کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🖤
:))🕊🌱
#شهیدانه🥀🖤
شهدایے زندگے ڪردن به؛↓
←پروفایل شهدایی
نیست...🙂
اینڪه همون شهیدے ڪه من
عڪسشو پروفایلمو📲 گذاشتم↓✨
🌱 چے میگه مهمه...
🌱چے از من خواسته مهمه
🌱راهش چے بوده مهمه
🌱چطورزندگےمیڪرده مهمه
🌱باڪے رفیق بوده مهمه
🌱دلش ڪجاگیربوده مهمه
🌱چطورحرف میزده
🌱چطورعبادت میڪرده
اینمہمہ🤞
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
رفقا! تا جوونید،
جوونه بزنید!
جوونی بهارِ عمره
#حسین_یکتا
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
#شهیدانہ
میگفتاگھبرآیخدآڪارڪنۍ🖐🏼
شھآدتمیآدبغلتمےگیرھ :)
آخرشمیشےالگویِچندتاجوون🍃
ڪھآرزویشھآدتدآرن!
همینقدرقشنگودلبر♥️
خدآهمہچیومیچینھ وآست☕️•
توفقطبآیدبرآیخودشڪآرڪنے... !
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هعیییی💔🍃
جاماندهمنم🚶♀
🥀🥀
چندنفر از رفقای قبل از انقلاب را جذب کمیته کرده بود. یکی از آنها پرسید: « شاهرخ!
اینکه میگن همه باید مطیع امام باشن رو تو قبول داری؟ آخه مگه میشه یه پیرمرد هشتادساله کشور رو اداره کنه؟»
شاهرخ کمی فکر کرد و گفت: «ببین! شما قبل از انقلاب روی حرف من حرف نمیزدید؛ درسته؟» آنها تأیید کردند.
بعد ادامه داد: «هرجایی احتیاج داره یه نفر حرف آخر رو بزنه؛
کسی هم روی حرف اون حرف نزنه. این یه نفر تو مملکت ما عالم دین و بنده واقعی خداست؛ خدا هم پشت و پناه ایشونه.»
بعد از کمی مکث گفت: «به نظر شما، غیر از خدا کسی میتونست شاه رو از مملکت بیرون کنه؟ پس همین نشون میده که پشتیبان ولایت فقیه خداست.»🕊
این استدلالهای ساده او کار خودش را کرد.
منبع؛ کتاب شاهرخ حر انقلاب اسلامی
شهید شاهرخ ضرغامی
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🖤
●➼┅═❧═┅┅───┄
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت ششم(سفید پوش زیبا)👇
🌷همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس ها و آزمایش های متعدد از من گرفتند.
🍁تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که عمل انجام بگیرد. عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ دریکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد.
🌷با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
🍁تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🌷احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم. چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
🍁با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
🌷از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
🍁در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست. او را کجا دیدم؟!
🌷سمت چپم را نگاه کردم. عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
توقنادیڪارمیکردم،
یکباراومدپیشموگفت:
مجید،جاییسراغندارۍبرم کــار کنـم
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیشڪار میکنم
دنبالشاگردمیگردهمیایی
نپرسیدچقدرحقوقمیده،نپرسیدروزیچقدر باید
ڪارکنه،نپرسیدبیمهعمرمیکنهیان؟
فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرمنمــازمرو بخـــونم
-
شھیدمحسنحججے
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada