eitaa logo
خبرهای تازه
103 دنبال‌کننده
43.1هزار عکس
27.9هزار ویدیو
377 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
س .ح: *من بانو، والده ی شهیدان فرجوانی هستم. * برداشت آزاد یک مادر 🖌م.الف مستند بانو باز هم مرا یاد دوگانه ی مادری انداخت: مادری که تنها وظیفه اش را فرزنداوری و فرزندپروری میداند و گاهی برای تنوع در ذائقه بچه ها ترشی و مربا هم درست میکند. و مادری که به قول یکی از دوستانم سوپرمن است، از هر انگشتش نه یک هنر که یک فن می بارد، شب را به صبح میدوزد و گاهی در اجرائیات از همسرش هم جلو میزند! خونه بابا نون و انجیر، خونه شوهر غل و زنجیر نمی آیم نمی آیم خونه بابا نون و پسته خونه شوهر غم و غصه نمی آیم نمی آیم عصمت احمدیان این شعر را در حالی در آستانه هفتاد سالگی میخواند که با ذوق فراوان *در یازده سالگی ازدواج میکند* و میگوید هنوز هم هر صبح که از خواب برمیخیزم حال دختری را دارم که دیشب شب زفافش بوده و انگار حاج اقا را برای اولین بار است که می بینم! از روستاهای اصفهان به شهر می آید. دوازده ساله ست که اسماعیلش را به دنیا می آورد. یک مرغ و خروسش می شود دویست تا. و با پول تخم مرغ هایش زمین میخرد! الان هم صاحب یک مرغداری ست. اسماعیل و ابرهیم و نسرین را داشته که خیاطی یاد میگیرد و خیاط خانه اش را در اهواز راه می اندازد. انرژی عصمت خانم همینجا تمام نمیشود، از سال ۶۰ در بحبوحه جنگ، میزند در کار پرورش ماهی که حاصلش الان یک حوضچه پرورش ماهی پای کوه است که او فقط مدیریتش می کند. زنبورداری را هم گذاشته است برای اوقات فراغتش! شاید اگر من جای عصمت احمدیان بودم، این سرازیری اخر عمرم را میگذاشتم برای سیاحت و زیارت و استراحت. اما او کارهای تولیدی اش را که رها نکرده هیچ، به روستاهاهم میرود تا جوانان را از کوچ به شهر منصرف کند. برایشان وام جور کند و از این کارهای خیّرانه. *عصمت خانم مادر ۶ فرزند بود* و الان تنها مادر ۴ دختر است. برای خودش و حاج آقا کنار آقازاده های شهیدش قبر خریده و سفارش سنگ هم داده است.. قطعا زندگی پویای روستایی و بیدار باش از ساعت ۴ صبح در داشتن این روحیه ی بانشاط موثر است. گویی راهی جز تلاش مقابل خودش نمیدیده و یا نمیدانسته گزینه ای به نام بهانه هم روی میز هست! عصمت خانم *در تنبل خانه شاه عباسی را گِل گرفته است تا در برکت خانه ی الهی به روی خودش و فرزندانش باز شود* . https://ble.ir/kosaraneh_ha
یکی از مهمترین راه‌های عاشق خدا شدن به رسمیت شناختن تمام چیزهایی هست که خدا در وجود انسان قرار داده است. مثل و.... مدت‌هاست در تمام جلساتی که شرکت میکنم همه از عدم وجود هویت اسلامی در زنان و دختران می‌گویند اما راهکارها به کارگاه و جلسه سخنرانی و کتاب ختم می‌شود. دیروز در نقشه راه هویتی به صورت پایلوت اجرا شد. از فضا آرایی رنگی و گل و بلبلی گرفته تا نوع ورود رهبری به همراه دختران شهید، تا آزادی دختربچه‌ها در ابراز احساساتشان، تا گعده صمیمانه بعد نماز، تا کف زدن رهبری همراه دخترکان تا ... آن‌قدر این جلسه روح به کالبد بی‌جان عرصه تربیت دینی دمید که سال‌ها میتوان از آن گفت و نوشت. و حالا این هدیه‌های زیبا که هر کدام یک پله برای عاشق خدا شدن است. چفیه، نماد جهاد اجتماعی سجاده، نماد ارتباط با خدا عروسک، نماد به رسمیت شناختن هست‌ها و باید ها. سایه آقا بر سر ما مستدام.
🌹روایت در جنگ مادر ایرانی در میان ترس و اضطراب ناشی از جنگ، با الهام از مادران فلسطینی، راهی برای آرامش بخشیدن به فرزندش یافته و درس‌های ارزشمندی از صبر و مقاومت آموخته است. با صدای گریه فرزندانم از خواب بیدار شدم. آن‌ها به شدت ترسیده بودند و آرام کردنشان ساعتی طول کشید. با کمک همسرم، بالاخره توانستیم آن‌ها را دوباره به خواب ببریم. می‌دانستم فرزند خردسالم صبح روز بعد چیزی را به خاطر نخواهد آورد، اما نگران کودک بزرگ‌ترم بودم که فردا صبح با سوالات بی‌شماری از من روبرو می‌شد. شب هنگام، کودکم از کابوسی صحبت کرد که شب قبل او را به شدت ترسانده بود. در میان صحبت‌هایش، ویدئویی از یک مادر فلسطینی به یادم آمد که با فرزندش در بیمارستان صحبت می‌کرد. دخترک با سر باندپیچی شده، از ترس می‌لرزید، اما مادر با صلابت و مهربانی، درباره احساس طبیعی ترس با او سخن می‌گفت. 🌺 درس‌هایی از مادران فلسطینی این مادر فلسطینی مانند یک روانشناس ماهر، توضیح می‌داد که ترسیدن طبیعی است و حتی برای محافظت از ما ضروری دارد. او با نگاهی عمیق و لحنی محکم اما مهربان، دستان دخترش را گرفته بود و از اهمیت این احساس می‌گفت. پس از پایان صحبت‌های پسرم، من نیز با الهام از آن مادر فلسطینی، همان کلمات را برای کودکم تکرار کردم و به او آموختم که ترسیدن بخشی از زندگی است. کودکم با رضایت از دریافت پاسخ سوالاتش، مرا ترک کرد، اما ذهنم همچنان به این فکر بود که چه درس‌های دیگری می‌توان از زنان فلسطینی آموخت. صبر و مقاومت، بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی زنان فلسطینی است. آن‌ها در شرایط سخت بی‌خانمانی، کمبود امکانات و جنگ، همچنان استوار مانده‌اند. با یادآوری سخنان حجت‌الاسلام پناهیان در راهپیمایی عید غدیر، به اهمیت دعا در کنار صبر و مقاومت پی بردم. ایشان تأکید کرده بودند: «سلاح و موشک سر جای خود، اما از دعا کردن غافل نشوید.» این فکر مانند چراغی در ذهنم روشن شد: دعا کردن می‌تواند در کنار صبر و مقاومت، آرامش را به قلب‌ها بازگرداند. با این افکار، از جا بلند شدم و مانند هر روز چای دم کردم، غذا پختم و لباس‌ها را شستم. زندگی باید ادامه یابد، و زنان محور اصلی این جریان هستند. من باید به عنوان یک مادر و یک زن، خانه و خانواده‌ام را با مهر و محبت در آغوش بگیرم. «این روزها که بیش از هر زمان دیگری به آرامش نیاز داریم، دعا کردن می‌تواند قلب و روحمان را تسکین دهد و نیروی تازه‌ای به ما ببخشد.» 🔹 https://eitaa.com/joinchat/1832912032Ca93aeb0b73