاس تاریخی، نیکی یا بدی ابدی را برای یک قوم، ملّت و آیینی رقم زده اند.
انتخاب حقّ ذاتی انسان است. در این روزها که سخن از رأی دادن و ندادن است. درست دراولین روز مناظره ی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 ایران ، عبدالله زاده ها و یارانش آمدند تا عهدمان را با حضرت یار به یادمان آورند. عهدی که هر یک از ما با خدا ،دین و خودمان بستیم. همان که در پاسخ به «أَلَستُ بِرَبِّکُم» پروردگار «قَالُوا بَلی» گفتیم.
عهدی که ندای «هَل مِن نَاصِرَ یَنصُرُنِی» سرداران دینم آن را خطیر تر می نمود. ندای «هَل مِن نَاصِرَ یَنصُرُنِی»امام حسین (علیه السلام) برای احیای سنّت جدّش رسول الله(صلی الله) و پاسخ لبیک پاکانی چون یک جوان مسیحی، ندای «هَل مِن نَاصِرَ یَنصُرُنِی» مختار و «هیهات من الذله» ی گروهی از مسلمانان و ... تا عصر ما.
15 خرداد سال 1342 ، این بار فردی از ذراره ی زهرا (سلام الله علیها) ، در سرزمین آفتاب و مهر، ندای«هَل مِن نَاصِرَ یَنصُرُنِی»را سر داده است و آنهایی که سالها محرّم با حسرت به امام حسین(علیه السلام) «یالیتناکنا معکم» میگفتند، به یاری ایشان شتافتند . سر انجام انقلاب اسلامی ایران را در ۲۲ بهمن سال ۱۳۵۷ به پیروزی رساندند.
اما عمروعاص های زمان بیکار نماندند. جنگی را بر نظام نوپای انقلاب ایران تحمیل کردند و به مدد الهی و ولایت مداری، رشادت ، دلاوری، غیرت و وفاداریِ همّت ها، باباییها و زین الدین ها دستان دشمن از خاک مقدس این سرزمین کوتاه گردید.
تقویمِ تاریخ نیستم! برنامهای رادیویی که مجری آن می گفت: در چنین روزی ..... و سپس اتفاق مهم آن روز را گزارش می کرد. اما من نمیخواهم مجریِ برنامه تقویمتاریخ باشم!
اما ذهن روشن و باطن حقیقت جویِ تو، خواهر و برادرِ ایرانیام خود گواه است!
گواه است که تازهترین ندای«هَل مِن نَاصِرَ یَنصُرُنِی» از گلوی پاک رهبرم سید علی سرداده شد و لبیک گویان آمدند.
آمدند لشکرهای فاطمیون، زینبیون و ... به فرماندهی مالک اشترِ زمان، سردار دلها ؛ «سردار قاسم سلیمانی».
یادت هست که چه سخن ها گفته شد؟ همان نوچه های باقی مانده از نسل عمر و عاص ها، چه توطئه ها ، چه تهمت ها و زخم زبان ها که نزدند!؟ آن ها که می گفتند: چرا سرمایهها را به سوریه میبرید؟ چرا به سوریه کمک می کنید؟ چرا ،چرا و چرا ...
اما اگر نبود تدبیر رهبرم سید علی و امثال سردار، اینک من و تو در این امنیت نبودیم. در این نقطه که تاریخ در انتظار است تا به سر انگشتان من و تو رقم بخورد.
گذشت !
گذشت و سیاهی به زغال ماند!
اما می دانم ؛ یادت هست روز تشییع پیکرهای پاک شهید سردار و مهدی المهندس و یارانشان .یادت هست که چقدر به غرور و غیرتمان بر خورده بود . فارغ از هر سلیقه، عقیده، رنگ، مذهب و ملیت همه به صحنه آمدیم.
چهل روز؟ نه ! بلکه تا حال خونخواه اوییم و یاران باوفایش.
خواهر و برادر ایرانی ام ؛ تو باید رأی بدهی.
چون این رأی تنها حق تو نیست!
رأی تو فقط برای تو نیست!
رأی تو نه فقط برای خانواده، فامیل و شهرت است. البته که خانواده، فامیل، شهر و استانت برایت مهم اند. اما مهمتر از آن می دانی چیست ؟
آن خونهای پاکی است که سالیان سال از هر قوم، نژاد، زبان و حتی ملیت های گوناگون برای صیانت از این مرز، بوم،حکومت و نظام ریخته شده است.
خواهر و برادر ایرانی ام!
ایران؛ تنها سرزمین تو نیست که بگویی رأی می دهم یا نه!
بلکه رأی تو، برای کشور، دین و حکومتی است که با سرانگشتان سلاله زهرا(سلام الله علیها) روی این کره ی خاکی نگه داشته شده است.
ایران هست و باید باشد تا تو یک ایرانی باشی !
ای ایرانی!
من رای نمیدهم چون یک غیرایرانی ام ، چون حق رأی ندارم.
اما تو بایدرأی بدهی !
رأی بده ! چون با رأی توست که نقشه ی این سرزمینِ با افتخار هر چه بیشتر روی نقشه ی جغرافیا می درخشد.
#ادامه_دارد
#یک دست_ یک برگ رأی
🔰الهام سادات حجازی طلبه سطح 3 رشته تفسیر جامعه الزهراء سلام الله علیها
همیشه اینطور بوده است که هر عددی از عدد قبل از خودش بزرگتر است. مثلا 28 از 27 بزرگتر است؛ اما گاهی اعداد حتی از خودشان بزرگتر می شوند؛ اما چطور و چگونه؟! چطور می شود که عدد 28 از خودش بزرگتر باشد؟
وقتی حرف از خلق یک حماسه میشود قوانین ریاضی و معادلات بهم میریزد. وقتی قرار باشد 28 خرداد یک ملت با حضور حداکثری خود به پای صندوقهای رأی بیایند، 28 از 28 بزرگتر میشود. این بزرگی برابری میکند با 50 میلیون! آری 28 خرداد مساوی ست با 50 میلیون نفری که میتوانند شناسنامه به دست گیرند و هر یک در دستان خود یک برگ رأی داشته باشد. این تنها یک برگ رأی نیست یک آزادی ست یک استقلال است یک هویت ایرانی و مردم سالاری ست. یک برگ رأی یعنی جامعه ی من جامعه ی آزادی ست مردمانش هر یک حق رأی دارند. حق در انتخابات مسئولان و مدیران و سیاست گذاران. یک برگ رأی یعنی مردم سالاری. یک برگ رأی یعنی حتی در دورافتاده ترین روستاها تو میتوانی به عنوان یک ایرانی مسئول ارشد جامعه ات را انتخاب کنی و این حق از آن توست. یک برگ رأی یعنی حق انتخاب بدون هیچ گونه تحمیل بلکه آزادِ آزاد.
این سالها واژه ی حرم و مدافع را زیاد شنیده ایم. ناخودآگاه یاد بی بی جان دمشق میافتیم. دمشقی که قافیه اش عشق است. چه کنیم دیگر بزرگ شدهی پای روضه ایم. یاد مجاهدان بی ادعای حرم یاد بچه های فاطمیون و گردان زینبیون و سیدالشهدای اینها یعنی حاج قاسم می افتیم. یاد غریبی و غربت یاد جان سپردن در دیاری کیلومترها دور از وطن. اما سیدالشهدایشان همان سردار دلها فرمود: «جمهوری اسلامی حرم است». حرمی که حکومتش حکومت الله است. به گفتهی ولیّ این سرباز ولایت دو رکن «جمهوریت» و «اسلامیت» این انقلاب را نگه داشته است. اینک ما باید مدافع این حرم باشیم. مردم سالاری را باید حفظ کنیم. هر برگ رأی، دفاعی ست در برابر این حرم. هر یک برگ رأی، تجلی کننده ی امامت امت است. آری این امت خودشان در سرنوشت کشورشان دخیل و مؤثرند. حضور در پای صندوقهای رأی بیعتی ست دوباره با آرمانهای امام و انقلاب. یک برگ رأی و یک اثر انگشت یعنی من هستم و من آزادم. یک برگ رأی و یک اثر انگشت مشتی ست کوبنده بر دهان لابه گویان که آزادی برایشان تطوّر معنایی پیدا کرده است.
چه خوب فرمود رهبر فرزانه و سکّاندار این انقلاب: «یک مسئله ی مهم دربارهی انتخابات، حضور حداکثری است. هر چه جمعیت بیشتر در انتخابات شرکت کنند، استحکام نظام و اعتبار کشور بالاتر خواهد رفت؛ هر چه بیشتر مردم شرکت کنند، اعتبار نظام بالا خواهد رفت، چون نظام، نظام مردمی است و واقع قضیه این است که متکی به عواطف مردم و احساسات مردم و انتخاب مردم و خواست مردم است». (بیانات در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور 14/10/13394)
«اصل حضور مردم در صحنه ی انتخابات مهم است؛ زیرا مشارکت عمومی نشان دهنده ی همبستگی ملی است و همبستگی ملی میتواند در مقابل توطئه های دشمنان به کشور مصونیت ببخشد. دشمن در اختلافات سود میبرد و از تشتت آراء مردم سوء استفاده میکند. دشمن از دودستگیها و فتنه گریها و جنگ افروزیهای داخل کشور استفاده میکند. وقتی یک ملت یکپارچه و یکدست باشد و مسئولان کشور همه با یکدیگر همدل و همراه باشند، شمشیر دشمن کُند میشود و جرأت نمیکند به چنین کشور و ملتی نظر بد بیندازد و با او به چشم توطئه نگاه کند. مشارکت مردم در امر انتخابات میتواند این همبستگی ملی را در مقابل چشمان دشمن عنود و حیله گر به نمایش بگذارد و به ملت و کشور ما مصونیت ببخشد. اصل حضور مردم در انتخابات، حتی از انتخاب اصلح هم مهمتر است؛ اگرچه انتخاب اصلح هم بسیار اهمیت دارد». (بیانات در دیدار مردم شهرستان جیرفت 17/2/1384)
«حضور مردم یکی از آن عناصری است که دشمن را ناکام میکند...حتی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد اما انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند. اصل انتخابات حضور مردم در پای صندوقهای رأی و رأی دادن آنها است». (بیانات در دیدار مردم قم 19/10/1394)
اینبار حرم اینجاست حرم همین خاک عزیز ایران است. مدافع، اینبار لباس رزم خاص بر تن ندارد بلکه لباس رزمش ایرانی بودنش است هر ایرانی با هر لباس و با هر سلیقه ی عقیده و با هر سلیقه ی پوششی باید در این انتخابات شرکت کند، چون ایران مادر است، ایران وطن است. همه ی ما وطنمان را دوست داریم با هر نقصی که داشته باشد. در آن متولد شده ایم خاطرات خوش و ناخوش را در کنار هم داشته ایم. گاهی جنگ و شهادت گاهی پیروزی در فوتبال و والیبال گاهی موفقیتها و پیشرفتهای علمی.
#ادامه_دارد
🆔https://eitaa.com/jz2602
به گزینی
سنگی در آب میفتد، سنگی بزرگ، از دست نوجوانی نحیف با قدی نسبتا بلند و سنگ دیگری از دست پیرمردی رنجور، سنگ بعدی از دست زنی جوان با نگاهی نافذ به دوردستها در آب افکنده می شود... با انداختن این سنگها در آبی بیکران موج کوچکی ایجاد میشود و به تدریج با پیوستن به موجهای دیگر امواج خروشانی تشکیل میگردد. امواج دریا و اقیانوسها در مقیاس متفاوت و شگفتیآور، پویایی و خروش توفان را به نمایش میگذارند و زنده بودن و خروش دریا تنها به همین موجهاست. حتی اگر وسعت این موجها محدود باشد در جنبش آب و خروش دریا بی تاثیر نیستند. شرکت هر فرد در انتخابات نیز مانند همین سنگ هاست. هر رای پیام آور جنبشی کوچک است در مسیر تحولی بزرگ. آراء مردم چون تکههای پازل سرنوشت کنار هم قرار گرفته و در پایان، انتخابی سرنوشتساز را به تصویر میکشند. حال چند پرسش به ذهن می رسد که این انتخاب در چه مواردی و با چه شرایطی بوده است و اولویت های مهم انتخاب بهتر در سطح کلان جامعه کدام است؟
انتخاب یا تحمیل؟
خوب که بنگریم سراسر زندگی بشر و حتی تاریخ با انتخاب عجین شده است. انتخاب دوست یا انتخاب رشته یا انتخاب همسر، انتخاب کاری جای کار دیگر یا شخصی جای شخص دیگر. در تاریخ این انتخاب همیشه بدست مردم و بدنه جامعه بوده نبوده است، اتفاقا بیشتر تحولات تاریخ در دست انتخاب سلاطین و حکما و سردمداران بوده و عوام ناچار تابع این انتخاب اجباری یا تحمیل شرایط بوده اند. پس از رحلت نبی خاتم (ص) اقلیتی معلوم الحال دست به انتخابی دیگر زدند و برخی مردم عامی را با خود همراه کردند و بدنه عظیم مردم ساکت و مقهور این انتخاب ماند چرا که عوام هنوز اهمیت انتخاب بد را درک نکرده بود و نمیدانست این سنگ کج تا کجا دیوار را کج می کند و گردبادی می سازد که سرنوشت اسلام را طور دیگری رقم می زند و می شود آنچه نباید شود.
کم کم ملتها فهمیدند اگر جامعه از انتصاب الهی خالی شود ناچار بدست حکمای جور میفتد و دین و دنیای مردم به تاراج میرود و دستخوش طوفان های عظیم می¬شود. قرنها گذشت تا مردم بفهمند نباید اجازه داد سرنوشت ملتها بدست جنایتکاران بیفتد، پس حداقل کاری که مردم می توانستند انجام دهند اعتراض در مقابل اعمال سلاطین بود و چه بسیار جانها که بر سر این اعتراض ها از دست رفت تا این میراث به انقلاب اسلامی ایران رسید. انقلابی که انتخابِ سرانجامی نیکو و خروج ازظلمت و پرواز به سمت نور و رهایی از ظلم بود.
برگ برگ تاریخ نشان میدهد در ایران، نحوه اداره امور شهرها از ابتدای پیدایش حیات اجتماعی غیر از عصر سلوکیان تا اواخر دولت سلطنت پهلوی دوم با اراده سلاطین و حاکمان اداره می شد. با انقلاب مشروطه، پادشاهی مطلق به پادشاهی مشروط تبدیل شد و نخستین تجربه مشارکت ایرانیان شکل گرفت. مجلس شورای ملی قوانین انجمن بلدیه و انجمن ایالتی و ولایتی و نظایر آن را به تصویب رساند، لکن عدم آمادگی ساختاری ایران برای پذیرش این سبک قوانین و شرایط فرهنگی و اجتماعی جامعه موجب اجرا نشدن و شکست قانون های مصوب شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 شرایط مناسبی فراهم گردید تا مردم در تعیین سرنوشت خود و جامعه خویش سهیم باشند.
انتخاب بهترین ها:
دشمنان اسلام از صدر اسلام تا کنون در حال ایجاد شکاف و سنگ اندازی بوده اند و امواج بحر وسیع اسلام را متلاطم کرده و سدهای بزرگی بر سر راه این موج عظیم ساخته اند. این کینه توزی و دشمنی بدخواهان اسلام تاکنون هم ادامه داشته است. آنان می دانند شرکت مردم ایران در تعیین سرنوشت خود موجب قطع شدن دستان طمعکارشان است لذا دائما در حال توطئه چینی هستند. یکی از مهمترین عرصه های موثر حضور ایرانیان در مقابل دشمنان در دوران انتخابات، به منصه ظهور می رسد.
انتخابات به رخ کشیدن شکوه ایران اسلامی و تجلی عزت است. در حقیقت انتخابات یک نظرسنجی فراگیر از جامعه است. کیفیت و کمیت مشارکت افراد جامعه میزان کارآمدی نظام سیاسی، مشروعیت و مقبولیت کارگزاران سیاسی را نمایان می سازد. مشارکت گسترده و فعال مردم در انتخابات اعتبار ملی در سطح داخلی و پشتوانه در سطح منطقه ای و بین المللی را به همراه دارد.
آری شاخص ترین تجلی مشارکت مردم در امور حکومت، انتخابات است که در برخی کشورها حاکی از میزان مشروعیت نظام سیاسی آن کشور نیز هست. در واقع اگر دایره این موج انتخاب، گسترده تر شود امواج دریای اسلام پرخروشتر خواهد بود. اما باید در نظر داشت که «انتخاب درست» نیازمند توجه به اولویتها، اهداف و مسائل کشور است. گزینش افراد شایسته و تصمیم برای بودن یا نبودن افراد داوطلبِ خدمت به ملت، به دست مردم است. این انتخاب به وسعت زندگی یک ملت است.
#ادامه_دارد
#مشارکت_حداکثری
#انتخابات
🖋نجمه صالحی _دبیر انجمن تاریخ
🆔https://eitaa.com/jz2602