سال ۱۴۰۱ در کنار بیشترین تلخی که نسبت به سالهای دیگه داشت بهترین سال زندگی من بود .. دیدن ضریح ابا عبدلله منزل شهید علی وردی زیارت مزار حاج قاسم راهیانِ نور همه ی این اتفاقا کاری میکنه که من تناقض تلخ وشیرین ۱۴۰۱ رو دوست داشته باشم ولی امان از تلخیاش الله الله بحمدلله که خوب و بد گذشت:) امسال سال ظهور است اگر برخیزیم رفقا:) عزیزان ِ دورم یه پدری دستاشو باز کرده وایساده جلو در که در و براش باز کنیم و بپریم بغلش بگیم بالاخره اومدی بابا..بالاخره اومدی بابا مهدی:)

یه خاطره ی یهویی یادم اومد از زمانی که منزل شهید علی وردی مهمون بودیم .. مادر ایشون تعریف میکردن که وقتی منتظر بودیم سال تحویل شه هر کدوم از اهلِ منزل یه مکانی رو پیشنهاد میدادن که برای تحویل سال اونجا باشیم اما آقا آرمان میگن که من خونه میمونم و نمیام .. ایشون تعریف میکردن وقتی قرار بر این شد که برای سال تحویل بهشت زهرا باشیم آرمان زود تر از هممون آماده شد و از این بابت خیلی خوشحال بود ...

از دل بستن به دنیا کم کنید؛مولا علی؏

هوا،هوای شب تا صبح تو حرم زار زدنه:)

_

[ بار عام و همه مهمان خداوندِ کریم ماهِ آزادىِ جان است، خدا مى ‏داند:) ]

هیشکی پشتتون نیست، هیشکی پشت ِ آدم نیست ،فقط خدا هست! [شهید علی خلیلی]

چونکه سالگردشونه:)

حاج آقای مجتهدی ِعزیز میفرمان که هر چقدر هم آدم خوبی شدید باز به خدا بگویید آیا بنده ای بد تر از من داری؟(:

نمیدانم که دردم را سبب چیست؟ همی دانم که درمانم تویی بس:) ³¹³

من اصلا نمیدانم جهانت را چه در آغوش گرفته و این انسجام درد از کجا نشات دارد منتهی در این عالمی که آدمیان ادعای دوست داشتن میکنند هر کدام در کنج ِ گرداب ِ افکار و خیال، فی الحالِ نابودی روح ، تورا امان و پناه خود میدانند ؛ ممنونِ مرام و معرفتشان هستیم اما خدای نقش و نگار بالِ پروانه ها نزدیک تر است از تنفسی که زادگاه ِ بغض را در آغوش میکشد . تنها تو را میجوییم و تنها از تو یاری طلب کرده ایم آرامِ جانِ آشفتگی های ما! #سین_قآف