#پنج_شنبه_های_شهدایی #معرفی_یک_کتاب 📒 کتاب حسین پسر غلام حسین 📝 نویسنده مهری پور منعمی 🌀 انتشارات مبشر 🌺🌺🌺◾️◾️◾️◾️🌺🌺🌺 .•°°•.🏴.•°°•. 🏴 🏴 `•. ༄༅ #دختران_مشکات °•¸.•° http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16

💕#پنج_شنبه_های_شهدایی💕 💌 #معرفی_یک_شهید شهید مصطفی صدرزاده با نام جهادی سید ابراهیم، فرمانده ی ایرانی گردان عمار از لشکر مقتدر فاطمیون بود. فاطمیون از رزمندگان افغانستانی مدافع حرم تشکیل شده و همراه شدن مصطفی با فاطمیون روایت جالب و عجیبی دارد😊 همسرش نقل می کند که مصطفی توانایی عجیبی در یادگیری زبان و تقلید لهجه ها داشته است. او به مشهد می رود، ریش هایش را کوتاه می کند و به مسئول اعزام می گوید که یک افغانستانی است😂 مصطفی بیشتر از دو سال در مناطق مختلف سوریه درگیر نبرد با جریان تکفیر بود. و در آخر به آرزویش رسید 🕊 #الگوی_آسمانیم #ما_را_مدافعان_حرم_آفریده_اند •••🍁🍁🍁🍁🍁••• #دختران_مشکات http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ @ka_meshkat ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

💕#پنج‌شنبه‌های‌شهدایی💕 شهیـــ🌷ـــــد با من که همسرش💞 بودم، مثل یک پدر رفتار می کرد. از بس که مهربان و خوش اخلاق بود😊 همیشه احساس می کردم با پدرم روبه‌رو هستم. در مدت ۲۹ سال 💞زندگی مشترک💞، حتّی یک بار کاری نکرد که من از او دلخور شوم. با 👧👦بچه هایش👦👧 هم همین طور. با همه رفیق بود. یک بار نشد سر بچّه‌ها داد بزند. #پنج_شنبه_های_شهدایی ••🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی 🌸السلام ای حضرت سلطان عشق 🌸یا علی موسی الرضا، ای جان ِ عشق. 🍀مشکاتی های عزیز سلام امیدواریم که حالتون خوب بشه😊 🌃به پنج شنبه شب های شهدایی این هفته خوش اومدید همونطور که می‌دونید در ماه *ذی القعده* قرار داریم، ماهی که همه به نام "امام رضا جانمان" می‌شناسیمش. و امروز آخرین پنجشنبه از این ماه ِ امام رضایی هستش تصمیم گرفتیم محفل امشب رو مزین کنیم به نام و یاد شهید عزیزی که عطر و بوی 💚امام رضا💚 رو داره. 🔰اینکه چرا به این شهید عزیز رو امام رضایی می‌دونیم چند علت داره: ✅این شهید بزرگوار از ذریه حضرت زهرا سلام الله علیها و از سادات بزرگوار رضوی هستن ✅نام زیباشون، همنام فرزند عزیز امام رئوفمان است ✅در شهر مقدس مشهد متولد شدن و ✅در نهایت پیکر پاکشون در حریم مطهر رضوی آرام گرفت. #دختران_مشکات

#پنج_شنبه_های_شهدایی دانشگاه مشهد قبول شد؛ رشته راه و ساختمان. هرچه اصرار کردیم بفرستیمش خارج، قبول نکرد، می‌گفت: "باید بمونم همین جا توی کشور خودم، هرچی بشم، واسه مردم خودمون بشم" ••🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی بعد از انقلاب ادامه سربازی اش را رفت کمیته بعد هم "تربت حیدریه" توی تربت بین مردم، سر زمین هاشون، دو دستگی بود. *محمد* با کمک خود مردم براشون مسجد و مدرسه و حمام سلخت، راه درست کرد، زمینهاشون رو تقسیم کرد و جهاد سازندگی تربت رو با چندنفر از دوستانش راه انداخت توی "تربت" یه 🚍جیپ قراضه زیر پاش بود باهاش همه کار می‌کرد سنگ و آجر و سیمان می‌برد خراب که می‌شد تعمیرش می‌کرد؛ اما باز چند روز بعد گوشه تعمیرگاه می‌دیدمش یکی دوبار هم چپ کرد بس که ازش کار می‌کشید بچه ها بهش می‌گفتند ماشین از دستت خسته شده خودت نمی‌ری مرخصی؛ لااقل دوسه روز به ماشینت مرخصی بده.😊

#پنج_شنبه_های_شهدایی قبل از انقلاب رفته بود سیستان و بلوچستان امکانات نبود با بیل و کلنگ و غلتک برای مردم راه ساخته بود برایش فرقی نداشت؛ در جنگ هم همین طور بود با دست خالی جاده می‌کشید خاکریز میز سختی‌ها کشید تا *مهندسی رزمی* را راه انداخت توی تشکیلات نظامی، *مهندسی رزمی* جایش بیست کیلومتر عقب‌تر از خط مقدم بود ولی ا همیشه جاو بود در خط مقدم، کنار بچه ها ••🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی مرد کارهای بزرگ بود مسئولیت مهندسی عملیات فتح را دادند به جهاد دیگر نه خواب داشت نه خوراک قبل از شروع عملیات سیصد کیلومتر جاده زد چندتا درمانگاه صحرایی و روی اروند رود هم پل زد خبر پیروزی فتح المبین را که شنید افتاد به سجده و گفت: خدایا شکرت! توی عملیاتی شرکت کردم که فتح الفتوح بود ••🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی تعمیرکار موتور بودم رها کردم رفتم جبهه، توی جهاد کار زیاد بود صبح تا شب، گاهی شب تا صبح. پشت هم 🛵🏍موتورهای ترکش خورده می آوردند برای تعمیر کارم چند برابر تهران بود، حقوقم نصف نصف هم نبود آخر شب بود. 🌷رضوی🌷 آمده بود بهمان سر بزند. قیافه ام خسته بود. پرسید: "چند شبه نخوابیدی؟" خندیدم😄، گفتم: "خواب فراوونه" خندید😊، نشست روی چهارپایه از زن و بچه ام پرسید و اینکه چطور خرجشان را می دهم. چند دقیقه ماند و بعد رفت. آخر برج، 💶حقوقم شد ۲ برابر حقوق همه را زیاد کرده بود. گفتند: رضوی گفته: "کسی که 🧕زن و 👩‍👧‍👦بچه اش رو میگذاره میاد جبهه، باید خیالش از بابت خرجشون راحت باشه. ••🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی قبل از عقد گفت: "توی زندگی با من باید صبور باشی، زندگیت باید روی دوشِت باشه؛ از این شهر به اون شهر. زندگی با یک جهاد گر یعنی همین...." چیزی نگفتم. سر سفره‌ 💞"بله"💞 رو که گفتم سرش رو بلند کرد و یه لبخندی بهم زد.😊 نیمه شعبان هم عروسی کردیم؛ ساده. ••🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی ماه رمضان بود نزدیک شب قدر آمد خانه خواستم ساکش را ببندم گفتم: "کجا؟" گفت: "غرب" گفتم: ما هم باهات میاییم گفت: اگه موندنم طولانی شد میام دنبالتون طولانی نشد روز بیست و سوم برش گرداندند (محمد در سوم خردادماه ۱۳۶۶ در عملیات کربلای پنج در منطقه سردشت به فیض عظیم شهادت نایل آمد) ••🌹🌹🌹🌹🌹🌹•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯

#پنج_شنبه_های_شهدایی دنیا که اومد👼 دور *حرم امام رضا* علیه السلام طوافش دادند 🌷شهید🌷 هم ‌که شد باز دور همان حرم طوافش دادند. از آن طواف تا این طواف راهی بود پر از سرزندگی، مبارزه، دانستن، رنج، جهاد، جهاد و جهاد ..... . ••🌹🌹🌹🌹🌹🌹•• #دختران_مشکات ╭━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╮ http://eitaa.com/joinchat/611057667Cde6fe6cd16 ╰━═━⊰🍃🌹🍃⊱━═━╯