eitaa logo
معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا سلام الله علیها
4.1هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
302 فایل
درگاه ارتباطی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی جامعه الزهرا علیهاالسلام با مخاطبان ............... ادمین امور فرهنگی: @jz_farhangi ادمین پویش @jz_pooyesh ادمین ازدواج، خانواده، کودک ونوجوان: @Edare_khanevade ادمین اداره مبلغان: @admin_mobaleghan
مشاهده در ایتا
دانلود
1 💠حضرت رقیه سلام الله علیها-مرحوم کافی رحمة الله علیه💠 🌱🏴🌱 ” آقایان اهل علم، فضلا، محترمین، رجال فضیلت، متدینین، مذهبی ها خود امام حسین علیه السلام هم راضی است که من امروز شما را به حرم این سه ساله ببرم. خدا نکند سرپرست شوی، به خدا سرپرستی خیلی زحمت دارد، مسئولیت دارد. سرپرست بچه ها بود. زینب سلام الله علیها با این همه غمی که دارد باید به همه کارها برسد بی بی تمام زنها و بچه ها را خواب کرد. حالا اومد خودش بخوابد کمتر من این کلمه را با صراحت گفته ام اما روز اربعین است بگذارید بگویم، آتش بزنم آی زن ومرد! زینب سلام الله علیها آمد روی خاکها بخوابد. تا آمد بخوابد یک وقت دید گوشه خرابه در تاریکی ها یک بچه بلند شده هی می گه بابا،بابا. ای خدا چه کار کنم؟با این همه زحمت من این زن و بچه را خواباندم، باز یکی یکی بیدار می شوند بلند شد آمد جلو ببیند چه کسی است؟ دید رقیه است. امروز برا امام حسین علیه السلام داد بزنید رقیه گفت: من بابام و می خوام، الان بابام اینجا بود. "دختر دردانه منم/ به کنج ویرانه منم عمه چه آمد به سرم/ چرا نیامد پدرم” 😭😭😭 ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft
2 💠در خرابه شام-استاد حسین انصاریان💠 🏴🌱 “در خرابه ی شام چه گذشت؟ چگونگی شهادت سه ساله ی حضرت سیدالشهدا، حضرت رقیه (س)" از مصائب سختی که در شهر شام به اهلبیت علیهم السلام رسید و در کتابهای مقاتل ذکر شده[1]، خرابه نشینی اهل بیت(ع) و از دنیا رفتن دختر سه ساله ی حضرت سیدالشهدا (ع) است. امام صادق (ع)میفرماید: اهل بیت علیهم السلام را در خانه مخروبه ای نزدیک مسجد جامع دمشق با فاصله ی کمی از محل حکومت یزید جا دادند. و چون آن خانه قابل سکونت نبود، از آن تعبیر به خرابه شده است. وقتی اهلبیت علیهم السلام را با آن عظمت و کرامت و شخصیتی که داشتند، در آن محل مخروبه جا دادند، به هم گفتند: «إنَّما جُعِلنا فی هذا البیت لِیَقَعَ عَلَینا فَیَقتلنا» قطعاً ما را در این خانه ی خرابه جای داده اند که سقف هایش بریزد و ما را نابود کند. شیخ صدوق در کتاب امالی، سیدابن طاووس در لهوف نوشته اند، خانه ی خرابه ای که در آن اهلبیت علیهم السلام را جا داده بودند، از گرمای روز و سرمای شب، در امان نبودند، تا جایی که پس از مدتی صورت دختران و زنان و کودکان پوست انداخت. امام سجاد (ع) میفرماید: اهلبیت علیهم السلام در آن خانه ی خراب روزها را گرسنه و شب ها را به عبادت به سر میبردند، و گریه ی بر ابی عبدالله به صبح می رساندند. شهادت ابی عبدالله (ع) و یاران و اهل بیتش را تا جایی که ممکن بود، از اطفال و کودکان پنهان می کردند. ولی یکی از کودکان که دختری سه ساله بود و نامش را کتابهای مهمی چون لهوف سید ابن طاووس صفحه ی صد و چهل و یک، معالی السبطین جلد دو صفحه ی صد و شصت و یک، منتخب طریحی ودعوة الحسنیّه آیت الله آقا شیخ محمد باقر بهاری و ریاحین الشریعه ی محلاتی جلد سه صفحه ی سیصد و نه و منتخب التواریخ ملا هاشم خراسانی صفحه ی دویست و نود و هشت، «رقیه»، ذکر کرده اند و چنین نوشته اند: این دختر به شدت عاشق حضرت حسین (ع) بود. امام (ع) هم به شدت به او علاقه داشت. شب و روز در آن خانه ی خرابی که اهلبیت علیهم السلام را جا داده بودند، گریه میکرد، بهانه ی پدر را میگرفت. هر چه به او می گفتند پدر به سفر رفته و منظورشان سفر آخرت بود، آرام نمیشد. تا یک شب خواب پدر را دید. وقتی بیدار شد خیلی بیتابی کرد. هر چه خواستند او را ساکت کنند، نشد. بلکه بیتابی اش بیشتر شد. زنان و دختران دیگر اختیار از دستشان رفت، از گریه و حال او به گریه افتادند. زنان و دختران با گریه ی او لطمه به صورت میزدند، خاک خرابه را به سر می ریختند و مو پریشان میکردند و این همه ضجه و ناله یزید را از خواب بیدار کرد. پرسید: چه خبر است؟ خواب دختر سه ساله را گفتند. گفت: سر پدر را برایش ببرید، بچه است، متوجه نمی شود، دیدن صورت پدر آرامَش میکند. سر را در طبقی که روپوشی رویش انداخته بودند آوردند پیش بچه گذاشتند. دختر گفت: من طعام نمیخواستم، من پدرم را میخواستم. گفتند: پدر آمده است. وقتی روپوش را برداشت، سر بریده را دید، با آن دستان کوچک سر را برداشت و به سینه گرفت. مرتب می گفت: پدر، چه کسی محاسنت را به خون سرت خضاب کرده است؟ چه کسی رگهایت را برید؟ چه کسی مرا به این کودکی یتیم کرد؟ پدر چه کسی به فریاد یتیمان برسد؟ چه کسی از این زنان غصه دار پرستاری کند؟ چه کسی از این زنان شهید داده و اسیر دلجویی کند؟ چه کسی به فریاد این چشم های گریان برسد؟ پدر، کدام دست موهای پریشان این بچه ها را نوازش کند؟ پدر، بعد از تو تکیه گاه ما کیست؟ وای بر حال زار ما، وای بر غربت ما، پدر، ای کاش برایت بمیرم. پدر، ای کاش پیش از این کور شده بودم و این منظره را نمی دیدم. و بعد لب بر لب پدر گذاشت، چنان گریه کرد که غش کرد، ولی وقتی او را حرکت دادند دیدند از دنیا رفته است. [1] – منتهی الامال، ج1، ص316؛ نفس المهموم، ص260؛ الامالی، شیخ صدوق، ص165-16 (ع) ؛ لهوف، ص1 (ع) 2؛ بحارالأنوار، ج45، ص1 (ع) (ع) ، باب39، ح25 منبع: مروری بر مقتل سیدالشهدا 😭😭😭 ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft
3 💠روضه حضرت رقیه سلام الله علیها - حجة الاسلام پناهیان💠 🏴🌱 ” آقا آرامش برای کودکان خیلی نعمت ویژه ایه. و خدا عجیب بهش بر می خوره این آرامش از کودک سلب بشه. و بین بچه ها دختر بچه ها یه چیز دیگن. دختر بچه ها هم زود آرامششون از بین می ره، هم خیلی آرامش می خوان. لذا به پدرها پیغمبر سفارش کرده که خیلی به دختر کوچولوهاتون برسید. الان شما بزرگترها یه جایی کوچولویی دیدید ها! زود اعلام موضع کنید. کوچولوها غریبه ها رو نمی شناسن. یه کمی می ترسن. به کوچولو که رسیدی زود لبخند بزن، مثل کوچولوها حرف بزن. بگو: سلام کوچولو. چطوری؟ بدونه تو دشمن نیستی. بدونه تو آرامشی. عین پدر مادرشی. بچه رو دیدی؟ پیش پدر و مادرشه تا 4 تا غریبه می بینه کز می کنه می ره تو بغل پدر مادرش. بگو کوچولو منم دوستتم. چه قدر قشنگ. یه شکلات برداربهش بده. وظیفته. به آدم بزرگا همین جوری عادی نگاه کن کوچولو رو رسیدی، زود آرامش بهش بده. بعد این کوچولوها باید اینجوری فکر کنن. فکر کنن همه چقدر خوبن. همه بزرگترا به آدم شکلات می دن. بچه باید تو مهد آرامش بزرگ بشه. یا اباعبدالله به خودت قسم با اعتقاد می گم. تو تو کربلا چیکار می خواستی بکنی؟ این چه نقشه ای بود؟ با اعتقاد می گم ای کاش همه ی بچه های حسینُ تو کربلا گردن زده بودن. بچه مهمه که آرامشش به هم نخوره. ای امام حسین تو تصمیم گرفتی تا آخری که در دنیا ممکنه خانواده ای زجر بکشن به خاطر خدا، به عشق خدا بکشین. اینه بعد 1400 سال این جوری گریه می کنی. اصلا من نه روضه خوندم، نه حرفی زدم، 1400 سال گذشته. 1400 سال گذشته. ماها ظرفیت نداریم به خدا، بهمون بگن، بچشونن، بفهمونن. و إلا دیگه اصلا زندگی نداریم. این امام زمانی که «لأندبنّک صباحاً و مسائاً» یا جدا یا حسین.صبح و شب برای تو گریه می کنم. آرامش نداشتن بچه های حسین. آرامش نداشتن. دیشب من گفتم جایی که حالا آرامش یه بچه رو چه جوری می شه سلب کرد؟ خودشو کتک بزنی 50% درصد آرامشش از بین می ره. می دونی اگه چیکار کنی 1000% آرامشش از بین می ره. چون بچه تصور می کنه بزرگترش ابر قدرته، اینو روانشناسا می گن ها! فکر می کنه بزرگترش همه کار می تونه بکنه. جلوی یه بچه ی کوچولویی، خصوصا دختربچه. بزرگترشُ که به او پناه می بره، بزرگترشُ تازیانه بزن، این بچه بند از بند دلش پاره خواهد شد. دیگه هیچیش نمی مونه.این اگه راه داره می ره ها، مردس داره راه می ره. بزرگترشُ بزنید!. من امیدوارم بچه ها تو این مسیر هیچ وقت چشمشون به سر مطهر ابالفضل نیافتاده باشه. عموی ما رو زده باشن، یل مارو زده باشن، باما چه می کنن؟ من واقعاً موندم امام حسین تو می خوای چیکار کنی؟ امام حسین این بچه ها رو برای چی داری می بری کربلا؟ این سوال تاریخیه، ابدیه. اینا رو چرا داری می بری؟ نقشه ی تو چیه حسین؟ لا اله الا الله. مگه می شه نزدیک خرابه ی شام شد؟ ان شاء الله خدا توفیق زیارت بده بهت بری کنار ضریح کوچیک سه ساله ی اباعبدالله الحسین بنشینی هیچی نگی. رفتی اونجا هیچی نگی. من بارها رفتم از قدیم، سالها. اصلا آدم لال می شه اونجا. آقا اومدی پس اینجا چیکار؟ زیارت… چیزی ندارم بگم. همینجوری ساکت بشین، سرتو کنار ضریح بگذار، هیچی نگو. آرام آرام اشک بریز. همه ی عالم شرمنده ی تواَن. حسین چه حجت هایی داره روز قیامت! حسین چه حجت هایی داره. بعضی ها چه دلی دارن! آدم. اگه خدا کمک بکنه آدمُ آدم یه دفعه ای غافل بشه، یه چیزایی رو نبینه، بره جلو، بره تو خرابه، بره تو مناجات رقیه ی سه ساله با سر مطهر بابا. بابا اومدی؟! بابا ببین با ما چیکار دارن می کنن! لذا اون نقل، نقل درستیه. تا سر مطهر حسینُ رو زانوی رقیه گذاشتن، یه ناله ای کشید و غش کرد. اصلا فرصت نکشید به این که بخواد درد دل بکنه. این درد دلها انگار برای یه کسی، یه بانوی چهل ساله. طاغت داشته باشه، ظرفیت داشته باشه، عمری سرد و گرم زندگی رو چشیده باشه. می تونه حالا مناجات بکنه، مویه بکشه، زمزمه بکنه اینا رو ما در این فضا می گیم. برای یه دختر کوچولوی سه ساله. بچه می ترسه. باباها اگر کوچولو دارید، یه وقت تو خیابون دعواتون شد، حالا دیگه پیش میاد دیگه. یکی زد و یه زخمی برداشتید نرید تو خونه تعریف کنید. می گید دعوا شد نامرد زد نگا کن. آقا این بچه دیگه از خیابون می ترسه. می گی یه ماشینه اومد دیگه از همه ی ماشینا میترسه. این دیگه زندگی نداره. بگو نه خورد به دیوار. چیزی نیست. هی به پیشانی بابا نگاه می کرد. لا اله الا الله. نه به پیشانی. روم نمیشه بقیشو بگم. پرسید: «من الذی قطع وریدک؟» کی رگای گردن تو رو برید؟ کی رگای گردن تو رو برید؟ جان داد. افتاد. الا لعنة الله علی القوم الظالمین.” 😭😭😭 ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft
4 💠سند مصائب شام💠 🏴🌱 ” مرحوم آیت الله العظمی میرزا جواد آقای تبریزی دررابطه با حضرت رقیه چنین فرمودند؛ حضرت رقیه(علیها سلام) قبرش در شام مشهور و فلسفه ی وجود آن قبر در شام، رسوا کردن دشمنان دین است که بعدها قضایای شام را انکارنکنند. و قبر حضرت رقیه(علیهاالسلام) نشانه اسیر شدن زنها در این مکان مقدّس است و کسی دیگر نمی تواند قضایای شام را تکذیب کند. و دفن حضرت رقیه و قبر شان در این مکان خود سند گویایی آن است. و لذا نباید به تشکیک بعضی توجه کرد که در خصوص قبر و مقام آن حضرت القاء شبهه می کنند. آنان اغوا شدگان شیطانند. زیارت این خانم (حضرت رقیه علیها سلام)کسب معنویت است که می تواند انسان را از انحراف نجات دهد و همه را تشویق به زیارت آن می کنیم و برای همه دعا می کنیم. منبع: مقتل رقیه، ص35.” ┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄ 🆔 @jz_mft