سلام من دیروز این کتاب روخوندم
کتاب حجاب بی حجاب
نوشته محمدرضازائری
اگه ازروی اسم کتاب قضاوت کنی احساس میکنی داره بی حجابی رو ترویج میده اما کل کتاب موضوعش درمورد حجاب ومتن خوب و آموزنده ای داره.
اما این کتاب اشک منو درآورد 😭میدونید چرا😳
به خاطریه داستان واقعی که تواین کتاب هست وخیلی خیلی خوبه .
داستان روکامل میزارم براتون امیدوارم بخونید و لذت ببرید.
👇👇👇👇👇👇
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
#شروع_داستان
بانوی آمریکایی که مسلمان شد
موضوع داستان زندگی ایشون هستش
#بانواسیلمی
امینه اسیلمی، روزنامه نگار مسیحی متعصبی بود که در سال 1945 متولد شد و در 5 مارچ 2010 از دنیا رفت. در کنار تحصیل به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشت و معتقد بود که اسلام دینی ساختگی و مسلمانها افرادی عقب مانده هستند، اما یک اشتباه کامپیوتر دانشگاه، مسیر زندگی او را کاملا تغییر داد و به جایی رسید که رئیس جمعیت بینالمللی زنان مسلمان بود و میگفت: «اسلام ضربان قلب من و خونی است که در رگهایم جاری است، اسلام منبع انرژی من است و باعث شده زندگی من فوقالعاده زیبا و با معنی شود، من بدون اسلام هیچ نیستم.»
#کتاب
#بانواسیلمی
@kafektabbano2310
#شروع_داستان
داستان وقتی شروع شد که برای اولین بار در دانشگاه برای ثبت نام از کامیپوتر استفاده کردند. امینه در آن زمان دوران دبیرستان را تمام کرده و به عنوان یک دانش آموز بسیار موفق از چندین پیشنهاد بورس تحصیلی برخوردار شده بود. او همزمان با آغاز تحصیل به روزنامه نگاری در یک نشریه ایالتی کولورادو می پرداخت و در عین حال به خاطر تعصب شدید مذهبی خود به فعالیتهای تبلیغی مسیحی نیز مشغول بود. وی در زندگی خانوادگی خود نیز مشکلی نداشت و همه چیز خیلی عادی پیش می رفت تا اینکه در هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع گردید و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقیمانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل میدهند.
او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود . از یکطرف از همراهی با عربهای مسلمان که آنها را به استهزاء «شترسوار» می نایمد به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می شد.
دو شبانه روز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت کلمات شمرده شوهرش توانست او را قانع کند : «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد. برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن؟» و به این ترتیب او با انگیزه ایجاد تغییر در دانشجویان مسلمان به دانشگاه برگشت. حق با شوهرش بود. زیر خداوند از میان میلیونها نفر ، امینه را انتخاب کرده بود.
#ادامه_دارد
#داستان
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه ای به گفتگو با دانشجویان مسلمان می پرداخت و از آنها می خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند. برای آنها شرح می داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد.
وی می گوید : آنها با احترام و ادب به حرفهایم گوش می دادند. ولی بهیچوجه درباره تغییر دین خود کوتاه نمی آمدند و تسلیم نمی شدند. برای همین راه دیگری به ذهنم رسید و تصمیم گرفت از طریق کتابهای خودشان باطل بودن عقایدشان را ثابت کنم و از یکی از دوستانم خواستم تا یک نسخه قرآن و کتابهای اسلامی برایم تهیه کند. می خواستم به آنها نشان دهم که دینشان باطل است و پیامبرشان فرستاده خدا نیست.
وی خواندن قرآن را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود خواند و به مرور چنان غرق در مطالعه شد که در فاصله یک سال و نیم پانزده کتاب اسلامی را مطالعه کرد و دوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می رسید بتواند بهانه ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می کرد. اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسشهای بیشتر می شد. بی آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی نکرد. آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد. بیشتر فکر می کرد و همیشه در حال مطالعه بود. به بارها نمی رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود و گوشت خوک نمی خورد و در مهمانیهای مختلط حتی الامکان شرکت نمی کرد.
#کتاب
#کتاب_امروز
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد. شوهرش فکر می کرد او با مرد دیگری رابطه دارد. زیرا نمی توانست بپذیرد که اینهمه تغییر بدون آن رخ بدهد. ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان یابد.
خود بانو اسیلمی می گوید : خودم اصلا فکر نمی کردم با مطالعه اسلام اتفاق خاصی رخ بدهد و حتی سبک زندگی روزمره ام تغییر کند و در آنزمان حتی تصورش را هم نمی کردم که به زودی با بالهایی از آرامش قلبی و ایمان باطنی در آسمان سعادت اعتقاد اسلامی پرواز خواهم کرد.
با وجود همه این تغییرات ، او همچنان کاملا مسیحی بود. تا اینکه یک روز چند نفر مسلمان به سراغش آمدند و به در خانه اش رفتند. به او گفتند ما انتظار داشتیم که شما مسلمان شوید. با هم صحبت کردند و به پرسش و پاسخ پرداختند. آنها حرفها و عقاید عجیب او را در باره قرآن مسخره نکردند و از انتقادهای تند او به اسلام ناراحت و عصبانی نشدند. آنها می گفتند که معرفت گمشده مومن است و سوال یکی از راههای رسیدن به معرفت است.
بعد از آن ارتباط او با مسلمانها بیشتر شد و هر بار سوالات جدیدی می پرسید و موضوعات تازه ای را مطرح می کرد تا اینکه در روز 21 می 1977 در مقابل یک روحانی، مسلمان شد.
#اسلام_دین_کامل
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
تغییر دین مساله تازه ای نیست و کسانی که اسلام را انتخاب می کنند معمولا با مشکلات فراوانی روبرو می شوند. مسلمان شدن ممکن است به سرعت به طرد شدن از سوی خانواده و دوستان منجر گردد یا فشارهای شدیدی برای بازگشتن آنها از عقیده شان آغاز شود. معمولا مسلمان شدن مشکلات اقتصادی فراوانی نیز به دنبال دارد که کمترین آنها از دست دادن شغل و مسکن است. هر چند بعضی از این افراد می توانند خانواده و شغل و روابط خود را حفظ کنند ولی چند دهه پیش از این که اسلام به شکل گسترده شناخته شده نبود مخصوصا در مورد زنها مشکلات بسیار شدیدتری وجود داشت.
وقتی امینه اسیلمی مسلمان شد اکثر دوستانش او را ترک کردند. زیرا دیگر با شخصیت جدید او راحت نبودند. برخورد خانواده اش از اینهم بدتر بود. مادرش بهیچ وجه تغییر او را نپذیرفت و امیدوار بود که بعد از چند هفته تصمیم او عوض شود و پدرش به حدی عصبانی شد که تفنگ شکاری خود را برداشت و می گفت : اگر پیدایش کنم با یک گلوله کارش را تمام می کنم. او بمیرد بهتر از این است که دینش را از دست بدهد و به جهنم برود. خواهرش نیز که متخصص اختلالات عقلی بود به شدت سعی داشت او را به آسایشگاه بیماریهای روانی بفرستد.
حالا هم خانواده اش را از دست داده بود و هم دوستانش را . ولی مشکلات بزرگتر در راه بود. بعد از آن بود که حجاب را شروع کرد و به محض اینکه با حجاب شد در همان روز از کارش اخراج شد. ولی همچنان به همراهی شوهر و حضور فرزندانش دلگرم بود.
#اسلام_ناب_محمدی
قسمت گریه دار داستان روفردابراتون میزارم.
#یاعلی
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
شوهرش او را بسیار دوست داشت و مرد فهمیده و عاقلی بود. ولی او هم نشان داد که نمی تواند این تغییر را درک کند و در کمال تعجب از او خواست خانه را ترک کند و بیرون برود. حالا او حتی دیگر خانه هم نداشت ولی دشواریهای بزرگ هنوز نرسیده بود.
وقتی او علنا از مسلمان شدنش حرف زد و حجاب را انتخاب کرد موضوع طلاق هم به طور جدی مطرح شد. با اینحال او آماده بود علیرغم علاقه فراوانی که به همسرش داشت تنها زندگی کند و خود را به حضور بچه هایش دلگرم سازد. پسر و دخترش را بسیار دوست داشت و می دانست طبق قانون حق نگهداری بچه ها با اوست.
ولی وقتی در دادگاه حاضر شد قاضی بر خلاف این حکم کرد و گفت به دلیل تغییر دین نمی تواند بچه ها را با خود داشته باشد و هنگامی که با اعتراض او مواجه شد به او بیست دقیقه فرصت داد تا تصمیم بگیرد و بین بچه هایش و دین جدید فقط یکی را انتخاب کند.
سکوت عجیبی دادگاه را فرا گرفت و امینه با آشفتگی و ترس به پسر و دخترش خیره شد. احساس می کرد همه دست به دست هم داده اند تا همه چیز او را نابود کنند. خانواده و دوستان و همسر و قانون ایالتی در آن لحظه مثل اشباحی بودند که دور سرش می چرخیدند و آن زن تنها و غریب را غارت می کردند. همه چیزش را از او گرفته بودند و حالا نوبت به پاره های جگرش رسیده بود. به چشمان معصوم دختر و پسر کوچکش نگاه کرد. جگرش داشت آتش می گرفت و با حرکت سریع عقربه های ساعت قاضی هم بیشتر به او نگاه می کرد. همه منتظر بودند. شوهرش ، قاضی و از همه مهمتر بچه هایش که به درستی نمی فهمیدند چه اتفاقی دارد رخ می دهد. داغ شده بود و می سوخت.
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
ادامه داستان خانم اسیلمی
#بانواسیلمی
خودش در این باره می گوید: در آن لحظه با تمام وجود به خدای بزرگ رو کردم. در آن لحظه غیر از خدا هیچکس را نداشتم و می دانستم جز او نمی تواند از فرزندانم حمایت کند و تصمیم گرفته بودم که روزی در آینده به آنها نشان دهم که تنها راه سعادت ، راه خداوند است.
آغاز زندگی جدید
خداوند سخت ترین امتحان ممکن را از او گرفته بود. در راه عقیده اش از زیباییها و لذتها و خوشیهای زندگی عادی خود گذشته بود. اما فکر نمی کرد باید از عزیزانش هم بگذرد. او درباره این مرحله زندگیش می گوید: از دادگاه بیرون آمدم در حالیکه می دانستم که زندگی بدون بچه هایم بی نهایت تلخ و درآور است و هیچکس نمی تواند حال مرا در آن لحظات درک کند. احساس می کردم از قلبم خون می ریزد. هر چند که مطمئن بودم تصمیم درستی گرفته ام. هیچ چیز نمی توانست جز ذکر خدا آرامم کند. تنها و درمانده می رفتم و زیر لب آیه الکرسی را تلاوت می کردم و این آیه را با خودم می خواندم : آیا کسی که رضایت و خوشنودی خدا را برگزیند همچون کسی است که خشم خدا رو بخواهد و در جهنم جای گزیند؟
او بعد از مسلمان شدن انسانی دیگر بود و با توجه به قابلیتهای شخصی ویژه و تجربه اش در فعالیتهای تبلیغی مسیحی توانست شعله هدایت اسلام را در جان عده زیادی در اطراف آمریکا و جهان روشن کند. او از خانواده اش غافل نشد. به مناسبت های مختلف برایشان کارت تبریک می فرستاد و سعی می کرد ارتباط خود را با آنها حفظ کند.
تلاش او بی نتیجه نماند. بعد از مدتی اتفاقات باورنکردنی شروع شد.
#ادامه_دارد
#کتاب
https://eitaa.com/kafektabbano2310
اتفاقات باورنکردنی شروع شد و ابتدا مادربزرگش تمایل خود را برای مسلمان شدن اعلام کرد. مادر بزرگش تقریبا صد سال داشت و بعد از مدتی درگذشت. او زن پاک و خوبی بود و گناهان زیادی نداشت.
پدرش با او تماس گرفت و به او گفت برای اسلام احترام قائل است و می خواهد با این دین بیشتر آشنا شود و کم کم مطالعات جدی خود را شروع کرد. هنوز دو سال نگذشته بود که مادرش با او تماس گرفت. در حالیکه سعی می کرد پنهان از شوهر خود در مورد اسلام سوال کند. جالب بود که پدر و مادرش با اینکه در زیر یک سقف زندگی می کردند از فکری که در ذهن دیگری می گذشت خبر نداشتند. مدتی بعد خواهرش که می خواست او را به بیمارستان روانی بفرستد مسلمان شد و یک روز هم پسرش که حالا 21 سال داشت به او خبر داد که می خواهد دین اسلام را انتخاب کند. ولی از همه اینها شیرینتر وقتی بود که چند سال بعد شوهرش به او تلفن زد و گفت که ترجیح می دهد دخترشان مثل مادرش باشد و اسلام را انتخاب کند و ا زاو به خاطر همه اتفاقات گذشته پوزش خواست.
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
امینه که روزی به خاطر حجاب از کار خود اخراج شده بود حالا رئیس «جمعیت بین المللی زنان مسلمان» بود و دائم از این ایالت به آن ایالت و از این کشور به آن کشور می رفت و پروژه های جدید اجتماعی و دینی را افتتاح می کرد و برای مردم سخنرانی می کرد و زنی که یک روز از همه طرد شده و جایی برای سکونت نداشت مورد توجه همه بود و از اطراف و اکناف با شوق و محبت به سویش می شتافتند و پای صحبتهایش می نشستند. او در همین حال توانست با چند سال پیگیری و تلاش ، دولت آمریکا را متقاعد کند که تمبر رسمی تبریک عید فطر را به زبان عربی برای مسلمانان منتشر و در مراجع عمومی و رسمی استفاده کند.
او در سن 65 سالگی در پی حادثه ای از دنیا رفت . قبل از مرگش «مرکز مطالعات و پژوهشهیا زنان نومسلمان» و چندین فرهنگسرا برای نوجوانان را راه اندازی کرد. امینه سلمی در حالی از دنیا رفت که با انتخاب آگاهانه خود زنی معمولی مثل میلیونها نفر دیگر به زنی متفاوت تبدیل شد که اثر و نقش بی بدیل خود را در جامعه بر جای گذاشت و امروز هر کس در اینترنت جستجو کند تصویر زنی محجبه را می یابد که با آتش فروزان ایمان قلبی خود تاریکیهای درون بسیاری را روشن کرده است. خداوند به خوبی به او و دیگران نشان داد که هر کس خداوند را انتخاب کند تنها و بی یاور نمی ماند و فداکاریها و از خودگذشتیگیهایش دیده می شود و به هدر نمی رود.
#کتاب
#بانواسیلمی
https://eitaa.com/kafektabbano2310
8.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان جالب خانم سلیمه اسیلمی بانوی آمریکایی مسلمان شده
#کتاب
#بانواسیلمی
#حجاب
https://eitaa.com/kafektabbano2310
دوستان گل کافه کتاب سلام
برای استفاده از کتابها و مطالبی که در مورد کتاب هست
هشتگ👈 #کتاب
#کتاب_صوتی
#کتاب_امروز
#بانواسیلمی
#شروع_داستان
#بانودباغ
#رویای_نیمه_شب
#پدرپولدار_پدربی_پول
#جادوی_فکربزرگ
#من_ادواردو_نیستم
#کتاب_چی_بخونیم
روبزنید مطالب رو میتونید مطالعه بفرمایید .
باتشکر 😘😘😘