کـَــهْفُــــ الشُــهَـدا🖤
●➼┅═❧═┅┅───┄
﷽
#سه_دقیقه_در_قیامت
قسمت ششم(سفید پوش زیبا)👇
🌷همان روز به بیمارستان مراجعه کردم و التماس کردم که مرا عمل کنید دیگر قابل تحمل نیست. کمیسیون پزشکی تشکیل شد. عکس ها و آزمایش های متعدد از من گرفتند.
🍁تیم پزشکی اعلام کرد: غده نسبتاً بزرگ در پشت چشم چپ ایجاد شده که فشار این غده باعث بیرون آمدن چشم گردیده. و به علت چسبیدگی این غده به مغز کار جداسازی آن بسیار سخت است...
پزشکان خطر عمل را بالای ۶۰ درصد میدانستند اما با اصرار من قرار شد که عمل انجام بگیرد. عمل جراحی من در اوایل اردیبهشت ماه ۱۳۹۴ دریکی از بیمارستان های اصفهان انجام شد.
🌷با همه دوستان و آشنایان و با همسرم که باردار بود و سختی های بسیار کشیده بود از همه حلالیت طلبیدم و راهی بیمارستان شدم. حس خاصی داشتم احساس می کردم که دیگر از اتاق عمل برنمیگردم.
🍁تیم پزشکی کارش را شروع کرد و من در همان اول کار بیهوش شدم. عمل طولانی شد و برداشتن غده با مشکل مواجه شد. پزشکان نهایت تلاش خود را می کردند و در آخرین مراحل عمل بود که یکباره همه چیز عوض شد....
🌷احساس کردم که کار را به خوبی انجام دادند. چون دیگر مشکلی نداشتم، آرام و سبک شدم. چقدر حس زیبایی بود، درد از تمام بدنم جدا شد. احساس راحتی کردم و گفتم خدایا شکر عمل خوبی بود.
🍁با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم. برای یک لحظه زمانی که نوزاد و در آغوش مادر بودم را دیدم.
🌷از لحظه های کودکی تا لحظهای که وارد بیمارستان شدم همه آن خاطرات برای لحظاتی با همه جزئیات در مقابل من قرار گرفت... چقدر حس و حال شیرینی داشتم در یک لحظه تمام زندگی و اعمالم را میدیدم.
🍁در همین حال و هوا بودم که جوانی بسیار زیبا با لباس سفید و نورانی در سمت راست خودم دیدم.بسیار زیبا بود. او را دوست داشتم می خواستم بلند شوم و او را در آغوش بگیرم. با خودم گفتم چقدر زیباست چقدر آشناست. او را کجا دیدم؟!
🌷سمت چپم را نگاه کردم. عمو و پسر عمه ام، آقاجان و پدربزرگم ایستاده بودند. عمویم مدتی قبل از دنیا رفته بود. پسر عمه ام از شهدای دوران دفاع مقدس بود. از اینکه بعد از سال ها آن ها را می دیدم بسیار خوشحال شدم.
التماس دعای فرج 🍃🌹
👈 #ادامه_دارد....
🌤اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج🌤
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
توقنادیڪارمیکردم،
یکباراومدپیشموگفت:
مجید،جاییسراغندارۍبرم کــار کنـم
گفتمچرا،همینآقاییڪهتوقنادیشڪار میکنم
دنبالشاگردمیگردهمیایی
نپرسیدچقدرحقوقمیده،نپرسیدروزیچقدر باید
ڪارکنه،نپرسیدبیمهعمرمیکنهیان؟
فقطگفت:مـوقـعاذانمیذارهبــرمنمــازمرو بخـــونم
-
شھیدمحسنحججے
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
شهید محمد بروجردی هستند
👈شانزده ساله که شد، ورد زبانش امام خمینی (ره) بود.
میگفت: امام خمینی همه چیز من است.
به خاطر امام خود را به هر آب و آتشی میزد. یک روز صاحب کارمان گفت: به این محمد آقا بگویید این قدر از آقای خمینی حرف نزند؛
من میدانم که این حرفها آخرش ما را گرفتار میکند و ساواک را میکشاند به اینجا.
موضوع را با محمد درمیان گذاشتیم.
گفت: غیر ممکن است از راهی که در پیش گرفته ام، یک قدم عقب نشینی کنم!
📚مسیح در کردستان
#ولایت_مداری
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داداشعباسمن💔😭
یادمباشہ🌱
گناهڪردموگذاشتم پایجوانیام
تصویرزیبایتروتجسمڪنم:)
وشــــــــࢪمڪنمازجوانےام🥀
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
💢هلاکت یک قاچاقچی در درگیری با پلیس سیب و سوران
صبح روز گذشته چهار بهمن ماه 1400 ماموران پلیس مبارزه با موادمخدر سیستان و بلوچستان با رد زنی اعضای یک باندقاچاقچی مسلح که قصد انتقال مقادیر قابل توجهی موادمخدر از شهرستان سیب و سوران به نقاط مرکزی کشور را داشتند درگیر می شوند
در این درگیری که حدود نیم ساعت ادامه داشت بر اثر آتش پر حجم تکاوران پلیس، یک نفر از سوداگران مرگ به هلاکت رسید و دیگر قاچاقچیان با تنگ شدن عرصه بر خود، با استفاده از تاریکی شب به اطراف متواری شد.
در این درگیری بیش از 800 کیلوگرم موادمخدر و همچنین تعدادی سلاح کشف گردید و متاسفانه سرگرد وحید سالاری که بر اثر اصابت گلوله مجروح گردیده بود امروز صبح بر اثر شدت جراحات وارده به درجه رفیع شهادت نائل گردید
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada
🥀🥀
#خاطرات_شهید
پدرش براش بارانے خریده بود.اماعلے نمے پوشید. هرڪارے ڪردم نپوشید.... مے گفت: این پسر بیچاره نداره ، منم نمے پوشم...
پسرهمسایه مون رو مے گفت. پدرش رفتگر بـود ونداشت بـراے بچه هـاش بارانے بخره. علے هم نمے پوشید.....
#شهید_علی_صیاد_شیرازی🌷
🍃🍃🍃
https://eitaa.com/kafoshohada